تبیان، دستیار زندگی
وب سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان همزمان با مرگ عباس کیارستمی کارگردان فقید سینمای ایران به بررسی آثار و ساخته های وی پرداخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلم های کیارستمی در تبیان

وب سایت فرهنگی اطلاع رسانی تبیان همزمان با مرگ عباس کیارستمی کارگردان فقید سینمای ایران به بررسی آثار و ساخته های وی پرداخت.

هومن بهلولی- روابط عمومی

فیلمهای کیارستمی

به گزارش روابط عمومی، بخش سینما و تلویزیون موسسه فرهنگی اطلاع رسانی تبیان این مقاله را با عنوان «از فیلم های کیارستمی چه می دانیم؟» منتشر کرده است.

احمدرنجبر در این مقاله می نویسد:«فیلم های عباس کیارستمی با «آدم ها» سر و کار دارد؛ ظاهر و باطن آدم ها به طور همزمان مساله اصلی داستان های او است. او برای نزدیک تر شدن بیشتر به درون آدم ها، سراغ چهره های بکر می رود؛ غالبا بازیگرانش را از میان کسانی انتخاب می کند که هیچ سابقه ذهنی بازیگری پیش مخاطب ندارند. با این حال بعد از چند پلان، تو مجاب می شوی که چهره بازیگر را بپذیری و با دغدغه اش همراه شوی. کیارستمی ترکیب بازیگران را به گونه ای می چیند که چهره، حالات و گفتارشان قرابتی تمام و کمال با خصلت های مردم اطراف مان دارد. برای همین است که در فیلم های او مرز میان واقعیت و مستند کمرنگ می شود. برای همین است که برای پی بردن به دنیای آثار او نیاز به تعابیر فرامتنی نیست؛ با مردمانی از جنس خودت روبرو هستی که چهره شان پشت گریم و لباس های مبدل پنهان نیست و به ساده ترین شکل حرف می زنند و تو گویی دیالوگ های روزمره را می شنوی. فیلمساز اما در پس این همه سادگی، دنیایی پیچیده پیش روی مخاطب می گذارد و نهیب می زند که پشت ظاهر ساده انسان ها، بزرگترین احساسات نهفته است که گاهی در چهره عیان نمی شود. این نوشتار کوشش کرده به طور مختصر دنیای آدم های فیلم های کیارستمی را گزارش دهد. فیلم های خیلی کوتاه و فیلم آخر کیارستمی یعنی «مثل یک عاشق» و همچنین « قضیه شکل اول، شکل دوم » در این نوشتار بیرون مانده است.
بعد از «نان و کوچه» و «زنگ تفریح» کیارستمی «تجربه» را می سازد که تایمش نسبت به دو فیلم کوتاه قبلی، طولانی تر است (60 دقیقه). «تجربه» داستان یک شاگرد ژاسی است که روزش و شبش در این مغازه می گذرد و عاشق دخترکی از طبقه فرادست می شود.
قهرمان اصلی نوجوانی است که فیلش هوس هندوستان کرده و فریفته لبخند یک دخترک مایه دار شده. نوجوان است و بشدت خام؛ پس نمی داند یک کارگر ساده ژاسخانه نباید و نمی تواند عاشق دختر مرفه جامعه شود.
«تجربه» حالات ظاهری و درونی یک پسر بچه که در حال عبور به دوران بلوغ است را بخوبی نمایش می دهد. کیارستمی با حذف ظواهر و با قرار دادن نشانه ها نه به دام نمایش صحنه های منشوری می افتد و نه مجبور است خود را سانسور کند. اوج فیلم جایی است که قهرمان داستان برای نخستین بار به صورتش تیغ می اندازد، جلوی در سینما ساندویچ و سیگار می خرد و در سالن تاریک آن را روشن می کند. در پایان اما خام اندیشی اش نقش بر آب می شود؛ وقتی با کت و شلوار به خانه دخترک می رود و با غضب او مواجه می شود.
حسن پسر بچه ای است عاشق فوتبال. از ملایر به تهران می آید تا بازی پرسپولیس را تماشا کند اما گرفتار خواب می شود و به آرزویش نمی رسد.
ظاهر فیلم درباره بچه هایی است که همه دنیای شان فوتبال است و به خاطرش حاضرند هر کاری بکنند. قهرمان «مسافر» این آرزو را با همکلاسی ها در میان می گذارد و آن ها را نیز دیگر نقشه خود می کند؛ نوعی از همدلی شکل می گیرد و همه به او کمک می کنند.
«مسافر» تقابل چالش بر انگیزی است از کیفیت مراوده مردمان شهرهای کوچک و پایتخت. حسن به عنوان نماینده ای از شهری کوچک وارد پایتخت می شود که دغدغه و نوع زندگی شان با او و همشهریانش فرسنگ ها فاصله دارند. برای همین است که وقتی روی سکو با این پرسش مواجه می شود که تنهایی یا دوست هم داری با لهجه شیرین لری می گوید:«مگه بچه های تهران با آدم دوست می شن؟» و بعد هم جمله ای در تمسخر آن ها بیان می کند. کیارستمی در «مسافر» با ذکاوت تمام «دروغ گویی و پنهان کاری» را مذموم جلوه می دهد؛ قهرمان قصه بدون اجازه پدر و مادر به تهران می آید اما موقع مسابقه از فرط خستگی در بیرون استودیو غرق در خواب می شود؛ نه خوابی خوش بلکه کابوسی از تصویر دوستان، والدین و عذاب وجدان.
کیارستمی بعد از «مسافر» سه فیلم کوتاه ساخت تا به «لباسی برای عروسی» رسید. داستان خیلی ساده و سرراست است، پسری به همراه مادرش پیش خیاط می رود تا کتی برای عروسی خواهرش سفارش دهد. رفیق شاگرد خیاط اما کت دوخته شده را قرض می گیرد.
قهرمان اصلی فیلم، شاگرد خیاط است. او تطمیع می شود و کت آماده را به دوستش قرض می دهد. حال رفیقش اما بعد از مهمانی بهم می خورد، کت را دیر می آورد و وقتی تحویل می دهد که قطره خونی روی شلوار ریخته شده. پررنگ ترین وجه «لباسی برای عروسی» استرس شاگرد خیاط است.
کیارستمی طوری استرس و نگرانی قهرمان داستان را در قاب می گیرد که گویی خاطرات خام دستی ها نوجوانی مان را روی تصویر می بینیم. در کنار آن کارگردان خیلی ریز به شرایط جامعه اشاره می کند؛ به این که خواسته جوان ها عوض شده، شرایط زندگی سخت است و. ... »
متن کامل این مقاله در اینجا قابل مشاهده است.