بازتاب سیاسی ، نظامی و رسانه ای عملیات والفجر8
رژیم عراق با آغاز عملیات افتخارآفرین والفجر هشت و آزادسازی بندر فاو و نیز اشغال و انهدام پایگاههای موشكی ساحل به دریا و مخازن نفتی، سراسیمه اعلام میكند كه حمله ایران دفع شده است. این رژیم وقتی كه قوای ایرانی در جادههای مهم فاو- بصره و فاو- ام القصر و كارخانه نمك در حال بیشتروی هستند، اعلام میدارد كه ایران حتی نتوانسته از اروند رود عبور كند و به دنبال آن، تسلط ایران را بر فاو تكذیب میكند.
ستاد تبلیغات جنگ در پی تبلیغات دروغین عراق، طی اطلاعیهای اعلام میكند: اگر رژیم عراق بر ادعای خود صادق است، خبرنگاران خارجی را برای اثبات ادعایش به شهر فاو بیاورد.
قطع ارتباط رژیم عراق با خلیج فارس، بزرگترین ضربهای بود كه بر عراق وارد شد و این ضربات پیایی، دشمن را وادار به تناقدگویی كرد.
رژیم عراق پس از ادعای ستاد تبلیغات جنگ ایران و نمایش شهر فاو از سیمای جمهوریاسلامی ایران، به ناچار اعتراف میكند كه نیروهای ایران در صفوف سپاه هفتم رخنه كردهاند و در اطلاعیه بعدی میگوید كه نیروهای ایران در حمله خود، مرزهای عراق را پشت سر گذاشته و وارد خاك عراق شدهاند. بسیاری از خبرگزاریها كه تنها اطلاعیههای نظامی طرفین را پخش و از اظهار نظر مشخص خودداری میكردند، به ناچار تلویحاً به پیروزهای ایران در این عملیات اعتراف میكنند:
* «فرانس پرس» خبرگزاری رسمی فرانسه:
«نیروهای ایرانی دوشنبه شب، به پیشروی خود در خاك عراق در بخش جنوبی جبهه ادامه داند.»* خبرگزاری «رویتر»:
«حمله ایران به فاو، نیروهای این كشور را به 40 كیلومتری مرز كویت كه یكی از حامیان اصلی عراق در جنگ بوده، رسانده است.»* خبرگزاری «یونایتدپرس»
نیز اخبار بسیار كمی را از پیروزیهای قوای ایرانی مخابره میكند. خبرگزاری و رسانههای گروهی كویت به طور یك جانبه، اطلاعیههای دروغین رژیم عراق ار پخش میكنند و اعلام میدارند كه كنترل شهر فاو در دست عراق است.*
تلویزیون ایتالیا:
«برای اولین بار در مدت شش سال كه از آغاز جنگ میان عراق و ایران میگذرد، نیروهای ایران موفق شدهاند از شط العرب [اروندرود] محل تلاقی دو رود بزرگ دجله و فرات در خاك عراق عبور كنند.»
* خبرگزاری فرانسه:
«بندر فاو، اهمیت استراتژیكی خاصی برای عراق داشت.»* نشریه تایمز مالی:
«تصرف فاو، مهمترین دستاورد ایران در جنگ است.»* روزنامه «حریت» چاپ تركیه:
«امروز صدام نه تنها امیدش در به دست آوردن گندم ری به یاس تبدیل شده، بلكه با خطر از دست دادن خرمای بغداد نیز روبه رو است.»رژیم بعث برای جلوگیری از رسوایی بیشتر و خدشهدار كردن پیروزی قوای ایرانی، اعلام میكند كه ایران در عملیات والفجر هشت، از سلاح شیمیایی استفاده كرده است. جمهوری اسلامی ایران این ادعا بیاساس را رد كرده و اعلام میدارد كه رژیم عراق برای سرپوش گذاشتن بر شكستهای خود، اقدام به این ادعای دروغ و گمراه كننده كرده است.
با ادامه عملیات و روشن شدن آثار نیروهای ایران، تعداد بیشتری از خبرگزاریها به پخش اخبار پیروزی در فاو و حضور قوای ایرانی در آن اقدام میكنند.
