تبیان، دستیار زندگی
از دیدگاه فقهی، حکمت اصلی تفاوت قیمت نقد و نسیه در چیست؟ آیا اصطلاح: للاجل قسط من الثمن مبنای فقهی دارد؟ آیا از نظر اسلام جایی وجود دارد که برای زمان ارزش مستقلی در نظر گرفته شده باشد؟
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه تفاوتی بین قیمت نقد و نسیه وجود دارد؟

از دیدگاه فقهی، حکمت اصلی تفاوت قیمت نقد و نسیه در چیست؟ آیا اصطلاح: للاجل قسط من الثمن مبنای فقهی دارد؟ آیا از نظر اسلام جایی وجود دارد که برای زمان ارزش مستقلی در نظر گرفته شده باشد؟

فرآوری: حجت السلام تیموری -بخش احکام اسلامی تبیان
بیع ؛ خرید

بیع (خرید و فروش) در یک تقسیم بندی به چهار قسم کالی به کالی، نقد، نسیه و سلم (سلف) تقسیم می گردد. معامله کالی به کالی آن است که در آن ثمن و مثمن، در هنگام معامله، دین وغایب هستند. (چنین معامله ای از نظر همه فقهاء حرام است.)
معامله نقد آن است که در آن ثمن و مثمن، بدون فاصله زمانی بین طرفین رد و بدل می شود.
 نسیه آن است که کالا (متاع) در حین عقدحاضر باشد و بلا فاصله بعد از معامله به مشتری تحویل داده می شود ولی پرداخت قیمت (ثمن) با یک فاصله زمانی مورد توافق طرفین پرداخت می شود.
 سلم (سلف) آن است که قیمت (ثمن) در حین عقد پرداخت می شود ولی کالا (متاع) با یک فاصله زمانی مورد توافق طرفین تحویل خریدار می شود.

بیع (خرید و فروش) در یک تقسیم بندی به چهار قسم کالی به کالی، نقد، نسیه و سلم (سلف) تقسیم می گردد. معامله کالی به کالی آن است که در آن ثمن و مثمن، در هنگام معامله، دین وغایب هستند. (چنین معامله ای از نظر همه فقهاء حرام است.)

بر اساس قاعده «للاجل قسط من الثمن» که یک قاعده عرفی مورد قبول شرع است در معامله نسیه و سلم ، مقداری از ثمن (قیمت پولی که خریدار باید بپدازد) در مقابل مهلت تعیین شده قرار می گیرد، به همین دلیل اگر قیمت اجناس در معامله نسیه بیشتر از قیمت آن در معامله نقدی باشد اشکالی ندارد. همچنین اگر قیمت اجناس در معامله سلم کمتر از قیمت آن در معامله نقدی باشد اشکالی ندارد.
 بیع (خرید و فروش) در یک تقسیم بندی به چهار قسم ،کالی به کالی، نقد، نسیه و سلم (سلف) تقسیم می گردد. معامله کالی به کالی آن است که در آن ثمن و مثمن، در هنگام معامله دین وغایب هستند. (چنین معامله ای از نظر همه فقهاء حرام است).
معامله نقد آن است که در آن ثمن و مثمن، بدون فاصله زمانی بین طرفین رد و بدل می شود.
نسیه آن است که کالا (متاع) در حین عقد حاضر باشد و بلا فاصله بعد از معامله به مشتری تحویل داده می شود ولی پرداخت قیمت (ثمن) با یک فاصله زمانی مورد توافق طرفین پرداخت می شود.
 سلم (سلف) آن است که قیمت (ثمن) در حین عقد پرداخت می شود ولی کالا (متاع) با یک فاصله زمانی مورد توافق طرفین تحویل خریدار می شود.
 بر اساس قاعده «للاجل قسط من الثمن» که یک قاعده عرفی مورد قبول شرع است در معامله نسیه و سلم ، مقداری از ثمن (قیمت پولی که خریدار باید بپدازد) در مقابل مهلت تعیین شده قرار می گیرد، به همین دلیل اگر قیمت اجناس در معامله نسیه بیشتر از قیمت آن در معامله نقدی باشد اشکالی ندارد. همچنین اگر قیمت اجناس در معامله سلم کمتر از قیمت آن در معامله نقدی باشد اشکالی ندارد.

