تبیان، دستیار زندگی
ته؟ بدون هیچ مقدمه اى مصاحبه را شروع مى كنیم. ? سؤال اول را كه بخوانید، مى فهمید داستان از چه قرار است. آقاى كعبى سلام. سلام... بفرمایید. ما فقط یك سؤال از شما داشتیم ... حسین كعبى متولد چند است كه به تیم امید ای...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آقای کعبی! چند سالته؟


بدون هیچ مقدمه اى مصاحبه را شروع مى كنیم. ? سؤال اول را كه بخوانید، مى فهمید داستان از چه قرار است.

آقاى كعبى سلام.

سلام... بفرمایید.

ما فقط یك سؤال از شما داشتیم ... حسین كعبى متولد چند است كه به تیم امید ایران دعوت شده؟!

(كمى سكوت مى كند) نمى دانم! از آقاى بگوویچ بپرسید.

از آقاى بگوویچ كه حتماً مى پرسیم ... اما داخل شناسنامه شما چه تاریخى نوشته شده؟

- من متولد اول مهرماه 67 هستم

اینكه تاریخ شناسنامه اى شما است ... تاریخ تولد واقعى شما چند است؟

- همین واقعى است من نمى دانم و از آقاى بگوویچ بپرسید.

اولین بازى ملى شما چه روزى بود و مقابل كدام تیم بازى كردید؟

- یادم نیست ... به تاریخ و كتاب آمار مراجعه كنید ... من چیزى نمى دانم!

پس از این مصاحبه كوتاه و مختصر، به كتاب آمار مراجعه مى كنیم و با جست و جو در تاریخ بازیهاى تیم ملى، دنبال نام حسین كعبى مى گردیم. امروز كه دوشنبه باشد، برابر 19 فوریه  سال 2007 است بدون احتساب سال كبیسه، دقیقا 5 سال و 13 روز از اولین بازى حسین كعبى مى گذرد. وقتى به تاریخ فوتبال ایران نگاه مى كنیم، نام حسین كعبى را در تاریخ 6 فوریه سال 2002 برای اولین بار در تركیب تیم ملى مقابل اسلواكى مى بینم. همان مسابقه اى كه پس از ناكامى ایران در رسیدن به جام جهانی 2002 در ورزشگاه آزادى انجام شد و در واقع اولین مسابقه رسمى برانكو ایوانكوویچ بود (البته بازیهاى آسیایى بوسان در تاریخ بازیهاى ملى رسمى ثبت نمى شود).

برانكو ایوانكوویچ پس از آن بازى اعلام كرد كه من به حسین كعبى بازى داده ام و چه كسى جرأت چنین ریسكى را داشت.

از اولین بازى رسمى حسین كعبى بالغ بر 5 سال مى گذرد و اگر كمى منطقى به این ماجرا نگاه كنیم، مى فهمیم كه یك بازیکن 15 ساله قطعاً توانایى بازى در تیم ملى را نداشته و نباید فریب شناسنامه اى را بخوریم كه كعبى را 15 ساله  نشان مى دهد. البته كعبى پیش از آن هم در لیگ براى فولاد بازى كرده بود و سابقه حضور در تیم هاى نوجوانان و جوانان را داشت.

این واقعیت بر همه روشن است كه حسین كعبى نمى تواند در تیم امید ایران جایگاهى داشته باشد بازیكنى كه  4 سال  پیش عضو تیم المپیك ایران بوده و براى تیم مایلى كهن هم در مسابقه هاى مقدماتى المپیك بازى كرده است.

واقعیت این است كه انگار تیم امید هم راهش را غلط مى رود و براى رسیدن به هدف به هر ریسمانى چنگ مى زند ولى نباید فراموش كنیم كه هدف، وسیله را توجیه نمى كند!

در آشفته بازارى كه بر فوتبال ایران حاكم است، وینكو بگوویچ هم خودش را به ندیدن و ندانستن مى زند و حسین كعبى را كه پیش از این هم در مورد سن و سالش بحث هاى مختلفى شده، به تیم امیدفرا مى خواند.كار تیم امید در راه رسیدن به المپیك بسیار دشوار است ولى پیش از هر چیز باید تكلیف خودمان را روشن كنیم. ما یك تیم امید داریم كه امیدهاى واقعى ایران هستند و آنها یا مى توانند یا نمى توانند. براى آنكه امیدهاى واقعى ما بتوانند به المپیك برسند، باید برنامه ریزى كرد و با كوشش و تلاش، آنها را به جایگاهى رساند كه از استرالیا و عربستان و اردن بگذرند و ما را به المپیك برسانند.اما به نظر مى رسد هیچ كوششى براى ارتقا و رشد این تیم صورت نگرفته و امروز كه در آستانه مسابقه هاى مقدماتى المپیك هستیم، دوباره به كارهاى غیرمعمول و نامتعارف چنگ مى اندازیم و مى خواهیم اشتباهات خود را با اشتباهى بزرگتر جبران كنیم.اگر قرار است اینگونه تیم المپیك ما به مسابقه هاى مقدماتى برود، چرا این همه دردسر و این همه اردوى تداركاتى؟ در لیگ برتر آنقدر بازیكن خوب وجود دارد كه با شناسنامه هاى صغر سنى بازى مى كنند و مثل كعبى مشكلى براى بازى در تیم امید ندارند. در ظاهر اكبرپور و معدنچى و ... هم مى توانند در تیم امید بازى كنند؛ پس چرا این همه نگران هستیم؟! انگار داستان محرومیت تیم نوجوانان ایران و فاجعه اى كه حمید درخشان در سال 80 برای نوجوانان به بار آورد و آن محرومیت 2 ساله را فراموش كرده ایم. امروز نسلى به تیم المپیك رسیده اند كه به واسطه محرومیت 2 ساله  نوجوانان، در مسابقه هاى آسیایى غایب بوده اند و اگر وینكو تیمش را خالى از ستاره مى بیند، باید نگاهى به عقب بیندازد و مشكلات فعلى را در محرومیت سال 80 جست وجو كند كه حمید درخشان براى رسیدن به موفقیت، از بازیكنان صغرسنى استفاده كرد و نوجوانانایران 2 سال محروم شدند تا آن نسل مستعد فوتبال ایران تاوان این اشتباه را بپردازند و سوخت شوند.

حسین کعبی سرخپوش شد