* رادیو بی. بی. سی.
پس از یك هفته سخن پراكنی، سرانجام اعلام میكند كه عراق در آخرین اطلاعیه نظامی خود، به سقوط بندر فاو به دست نیروهای ایران اعتراف كرده است.* مجله «میدل ایست» تایمز:
«این مساله در حال حاضر روشن شده است كه تمام ادعاهای اولیه عراق در مورد دفع تهاجم نیروهای ایران، اغراقآمیز بوده و واقعیت نداشته است. اظهار نگرانی عمیق مقامهای رسمی چند كشور عرب نسبت به تحولات تازه در جنگ ایران و عراق، نشاندهنده موقعیت اسفناك عراق در حال حاضر است.»
* رادیو اسراییل
عملیات والفجر هشت را یك فاجعه میخواند و آن را محكوم میكند و به نقل از كارشناسان نظامی خود میگوید كه این علمیات به بنبست رسیده و منطقه فاو، قتلگاه سربازان ارتش متجاوز عراق نبوده، بلكه یك دام برای نیروهای ایرانی بوده است. این رادیو استفاده عراق را از سلاح شیمیایی تكذیب میكند.نتایج نبرد والفجر هشت، اوضاع سیاسی منطقه را شدیداً دچار دگرگونی كرد و «وسایل تبلیغاتی یك سویه» جهان را كه به نفع عراق عمل میكرد، به چالش كشاند. به همین جهت از این پس شاهد توجیه علل ناتوانی عراق در بازپس گیری فاو و موكول آن به تغییر شرایط جوی میشویم!* «آنتونی لرد كردزمن»
یكی از كارشناسان امور خاورمیانهای امریكا در جنگ تحمیلی، معضل اصلی عراق در فاو و مقایسه آن با ایران را چنین بیان میكند:«مشكل اصلی عراق آن است كه نمیخواهد متحمل تلفات شود: در صورتی كه ایران به خصوص در حمله اولیه، آمادگی پذیرش تلفات سنگین را دارد. از جمله مشكلات هر جنگ، آن است كه نمیتوان بدون تحمل تلفات، دست به ضد حمله زد. معمولاً تلفات در ضد حمله، 5 تا 10 برابر آن در حالت دفاعی است. عراق ترجیح میدهد به جای تحمل تلفات سنگین، بخشهای كوچكی از خاك خود را از دست بدهد.»* روزنامه «واشنگتن پست
» نیز نظریات لرد كرد زمن را به گونه ای دیگر بیان داشته است:«بزرگترین مشكل عراقیها، اجتناب آنان از ملزم ساختن پیاده نظام خود به دفع حملات ایران است. آنان استفاده از آتش توپخانه، بمباران جتهای جنگنده و آتش راكت چرخبالهای جنگی را انتخاب كردهاند، چنین جنگهایی، احتیاج به انگیزه شدید و تعهد كامل سربازان دارد كه به نظر كارشناسان، در ارتش عراق، نقصان آن مشهود است. بنا به اظهار یكی از تحلیلگران نظامی، مجموعهای از ملاحظات سیاسی در عراق به فرماندهی نظامی فشار وارد میكند و عمده تصمیم بر آن است كه از دادن تلفات زیادی كه باعث نارضایتیهای سیاسی داخلی شود، اجتناب گردد.»عراق در منطقه فاو، به لحاظ غافلگیری در مكان و تاكتیك، در برابر قوای ایرانی دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاشهایی كه انجام داد، نتوانست نسبت به عقب راندن آنان موفقیتی كسب كند و به شكست اعتراف كرد.
