تبیان، دستیار زندگی
اگر امروز گذرمان به قبرستان بیفتد، به جای آنکه محیط قبرستان ما را به فکر فرو برد، از فخرفروشی و بی خیالی بازماندگان برایمان حکایت می کند؛ هزینه هایی که اگر در جای دیگری سرمایه می شد، گره از کار صاحب قبر را باز می کرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سنگ‌ های خواب ‌آور!

اگر امروز گذرمان به قبرستان بیفتد، به جای آنکه محیط قبرستان ما را به فکر فرو برد، از فخرفروشی و بی‌خیالی بازماندگان برایمان حکایت می‌کند؛ هزینه‌هایی که اگر در جای دیگری سرمایه می‌شد، گره از کار صاحب قبر را باز می‌کرد.

محمد دهقانی زاده ـ بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
مرگ، قبرستان، قبر

ای ساکنان خاک و دیار غربت! خانه‌هایتان، مردم در آن‌ها ساکن شدند. همسرانتان، ازدواج کردند و اموالتان، میان وُراث تقسیم شد. این خبر ماست. کاش می‌شد که شما هم اخبارتان را بگویید.
این، سخنان امیر بیان امام علی علیه‌السلام خطاب به ساکنان دیار قبر است. بعد از این سخنان، امام رو به یارانش کرد و فرمود: اگر به آن‌ها اجازه پاسخ دهند، حتماً خواهند گفت که بهترین توشه آخرت، تقواست.

ارزش‌های بی‌اهمیت

امام صادق علیه‌السلام فرمود: هرگاه چیزی غیر از خاک روی قبر گذاشته شود، آن چیز بر میت سنگینی خواهد کرد.

اگر زندگی‌مان را به دقت واکاویم اموری را می‌یابیم که برای آن هیچ فایده‌ای نمی‌توانیم تصور کنیم؛ مثل هدر دادن عمر و فرصت سوزی‌ها، رقابت در افزایش اینچ تلویزیون‌ها و بزرگ کردن اندازه آن‌ها، اصرار بر بروز بودن وسایل و چشم و هم‌چشمی‌ها، و بسیاری امور دیگر.
یکی از این دست امور که رفته‌ رفته در میان ما جا باز کرده و سرمایه ‌های بزرگی را در جهت ناصحیح هدر می‌دهد «تشریفات مجالس ترحیم» است؛ خرید قبرهایی با قیمت‌ های کذایی، سنگ قبرهای پر زرق و برق، رزرو تالارها و مساجد آنچنانی، مراسم‌های اعیانی و در نهایت سفره‌های رنگارنگ. این تشریفات دامنه وسیعی یافته و از لحظه مرگ متوفی تا دفن و مراسم ترحیم و سالگرد را در برگرفته است. این تشریفات موجب شده اهداف خاصی که در پس ماجرای مرگ عزیزی می‌بایست دنبال می‌شد و سنت‌هایی که ما را به این اهداف می‌رساند، به فراموشی سپرده شود.
از آسیب‌هایی که این امور در پی داشته دگرگونی مرگ در نگاه ما است؛ با این اوضاع، رفتن به قبرستان دیگر عبرت‌آموز نیست، شرکت در مراسم ختم و ترحیم ما را به فکر عاقبتی که در انتظارمان است نمی‌اندازد، دیگر دیدن مرگ دیگران برای ما بازدارنده از خطا و عصیان نیست، با اینکه همه، طعم مرگ را خواهیم چشید، اما باورش نمی‌کنیم؛ در حالی که ما به این عبرت و فکر و بازدارندگی و باور به ‌شدت نیازمندیم. اصلاً یکی از تفاوت ‌های ما با حیوانات در این است که ما برخلاف آن‌ها از مرگ، شناخت داریم و یاد مرگ، تعدیل کننده قوای درونی‌ مان است.
یاد مردن چو دافع مرگ است هر دمی یادگار بایستی

