«قصه آلبالو پلو» خواندنی شد

رمان «قصه آلبالو پلو» نوشته زهرا حیدری به دست نوجوانان رسید.

بخش کودک و نوجوان انتشارات قدیانی، رمان «قصه ی آلبالو پلو» نوشته «زهرا حیدری» را برای نوجوانان منتشر کرده است. این رمان داستان درخت آلبالوی پرباری را روایت می کند كه در حیاط یك خانه قدیمی سال های طولانی  زندگی می كند. صاحب های این خانه نسل هاست كه هر سال با میوه های این درخت نذری می دهند و  آلبالو ها هر سال شاهد ماجراهای جدیدی هستند.
 
در بخشی از کتاب می خوانیم: «حاکم گفت: «من این حرف ها حالی م نیست. اون وقت که خطا می کردی، باهاس به فکر الان هم می بودی. از اون گذشته من اگر تو رو ببخشم، بد رسمی توی این حرم سرا گذاشته ام. از فردا، باقی این ضعیفه ها پا می شوند و می روند یک لنگه پا جلوی جگرکی وامی ایستند و جغوربغور می خورند.»

سرتان را درد نیاورم، هرچه اقدس عجزوالتماس کرد، حاکم قبول نکرد که نکرد. فردا صبح، علی الطلوع، اقدس را طلاق داد و شرط کردند که اقدس از آن شهر کوچ کند و برود. اقدس هم ناچار جل و پلاسش را بقچه کرد و گرفت زیر بغلش و به راه افتاد.

چون حاکم هنوز کمی مردانگی و اینها سرش می شد، یک کیسه پول هم داد که اقدس توی راه، بی پول و پله نماند. اقدس هم بقچه بغل از حرم سرا خارج شد و به طرف سرنوشت جدیدش به راه افتاد.

خلاصه، اگر پشیمانی شاخ بود، شاخ اقدس به آسمان می رسید. همین طور که می رفت، زیر لب به خودش بدو بیراه می گفت:  «خودم کردم که لعنت بر خودم باد! بله، اقدس خانم، این آشی بود که خودت برای خودت پختی. همین رو می خواستی؟ حالا واستا و تماشا کن. کم ننه  خدا بیامرزت گفت سفره  دلت را برای هرکس باز نکن؟ کم گفت همه حرفی رو با همه کس نزن؟ نمی گفت بعضی ها پیش رو خاله هستند و پشت سر چاله؟ نور به قبرش بباره؛ حرف هاش را باید با آب زر نوشت. اما چه فایده که یک گوش ات در بود و یکی اش دروازه؟ حالا حقته؛ بشین و بسوز!»
 
«روزی که لیمویی بود» نوشته فروزنده خداجو، «راز دره فانوس ها» نوشته عبدالمجید نجفی، «امیرکوچولوی هشتم» نوشته حسین فتاحی و «سمفونی سیب زمینی ها» نوشته عبدالمجید نجفی، ازجمله رمان های نوجوانی است که از سوی واحد کودک و نوجوان انتشارات قدیانی منتشر شده است.

موسسه انتشارات قدیانی، رمان «قصه ی آلبالو پلو» را در قالب 88 صفحه با شمارگان دو هزار و 200 نسخه و قیمت 50 هزار ریال روانه بازار کتاب کرده است.

منبع: ایبنا