با گذشت زمان و تثبیت موقعیت نیروهای خودی و منطقه فاو و به دنبال گزارشهای رسانههای غربی، سخن فرماندهان و مسوولان عراق نیز رفته رفته تغییر كرد. توانایی قوای ایران در تامین پشتیبانی نیروها و تامین پشتیبانی هوایی و توپخانه سرانجام عراقیها را كه ابتدا حتی به حضور نیروهای ایران در منطقه فاو اعتراف نمیكردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شكست در این نبرد، بازپس گیری آن را بسیار مشكل و دور از دسترس قلمداد كنند. فرماندهان عراق پس از شكستهای پی در پی در پاتكهای انجام شده، ارتش این كشور را برای تسلط مجدد بر فاو ناتوان معرفی كرده و بر ویژگیهای برجسته و ابتكاری عملیات فاو تأكید كردند؛ چنان كه «ماهر عبدالرشید» یكی از فرماندهان ارشد نظامی عراق، در این زمینه اذعان داشت:
«ایران در عملیات جاری خود، از روشهای نظامی نوینی استفاده كرده است و بر خلاف توقع، در شرایط جوی سختی كه بارانهای شدید میبارید، با استفاده از مردان قورباغهای و پیشقراولان رزمی، حمله خود را به مواضع عراقیها آغاز كرد.»
* در شرایط جدید، عراقیها دیگر قادر به انكار حضور قوای ایران در منطقه فاو نبودند؛ تا آنجا كه لطیف جاسم، وزیر اطلاعات عراق، در مصاحبه با «القبس» گفت:
«مساله تصرف منطقه فاو از سوی ایرانیان، به حدی آشكار بود كه دیگر نمیتوانستیم آن را منكر شویم و برای ما ممكن نبود كه اعلام كنیم ایران وارد فاو نشده است.»
عراقیها به تدریج به ناتوانی خود برای بازپس گیری فاو نیز اعتراف كردند.
* «عدنان خیرالله» وزیر دفاع وقت عراق، طی مصاحبهای اعلام كرد:
«بازپس گرفتن شبه جزیره فاو از دست ایرانیان دشوار است. وجود باتلاقها و نمكزارها در این سرزمین، مانع اصلی عملكرد واحدهای عراقی است.»
* ماهر عبدالرشید نیز به ناتوانی سربازان عراقی اشاره كرده، میگوید:
«فكر نمیكنم به این زودیها عراق بتواند در این ارتباط [پس گرفتن فاو] كسب موفقیت سریعی را پیشبینی كند.»
* مدیر توجیهسیاسی ارتش عراق هم در توجیه ناتوانی عراق میگوید:
«وضعیت زمین منطقه نبرد، محدودیتهایی را در استفاده از زرده پوشها و حتی نیروهای پیاده بر ارتش عراق تحمیل كرده است... زمین نبرد در اطراف فاو، طوری است كه اجازه نمیدهد از تعداد زیادی نیرو در این منطقه استفاده شود.»
در عین حال كه عراق در چنین شرایطی توانایی لازم را برای بازپس گیری فاو نداشت، به لحاظ ارزش سیاسی- نظامی زمین منطقه نسبت به این مساله واقف بود كه تنها بازپس گیری فاو میتواند مجدداً توازن را به سود عراق باز گرداند.»
* خبرنگار رادیو بی. بی. سی در زمینه اهمیت فاو برای عراق میگوید:
«بازپس گیری شبه جزیره فاو، هنوز برای عراق یك اولویت كلی است و اگر عراق نتواند فاو را بگیرد، ممكن است روحیه درونی و موقعیت صدام به طور خطرناكی از بین برود.»
* مجله «اشپیگل» چاپ آلمان به تأثیرات عدم بازپس گیری فاو از سوی عراق اشاره كرده و مینویسد:
«عدم بازپس گیری فاو، علاوه بر شكست نظامی، یك شكست سیاسی- روانی برای صدام و حامیان عربش در منطقه محسوب میشود.»
* یك خبرنگار خارجی با توصیف وضع نامطلوب عراقیها پس از عملیات والفجر هشت چنین بیان میكند: «صدام خوب میداند كه ایرانیان با عبور از اروند و تصرف شهر فاو، چنگ در گلوی او انداختهاند و تنها معجزه میتواند او را از مهلكه نجات دهد.»
بدین ترتیب، عراق به ناچار و از موضوع ضعف و استیصال، موقتاً از پازپس گیری فاو چشم پوشید و این مساله را به موقعیت دیگری موكول كرد و رسماً اعلام داشت كه در شرایط فعلی، قادر به بازپس گیری فاو نیست. اعترافات رسمی عراقیها و توقف اقدامات عملی آنان، موجب شد روند تحولات سیاسی- روانی جنگ به شكل نوینی مورد ارزیابی قرار گیرد. در واقع چنان كه ذكر شد، تا پیش از این امر، به تثبیت منطقه تصرف شده از سوی ایران، با تردید همراه بود و همچنان نسبت به توانایی عراق برای بازپس گیری آن امیدواریهای زیادی وجود داشت؛ لیكن ناكامی عراق و اعتراف به این ناتوانی، انعكاس نامطلوبی به زیان عراق داشت. در این مورد، رادیو آمریكا به نقل از ناظران سیاسی غرب گفت: «عراق ظاهراً تصمیم گرفته است از كوششهای خود برای بازپس گیری فاو به خاطر تحمل بهای گزاف نظامی- سیاسی، دست بكشد.»
* هفته نامه «لوموند» چاپ فرانسه نیز طی تحلیلی نوشت:
«در ستاد ارتش عراق پذیرفته شده كه بازپس گیری فاو طولانی و پرهزینه خواهد بود.»
***
واكنش امریكا
پس از تثبیت مواضع تصرف شده در شمال خلیج فارس توسط قوای ایرانی، امریكا از این موضوع ابراز نگرانی كرد و در عین حال سعی نمود با هشدار به رژیم عراق، این كشور را به مقاومت در قبال تنها راه دریاییاش (خور عبدالله) ترغیب كند.
* واشنگتن پست (25/11/64):
«منابع امریكایی تأكید كردند نیروهای ایرانی به محل ساختن پایگاه شرقی خورعبدالله به موازات خاك كویت رسیدهاند؛ ولی هنوز با پایگاه دریایی عراق واقع در خلیج، یعنی ام القصر، فاصله زیادی دارند، اما نگرانی امریكا از گسترش دامنه جغرافیایی جنگ خلیج و در برابر گرفتن كویت، هنوز پا برجاست.»
* خبرگزاری فرانسه نیز در همین روز گزارش داد:
«یك سخنگوی وزارت خارجه امریكا ضمن تأكید بر اهمیت استراتژیك خلیج فارس برای امریكا و آسیبپذیری آن در قبال توسعه طلبی شوروی، گفت كه نبردها در شمال و غرب بندر عراقی فاو در جنوب جبهه ادامه دارد؛ ولی هنوز اطلاعات كافی ندارد كه بگوید آیا حملات ایران در این هفته، آغاز یك حمله جدید بزرگتر است یا نه؟»
طبعاً امریكاییها هر عاملی را كه منتهی به تغییرات عمده در جنگ و متعاقباً تقویت مواضع ایران و برتری سیاسی و نظامی آن بر عراق میشد، نامطلوب ارزیابی میكردند؛ لذا فتح «فاو» به لحاظ تبعات ناشی از آن در تقویت مواضع ایران، به زیان منافع امریكا و غرب تلقی میشد. از این رو، موضعگیری امریكا بلافاصله پس از فتح فاو و اقدامات بعدی این كشور در مساعدت به عراق برای حمله به مراكز صنعتی و آب و برق ایران، نشانگر فزونی یافتن مواضع خصومتآمیز امریكا بود.
اما امریكا در خصوص به كارگیری سلاحهای شیمیایی و انتشار عمومی اخبار كشتار شیمیایی توسط عراق، در 30/11/1364 موضعگیری كرد و به همراه فرانسه اقدام عراق را به همراه فرانسه محكوم كرد.
وزارت خارجه امریكا در یك پاسخ كتبی اعلام كرد:
«از اطلاعاتی كه به دست آمده چنین بر میآید كه عراق در نبردهای اخیر با ایران، از سلاح شیمیایی استفاده كرده است.»
وزارت خارجه امریكا همچنین مسوولیت ادامه جنگ را متوجه ایران دانست. این موضع امریكا ظاهراً عراق را عصبانی كرد.