نسیه آن است که کالا (متاع) در حین عقد حاضر باشد و بلا فاصله بعد از معامله به مشتری تحویل داده می شود ولی پرداخت قیمت (ثمن) با یک فاصله زمانی مورد توافق طرفین پرداخت می شود

تفاوت بین قیمت نقد و نسیه به خاطر مدت زمانی است که ثمن با تأخیر به دست  فروشنده می رسد. به همین دلیل اگر شخصی کالا را در بیع نقدی مثلاً به 10 تومان بفروشد ولی همان کالا را به صورت نسیه به 20 تومان بفروشد، و خریدار هم به صورت نسیه آن کالا را بخرد، این بیع صحیح است.  دلیل چنین معامله ای قاعده «للاجل قسط من الثمن» است که یک قاعده عرفی است و در کتاب های فقهی به آن استناد شده است و معنای آن این است که: در معامله نسیه چون زمان دخالت دارد، برای همین یک مقدار از مبیع در مقابل ثمن قرار گرفته و مقداری از آن در مقابل زمان و شرط صحت آن، تعیین مدت است.
بنا بر این در بیع نسیه، مهلت و زمانی که سرمایه فروشنده در نزد خریدار باقی می ماند دارای ارزش است و باید بخشی از قیمت در قبال آن قرار گیرد. یکی از حکمت های صحت چنین بیعی آن است که فروشنده ضرری در قبال کالای خود نکند. برای همین در برابر زمان قسمتی از قیمت (ثمن) قرار می گیرد.

خلاصه :

تفاوت بین قیمت نقد و نسیه به خاطر مدت زمانی است که ثمن با تأخیر به دست فروشنده می رسد. به همین دلیل اگر شخصی کالا را در بیع نقدی مثلاً به 10 تومان بفروشد ولی همان کالا را به صورت نسیه به 20 تومان بفروشد، و خریدار هم به صورت نسیه آن کالا را بخرد، این بیع صحیح است. دلیل چنین معامله ای قاعده «للاجل قسط من الثمن» است.


منابع :
1. جامع الشتات فی أجویة السوالات(للمیرزا القمی)، ج 2، ص: 145 "اما قسم دوم: که بیع کالى به کالى، است: پس آن باطل است بلا خلاف. و لکن اشکال در معنى آن است و آن چه متبادر از لفظ حدیث مى شود که فرموده اند که «لا یباع الدین بالدین» این است که ثمن و مثمن هر دو در حال بیع، دین باشند. نه این که به سبب بیع دین بشوند. پس هر گاه زید بفروشد پنج تومان طلبى [را] که از عمرو دارد به عمرو، در عوض پنج تومان طلبى که عمرو از بکر دارد. این جزما بیع دین به دین و کالى به کالى است.
2.امام خمینی ، تحریرالوسیله ، ج 1 ، ص 507 ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، قم ، 1421 قمری.
3.انصاری ، محمد علی ، موسوعة الفقهیه ، ج 7 ، ص 416 ، مجمع فکر اسلامی ، چاپ خانه ظهور قم ، چاپ اول ، 1427 قمری .
4.امام خمینی ، کتاب البیع ، ج5 ، ص 503 ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، چاپ دوم ، 1384 شمسی .
5. انصاری ، محمد علی ، موسوعة الفقهیه ، ج 7 ، ص 416 و 417 ؛ طبا طبایی ، سید علی ، ریاض المسالک ، ج 8 ، ص 213 ، موسسه نشر اسلامی ، چاپ اول ، 1419 قمری ؛ امام خمینی ، کتاب البیع ، ج 5 ، ص 493 تا 503 .

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.