درس‌های ارزشمند

خوانده‌ایم و شنیده‌ایم آن‌ کس که از این دیار رخت بربندد نگاهش به باقیات صالحاتی است که به ‌جای گذاشته است. او دیگر نمی‌ تواند برای خود اندوخته ‌ای فراهم آورد و دستش از دنیا کوتاه است، اما جاماندگان او می ‌توانند برای او کاری کنند و گره ای از او بگشایند. هرچند ذره ‌ای از همت جاماندگان را اگر خودش در دنیا می داشت برایش بهتر بود. با این حال، آنچه برای او خیرات کنند و به یادش باشند و برایش غفران و رحمت بخواهند مفید است.
نقل است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هر صبح شنبه کنار قبور شهدا می‌آمد، بر سر قبر حمزه سیدالشهدا، عموی پدرش، حاضر می‌شد و برایش طلب رحمت و آمرزش می‌کرد. 
نباید غافل شویم که برای سفرکرده به دیار باقی، هر آنچه ما گمان می‌کنیم، سودمند نیست. نباید خیال کنیم که گذاشتن سنگ قبر آنچنانی بر مجد و رحمت مسافر دیار باقی می‌افزاید؛
امام صادق علیه‌السلام فرمود: هرگاه چیزی غیر از خاک روی قبر گذاشته شود، آن چیز بر میت سنگینی خواهد کرد. 

یکی از تفاوت ‌های ما با حیوانات در این است که ما برخلاف آن‌ها از مرگ، شناخت داریم و یاد مرگ، تعدیل کننده قوای درونی‌ مان است.

گرفتن مراسمی مجلل آنچنانی یا پرداختن هزینه‌های نجومی و خرید دسته‌ گلهای کذایی و پلاکاردهای فراوان، تأثیری ندارد. برای او مهم نیست که در کدام تالار یا مسجد مراسم بگیرند و چه کسی را دعوت کنند و چگونه از مهمانان پذیرایی کنند.
آنچه برای میت مفید است عمل نیکوست؛ غم مؤمنی را زدودن، به خدا توجه نمودن و نماز و دعا خواندن، گره از کار خلقی گشودن و لبخند رضایت بر لبانش نشاندن، غبار جهل از اندیشه‌ ها فرو نشاندن و دست افتاده ‌ای گرفتن، انس گرفتن با معبود و بنده گستاخی را رام ساختن، دمی قرآن خواندن و لحظه‌ ای در آن اندیشیدن. میت دستش از مزرعه آخرت، کوتاه است، از این رو جاماندگان و بازماندگان که هنوز بر عرصه کشتزار دنیا فعال‌اند، نباید او را بی نصیب بگذارند، خصوصاً اگر میت حقی بر گردن آن‌ها داشته باشد.
دوست نباشد به حقیقت که او   دوست فراموش کند در بلا 
و آنچه برای ما خصوصاً دل ما، مفید است رفتن به قبرستان و اندیشه در حکایت زندگی اموات و گرفتن درسی برای غفلت نکردن است؛ وگرنه «تشریفات مراسم ترحیم» همگی تشریفات است و بی‌فایده.

خلاصه آنکه:

اگر امروز گذرمان به قبرستان بیفتد، به جای آنکه محیط قبرستان ما را به فکر فرو برد، به اندیشه وا‌دارد و موقت بودن زندگی دنیا را گوشزد کند، از فخرفروشی  و بی‌خیالی بازماندگان برایمان حکایت می‌کند؛ هزینه‌هایی که اگر در جای دیگری سرمایه می‌شد، گره از کار صاحب قبر را باز می‌کرد. اکنون با اینکه پول زیادی بابت ساختن و آراستن آن سنگ‌ها پرداخت شده، اما نه دردی از صاحبانشان دوا می‌کند نه از بازماندگانشان.
آنان که رفته‌اند و از دنیا جدا شده‌اند، آنچه دوای دردشان است، تقواست.
کنون باید ای خفته بیدار بود چو مرگ اندر آرد ز خوابت، چه سود؟




مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.