عمدتاً در چنین مواقعی، امریكا سیاست یك بام و دو هوا را در پیش میگرفت كه راهی برای دفاع از خود باقی گذارد. امریكا خود در صدور تسلیحات شیمیایی و راهاندازی مركز ساخت بمب شیمیایی، عراق را به همراه سایر كشورها یاری داد. همزمان با ادامه جنگ، فرصت مناسبی به وجود آمد تا دلالان اسلحه به بغداد بروند. در اسفندماه 1364 «كریستوفر دروگل» به عراق رفت و با سفیر امریكا «دیوید نیوتن» دیدار كرد.
وی كه به «امریكایی محبوب صدام حسین» مشهور بود، برای گرفتن سفارش اسلحه به بغداد رفت و در هتل مجلل «الرشید» عراق پذیرایی شد. طه یاسین رمضان به استقبال وی در هتل رفت. «آلن فریدمن» معتقد است كه دولت امریكا از فعالیتهای دروگل در بغداد با خبر بود. دروگل ارتباطات بسیاری با مقامات امریكایی داشت.
در همین حال، در اوایل سال 1986«رابرت تورشری» عضو كنگره ایالت متحده، پس از دیداری از بغداد گفت: «كشورهای غربی برای جلوگیری از گسترش انقلاب ایران باید از بغداد حمایت كنند. ایران تهدید بزرگی نه تنها برای عراق، بلكه برای كل منطقه است و كشورهای غربی نیاز فراوان به نفت منطقه دارند.»
«ریچارد مورفی» معاون وزیر خارجه امریكا نیز گفت كه ایالت متحده و عراق، هدفهای مشتركی در منطقه دارند و یك بار دیگر حمایت خود را از عراق در برابر عملیاتهای اخیر ایران اعلام داشت.
در همین حال، برای ایجاد یك جنگ روانی علیه ایران، امریكاییها به كمك عراق آمدند و در یك بیانیه رسمی، وزارت خارجه امریكا مدعی شد كه اسرای جنگی عراقی در ایران، در وضعیت نامطلوب قرار دارند. این بیانیه وضعیت اسرای ایرانی را در عراق، خوب توصیف كرد. مانورهای سیاسی امریكا با هدفهای مشخص صورت میگرفت و میكوشید چهره ایران را در جهان به عنوان یك متجاوز و یك نقل كننده قوانین جنگی مخدوش كند. این بیانیه وزارت خارجه امریكا، در واقع تعدیل كننده بیانیه قبلی در محكومیت عراق در استفاده از سلاحهای شیمیایی بود كه تا حدودی از عصبانیت عراق كاست. عراقیها در شرایطی كه افكار عمومی جهان متوجه كشتار شیمیایی آنان بود، نیاز به ایجاد چنین فضای تبلیغاتی داشتند تا توجه افكار عمومی را به سوی موضوع اسرای عراقی در ایران بگردانند.
در ضمن، جورج بوش معاون وقت رئیسجمهور امریكا در تاریخ 16/1/65 به منظور انجام یك سفر هشت روزه به كشورهای خلیج فارس و مذاكره پیرامون مسایل منطقه وارد عربستان سعودی شد، در این حال همزمان با سفر بوش به منطقه حمله به یك نفتكش عربستان سعودی توسط هواپیماهای ناشناس، به منزله پیام سیاسی به امریكا تلقی گردید.
* بوش در اولین اظهار نظر خود نگرانی امریكا نسبت به گسترش جنگ در خلیج فارس را این چنین مورد اشاره قرار داد:
«چیزی كه ما و دوستانمان را نگران میكند، آن است كه این جنگ از محدوده كنونی آن، فراتر میرود. احتمال دارد كه برای بستن آبراه هرمز، اقدام شود یا این كه ممكن است ایران از خطوط عراق بگذرد و به كشورهای همسایه حمله كند، و این متاسفانه چیزی است كه تهدید انجام آن صورت گرفته است. ما بارها این نكته را یاد آور شدهایم و اجازه دهید مجدداً آن را در اینجا تكرار كنم كه ایالات متحده اساساً و قطعاً به جریان آزاد نفت از خلیج فارس متعهد است.»
