کاشکی، بی کاشکی !
از خیلی قبل ها، کلمه ی کاشکی، تو ذهن همه ی ما بوده و باز هم حتّی در دوران میانسالی و پیری این کلمه کاربردش رو از دست نداده. در کودکی وقتی یه خرابکاری می کردیم، پیش خودمون می گفتیم: کاشکی مامان نفهمه! وقتی رفتیم مدرسه، کار بد که می کردیم می گفتیم: کاشکی این کار رو نکرده بودم! وقتی در کنکور دانشگاه شرکت کردیم: کاشکی یه خورده بیشتر درس خونده بودم! و وقتی هم که پیر می شیم کلّی کاشکی تو دلمون هست و متاسفانه بعضی ها هم اونا رو با خودشون از این دنیا می برن!!
ولی چرا؟ «کاشکی» رو ما آدما خلق کردیم. بهش بها دادیم. بزرگش کردیم و روز به روز امکان بیشتری برای رشد بهش دادیم.
البته جالب این جاست که بدونیم این کلمه در همه ی زبان ها و فرهنگ ها وجود داره و در مواقع زیادی ازش استفاده می شه. حتّی ضرب المثل هم داره. مثلاً ما ایرانی ها می گیم: کاشکی رو کاشتند سبز نشد. فرانسوی ها می گن: با کاشکی می توان پاریس رو در یک بطری جا داد!
و همه ی این ها یعنی غیرممکن! کاری که هیچ وقت و به هیچ صورتی انجام نمی شه. البتّه همراه کاشکی، نوعی احساس حسرت و پشیمونی هم وجود داره. کاری که اگه انجام می شده موجب خوشحالی و مسرّت بوده، ولی نشده. حالا مقصّر کیه؟! کی کوتاهی کرده؟! کی باید یه خورده بیشتر فکر می کرده؟! کی باید زودتر دست به کار می شده؟! نه دیگه... دنبال بهانه نگرد، منصفانه جواب بده. یا اصلاً جواب نده، ولی بنشین و پیش خودت تنهایی فکر کن. اون وقت قضاوت کن. با خودت که دیگه رودرواسی نداری. چه فرصت هایی رو از دست دادی؟! چه وقت هایی رو تلف کردی؟!
امّا الان هم دیر نشده. به قول قدیمی ها ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازه است. برای مبارزه با این کاشکی ها باید چند تا کار بکنی. اوّل این که باید بکاریش! بعد یه وقتی بذاری برای فکر کردن فکر کن ببین کی هستی و چی می خوای! هر چقدر که لازمه وقت صرف کن ببین که هوش، استعداد و قدرتت چقدره. چی دوست داری، از عهده چه کارهایی برمی آی و بالاخره این که اصلاً از این دنیا چه توقّعی داری، از زندگی چی می خوای! همین که شکمت سیر بشه و یه سر پناهی داشته باشی برات کافیه، یا نه؟!
حالا که یادت اومد هدف و آرزوت چیه، باید وارد مرحله ی بعدی بشی. در این مرحله باید مقدّمات لازم رو برای رسیدن به مقصد فراهم کنی.اگه که لازمه دانشی رو فرا بگیری، تجربه ای به دست بیاری، یا هزینه ای بکنی خیلی زود شروع کن. اولویّت ها رو بشناس و به اونا اهمیّت بده. قدم اوّل همیشه مشکله ولی به محض این که اونو برداری دیگه می افتی تو مسیر. فقط نباید خسته بشی، امیدت رو از دست بدی و یا بی حوصله بشی!
انگیزه، صبر، مداومت و مقاومت توشه این راه است، و این توشه در دورن روح و ذهن و قلب تو وجود داره. پس نباید تهی بشی. یعنی نمی تونی. مگر این که خودت تصمیم بگیری که ادامه ندی. ولی اگه وسط راه جا بزنی، از مرحله اوّلت هم عقب تر می ری. یاس و سرخوردگی مثل سم می مونه، باید دنبال پادزهرش بگردی. اگه در راه دچار مشکلی شدی از دیگران کمک بگیر، از تجربه شون استفاده کن.
کاشکی ها رو یکی یکی پشت سر بذار و اجازه نده هیچ جایی براشون بمونه. وقتی که به مقصد برسی می بینی که اون کاشکی رو که همیشه تو دلت مونده بود و در اوّل راه کاشته بودیش، دیگه سبز شده! ولی میوه اش حسرت نیست بلکه انرژیه. انرژی مثبتی که در طول راه صرف کردی تا به این جا برسی و الان دو برابر اون انرژی به تو برمی گرده.انرژی ای که می تونه به وجود آورنده اهداف و انگیزه های درست بعدی باشه، اما این بار بدون کاشکی!!! فوری وارد عمل شو، از موفّقیّتت لذّت ببر ولی بهش راضی نشو، متوقّف نشو، جاری شو! تنها چیزی رو که نباید فراموش کنی اینکه که زندگی ات رو منحصراً وقف کاری نکنی! از کار کردن لذّت ببر ولی در مسیرت از زیبایی ها، عشق و خدا غافل نشو. نباید کوچک ترین جایی برای کاشکی بذاری.
از همین الان کاشکی ممنوع! این کلمه رو از فرهنگ لغتت حذف کن. دیگه کاشکی بی کاشکی!
مقالات مرتبط: