تبیان، دستیار زندگی
بد عهدی کردید آقایان مدیر! پست مدیریت را از بدو تولد با خود داشته اید یا امانتی است که چند روزی باید از آن حفاظت و رعایت می کردید؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

حق الزحمه هایی برای آقایان دکتر و مدیر!!

بد عهدی کردید آقایان مدیر! پست مدیریت را از بدو تولد با خود داشته اید یا امانتی است که چند روزی باید از آن حفاظت و رعایت می کردید؟

فاطمه حسینی مجرد/ کارشناس ارشد فلسفه و کلام اسلامی- بخش قرآن تبیان
فیش حقوقی

اسمش را "حقوق" گذاشته اند؛ یعنی که این پول، حق این فرد است. درست است؛ وقتی فردی در طول یک ماه، طبق مقررات، برای دولت اسلامی کار می کند، مطابق کاری که انجام داده است، حقی دارد که از بودجه کشور یا همان بیت المال مسلمین به او داده می شود. اما اگر این تناسبات بهم خورده باشد چه؟ اگر کار این کارمند یا این مدیر با آن چه که در فیش حقوقی به عنوان رقم حق او درج شده، هیچ مطابقت و تناسبی نداشته باشد، آیا باز هم این حقوق، حق اوست؟ آیا این رقم نجومی دستمزد، واقعاً مزدِ کار دست اوست؟ یا مزد شیک و شکیل بودنِ صندلی اوست؟ آیا واقعاً در نظم اسلامی چیزی به عنوان حق کرسی و صندلی داریم؟ آیا علاوه بر حق زحمتی که فرد در کارش کشیده، باید پولی را به خاطر مهم بودن عنوان شغلی اش بگیرد؟ یدک کشیدن عنوان "آقای مدیر" یا "آقای دکتر"حق الزحمه ی جداگانه ای دارد؟

اکل مال به باطل

اگر مومن هستید، باید این آیه را سرلوحه ی لحظه لحظهی مسئولیت خود می کردید. " وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ " (مومنون، 8) مومنان آن هایی هستند که امانت ها و عهد خود را رعایت می کنند.
اما چنین نکردید! مسئولیت، مخصوصاً اگر مسئولیت دولتی و حکومتی در نظام اسلامی باشد، یک امانت و یک عهد الهی  است.

اگر پاسخ این چند سوال اخیر "نه" باشد، که هست، پولی که آقایان محترم با در دست داشتن فیش های حقوقیِ کذایی  اما رسمی و به ظاهر قانونی، از بیت المال برداشت کرده اند، و به تازگی به گوش ملت رسیده است، به حکم آیه ی قرآن،  "حق" نیست؛ "باطل" است: "وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ" (بقره، 188) اموال یكدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید.
" اكل مال به باطل" (خوردن  اموال مردم به ناحق)، مصداق های مختلفی دارد. اما یك اصل كلى و مهم اسلامى است كه در تمام مسائل اقتصادى حاكم است .

کم فروشی

یکی از مصداق های اکل مال به باطل ، "کم فروشی" است. اگر مسئولی از بیت المال   مسلمین، 57 میلیون حقوق می گیرد، باید واقعاً به اندازه ی 57 میلیون برای مردم کار کرده باشد وگرنه کم فروشی کرده است.
اگر خدا به قوم حضرت شعیب برای کم  فروشی  و فساد، هشدار می دهد و قصه اش را برای ما تعریف می کند، یعنی آن هشدار متوجه ما نیز، هست.
"وَ إِلى مَدْیَنَ أَخاهُمْ شُعَیْباً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ قَدْ جاءَتْكُمْ بَیِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَوْفُوا الْكَیْلَ وَ الْمیزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها ذلِكُمْ خَیْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُوْمِنین " (اعراف، 85) و به سوى مدین برادرشان شعیب را فرستادیم گفت اى قوم من خدا را بپرستید كه جز او معبودى ندارید، دلیل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است، بنا بر این حق پیمانه و وزن را ادا كنید و از اموال مردم چیزى نكاهید و در روى زمین بعد از آنكه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است فساد نكنید، این براى شما بهتر است اگر با ایمان هستید.
چون موضوع یادداشت ما اتفاقات اخیر کشور است، به کم فروشی های بازار آزاد در حوزه ی فروش کالاها، نمی پردازیم. در حوزه ی خدمات، یک کارمند یا یک مدیر، در طول یک ماه، چقدر باید کار کند که توانسته باشد در برابر 57 میلیون یا 70 میلیون تومان، حق پیمانه را ادا کرده باشد؟ این در مقایسه با حداقل حقوقی است که وزارت کار برای کارگران و کارکنان در نظر می گیرد و نرخ فعلی آن، ماهانه کمتر از یک میلیون تومان است. یعنی یک کارگر، که معمولاً کار یدی کم و بیش سخت دارد و عرق جبین می ریزد، یک ماه تمام کار می کند تا یک میلیون تومان دستمزد بگیرد. آن وقت آقایان صاحب آن فیش های حقوقی، پشت میزهای کذا و زیر کولر، چه کاری از دستشان برمی آید که مستحق چند ده میلیون دستمزد باشد؟
اگر نتوانند با کار خود تأکید می کنیم  "کار" خود نه مهم بودن پست و مسئولیت خود- پیمانه ی چند ده میلیونی بیت المال را پر کنند، که عقل می گوید نمی توانند، کم فروشی کرده اند: وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ
 این مقایسه برای آن نیست که سخن از تبعیض بگوییم. تبعیض، مشکل دیگری است در این داستان. مقایسه می کنیم تا شاید این همه بی تناسبی را به گونه ای درک کنیم.

فساد

اگر نتوانند با کار خود تأکید می کنیم  "کار" خود نه مهم بودن پست و مسئولیت خود- پیمانه ی چند ده میلیونی بیت المال را پر کنند، که عقل می گوید نمی توانند، کم فروشی کرده اند: وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ

قرآن در ادامه ی هشدارهایی که به قوم شعیب می دهد، پس از نهی از کم فروشی، نسبت به فساد در زمین هشدار می دهد: "وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها" و در روى زمین بعد از آنكه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است فساد نكنید.
مگر انقلاب اسلامی ما اصلاح زمین و سرزمینمان نبود؟ مگر بیرون انداختن جرثومه های فساد مالی و اخلاقی نبود؟ مگر به زیر کشاندن شاه و شاهزاده هایی نبود که بر گُرده ی مردم نشسته بودند؟ انقلاب، حداقل آغاز یک اصلاح بزرگ بود. آغاز اسلامی شدن و الهی شدن این مملکت بود. برای این آغازِ مقدس، خیلی هزینه کرده ایم. خیلی جان و جوان داده ایم. خون دل ها خورده ایم. مبارزه ها کرده ایم. اگر بعد از این همه زحمت، آن هم در شرایط اقتصادی سختی که مردم دارند تحمل می کنند و آمار رکود و بیکاری سر به فلک کشیده است، عده ای خوش خوراک و خوش اشتها، اینگونه از خزانه ی بیت المال مسلمین حقوق های نجومی دریافت کنند، این مصداق بارزی از فساد نیست؟
تبعیض، بخش دیگری از ماجرای این فساد است. اگر فرض کنیم دریافت کنندگان حقوق های چندین ده میلیونی، برای کار خود خیلی زحمت کشیده اند و اصلاً با کاری خارق العاده، حق پیمانه ی این حقوق را ادا کرده باشند، آیا به اندازه ی آتش نشانی که جانش را کف دست گرفت و فدای هموطن گرفتار مانده در آتش کرد، جان فشانی کرده اند؟
آیا چیزی ارزشمندتر از جان را در طبق اخلاص گذاشته اند؟ اگر چنین کرده اند، و اگر حق این جان فشانی، یک فیش حقوقیِ چندین ده میلیونی است، پس چرا آتش نشانی که چند روز پیش به رحمت خدا رفت، و دیگر همکاران جان برکفش، چنین حقوقی دریافت نمی کنند؟ چرا مرزبانانی که در شرایط خیلی سخت، برای امنیت و آرامش  این مردم از جان مایه می گذارند، از این حقوق ها ندارند؟ و دیگران و دیگران... "وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها"

عهد شکنی

پولی که آقایان محترم با در دست داشتن فیش های حقوقیِ کذایی   اما رسمی و به ظاهر قانونی، از بیت المال برداشت کرده اند، و به تازگی به گوش ملت رسیده است، به حکم آیه ی قرآن،  "حق" نیست؛ "باطل" است: "وَ لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ" (بقره، 188) اموال یكدیگر را در میان خود به باطل و ناحق نخورید.

بد عهدی کردید آقایان مدیر! پست مدیریت را از بدو تولد با خود داشته اید یا امانتی است که چند روزی باید از آن حفاظت و رعایت می کردید؟
اگر مومن هستید، باید این آیه را سرلوحه ی لحظه لحظه ی مسئولیت خود می -کردید. " وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ " (مومنون، 8) مومنان آن هایی هستند که امانت ها و عهد خود را رعایت می کنند.
اما چنین نکردید! مسئولیت، مخصوصاً اگر مسئولیت دولتی و حکومتی در نظام اسلامی باشد، یک امانت و یک عهد الهی  است.
سوی دیگر این عهد، مردمی هستند که شما مسئول حیطه ای از زندگی و کشور آن ها هستید، پولشان در بانک های شما سپرده شده، بیت المالشان در صندوق های شما ذخیره شده. اما حقوق های نامتعارف شما، به این عهد و این امانت، خدشه وارد کرده و البته خدشه ای بزرگ تر، به اعتماد و آرامش خاطر این ولی نعمتان شما.
متأسفانه خیلی گمان کرده اید که خاص هستید. در مرام این انقلاب، خاص بودن جا و معنایی ندارد. اگر بنا به خاص بودن بود، امامی که صدها برابر شما پایگاه و جایگاه مردمی داشت، و از جان و آبرویش برای خدا و برای این مردم مایه گذاشته بود، خیلی خاص تر بود اما خانه ی ساده و اتاق ساده و حسینیه ی ساده و پارچه ی ساده ای که روی پا می انداخت، هیچکدام حکایت از حقوق چندین ده میلیونی نداشت. امام، بی نظیر بود اما خاص نبود. جانشینش را هم شاید شما جنابان مدیر، بیشتر از مردم، از نزدیک دیده باشید؛ اذعان می کنید که همین -گونه است.

نکته ی آخر:

یادمان نرود مدیران و مسئولان خوش عهد و ساده زیست و خدوم هم کم نداریم؛ به حیثیت و اعتبار آن ها نباید اجحاف شود.