* همچنین در پی اقدام نظامی امریكا علیه لیبی، بوش در اظهارات تهدیدآمیز خود كه خبرگزاری آسوشیتد پرس آن را نقل كرد، گفت:
«آمریكا در درگیری نظامی اخیر بین ایران و امریكا، نمیخواهد نظارهگر این مساله باشد كه گسترش جنگ از سوی ایران، به روند تغییر در توازن قدرت در منطقه بینجامد.»
بلافاصله پس از موضعگیری تهدیدآمیز بوش، «حجت الاسلام والمسلمین هاشمی رفسنجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و فرمانده عالی جنگ اظهار داشت: «آقای بوش در این شرایط حساس، به كشورهای همسایه مسافرت میكند و چنین مغرورانه میگوید كه ما اجازه نمیدهیم آبراههای جهانی ناامن شود یا ایران پیروز گردد؛ این حرفها برای كیست؟ ما كه میدانیم شما جنگ را برای از پا درآوردن ما ایجاد كردید. حال كه شكست خوردید، میگویید ما اجازه نمیدهیم موازنه در منطقه به هم بخورد.»
بوش طی این سفر هشت روزه به بررسی وضعیت منطقه پرداخت. در این برهه طبعاً اظهار نگرانی كشورهای منطقه و درك و دریافت بوش از شرایط متزلزل عراق، تأثیرات قابل ملاحظهای در تصمیمات بعدی امریكا داشت.
مصاحبه ژنرال «هارین كریست» مسوول كمیته منطقه خلیج فارس از مركز فرماندهی نظامی امریكا و تأكید وی بر مسوولیتهای آن كشور در این منطقه پیام آشكار امریكا به ایران و همسایه شمالی آن بود: «ما مسوولیت عمدهای در قبال خلیج [فارس] به عهده داریم: یكی این كه روسهای را از كشورهای كوچك خلیج دور نگه داریم و دیگر آن كه امنیت دسترسی به ذخایر دور نگه داریم و دیگر آن كه امنیت دسترسی به ذخایر نفتی منطقه را تضمین كنیم.»
امریكاییها ضمن اعلام موضع خود نسبت به تلاشها و اقدامات بعدی ایران به منظور بهرهگیری از نتایج حاصله از فتح فاو، اقداماتی را انجام دادند كه اساساً در جهت رفع نگرانی كشورهای منطقه بود.
فروش سلاح به عربستان سعودی كه به لحاظ تأثیر آن بر توازن بین اعراب و اسراییل، مورد مخالفت كنگره بود، بخشی از اقدامات امریكا در این مرحله محسوب میشد. «جورج شولتز» وزیر خارجه امریكا در تاریخ 4/2/65 سعی كرد تا كنگره امریكا را توجیه كند كه تحویل 354میلیون دلار سلاح به عربستان سعودی تصویب شود. شولتز در برابر اقدام كمیته فرعی نمایندگان كه لایحهای را در مخالفت با این فروش پیشنهاد كرده بود، طی مطالبی برای آن كمیته نوشت:
«این فروش، علایم سیاسی آشكاری خواهد فرستاد:
علائمی به ایران كه از گسترش جنگ با عراق جلوگیری كند و علامتی به عربستان و دیگر كشورهای میانه رو، كه اراده خود را تقویت كننده و این فروش، اعتبارها و قابل اعتماد بودنها را به عنوان یك شریك امنیتی، مورد تأیید قرار میدهد.»
شولتز در نامه دیگری به «لی ها میلتون» نماینده كنگره مسایل دیگری را مطرح كرد كه به خوبی نگرانیهای امریكا را خاطر نشان میكرد. وی در نامه نوشت:
«عربستان سعودی برای جلوگیری از گسترش و توسعه خرابكاری شوروی یا ایرانیان در منطقه خلیج فارس و حفظ جریان نفت منطقه به غرب و ژاپن، به سیستم دفاعی موشكی نیاز دارد.»
در این شرایط كه امریكاییها بر فروش سلاح به عربستان سعودی پافشاری میكردند، خبر دستگیری یك شبكه قاچاق اسلحه در امریكا انتشار یافته و پوشش وسیع خبری به آن داده شد. دادستان فدرال امریكا طی یك كنفرانس مطبوعاتی اظهار داشت:
«پنج قرارداد مختلف با یك خریدار ایرانی كه پیش از این نیز در سال 1984 در ایالات متحده امریكا، متهم به فروش اسلحه به ایران شده، منعقد شده بود.»
به گفته مقامات قضایی امریكا، متهمان قصد داشتند شكارهای اف- 4 و اف- 5، موشكهای زمین به زمین، موشك تاو و ... را به طور غیرقانونی به ایران صادر كنند. حجم معاملات بالغ بر 5/2 میلیارد دلار بود. بلافاصله روز بعد، حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه اظهار داشت: «كدام قاچاقچی اسلحه در دنیا وجود دارد كه بتواند هواپیماهای پیشرفته امریكایی را از آن كشور خارج كرده و به ایران بفرستد؟
ما غیر از اسراییل كه باید بایكوت باشد، البته اسلحه امریكای را از هر كجا بتوانیم، تهیه میكنیم: به خاطر این كه هواپیماها و بسیاری از موشكها و سیستم توپخانه ما امریكایی است... امروز هم اگر یك هواپیما و موشك امریكایی پیدا كنیم، آن را میخریم و این هیاهو برای ما عجیب است.»
در فروردین سال 1365منابع خبری، خبر دیدارمحرمانه صدام حسین و «جورج بوش» معاون «رونالد ریگان» رئیسجمهور وقت ایالات متحده را در ریا منتشر كردند.
صدام حسین در این دیدار محرمانه كه با حضور «فهد» پادشاه عربستان انجام گرفت، از امریكا خواست تا كمكهای بیشتری به عراق بدهد. این در شرایطی بود كه «مسعود رجوی» سردسته گروهك تروریستی منافقین، با فشار ایران بر فرانسه و حل مسالمتآمیز اختلافات سابق، از پاریس به عراق اخراج شد. جورج بوش در این ملاقات، بر ادامه حملات هوایی به شهرهای ایران و استفاده بیشتر از گروهك مسعود رجوی در عملیات تروریستی در تهران اصرار داشت. همچنین اطلاعاتی درباره آرایش نظامی ایران به صدام حسین داده شد. باید توجه داشت صدام حسین عجولانه میكوشید كه فاو را بازپس گیرد؛ اما لشكر ویژه گارد ریاستجمهوری عراق با شكست سنگین، از فاو عقبنشینی كرده بود. صدام حسین و «عدنان خیرالله» وزیر دفاع نیز بر این عملیات نظارت داشتند؛ ولی ظاهراً اطلاعات امریكاییها حاكی از آن بود كه فعلاً امكان بازپس گیری فاو وجود ندارد و باید حمله به كشتیها و شهرها ادامه یابد.
دیدارها تا اواسط فروردین ماه ادامه داشت. یك هیات امریكایی در فروردین ماه به طور پنهانی از بغداد دیدار كرد. سرپرستی هیأت را «جورج نورمن» عضو كنگره ملی گسترش روابط امریكا و كشورهای عربی به عهده داشت. در اردیبهشت ماه همان سال نیز یك هیأت بزرگ اقتصادی امریكایی برای نجات عراقی از بحران اقتصادی، وارد عراق شدند. اعضای این هیات نمایندگان چهار شركت نفتی و سه شركت غیرنفتی بودند. این بزرگترین هیأت اقتصادی رسمی بود كه امریكا تا آن زمان به بغداد فرستاده بود. قراردادهای مهمی در این ماموریت به امضای طرفین رسید.
در تیرماه 1365 دولت عراق اعلام كرد كه بانك «چیس ما نهاتان» متعلق به سرمایهدار معروف امریكایی «راكفلر» در عراق، از اختیارات و امتیازات ویژهای برخوردار خواهد شد. هفته نامه «اسپات لایت» چاپ لندن، با اعلام این خبر افزود:
«راكفلر بر آن شده است كه دست به حمایتهای گستردهای از صدام بزند؛ از جمله این كه در امریكا انتشار هر گونه خبر پیرامون نقض حقوق بشر در عراق، ممنوع و به مطبوعات توصیه شده است كه از انتقاد دولت عراق خودداری كنند.»