چطور با بیماری همسرم کنار بیایم؟
ممکن است همسر شما مبتلا به سرطان شده باشد و هنگامی که در ابتدا تشخیص سرطان در همسرتان داده میشود، احساس رنجش و خشم را در شما برمیانگیزد. کمی گنگ می شوید، ماهها و روزهای اول سعی میکنید به همسرتان دلداری دهید، اگر همین روند ادامه پیدا کند خوب است اما گاهی شما از تهاجم سرطان به ازدواجتان خشمگین هستید و می دانید باید چه کنید؟
همراهی شما با همسرتان در مراحل مختلف درمان، نقش بسیار مهمی در پیشرفت درمان دارد. همسر شما به علل مختلفی نیاز به حضور، همراهی و همدلی شما برای تصمیمگیری و انجام امور درمانی خود خواهد داشت. شما باید در روزهایی که همسرتان برای معاینه و انجام امور درمانی نزد پزشک میرود با او همراه باشید تا ضمن آگاهی از مراحل درمان، او را در تصمیمگیریها کمک کرده ولی تصمیمگیری نهایی را به او محول کنید. چرا که اوست که بایستی براساس شناخت واقعی از روحیات خود برای آینده تصمیمگیری نماید.
در زیر به برخی از علل رایج احساس خشم و رنجش میپردازیم:
فداکاری اجباری:
پیش از ابتلای همسرتان به سرطان ، ممکن است برای جمع کردن پول برای رفتن به تعطیلات اضافه کاری کرده باشید، اما اکنون ممکن است مجبور شوید اضافه کاری کنید تا پول داروهای او را که بیمه پوشش نمیدهد، دربیاورید. تقویمتان پر از مراسم و مهمانیهایی بود که میخواستید در آن شرکت کنید، اما اکنون نمیتوانید در هیچکدام از آنها شرکت کنید زیرا باید در کنار همسرتان باشید. هنگامی فداکاری شما برای همسرتان جنبه اجباری و نه گزینشی به خود میگیرد، استرس ناشی از اینکه بر زندگیتان کنترلی ندارید، ممکن است به شما فشار آورد.
نقشی که برای آن آماده نیستید
هنگامی که همسر شما بیمار میشود، مجبور میشوید که نقشهایی را در رابطه با همسرتان و خانواده به عهده بگیرید که پیش از آن همسرتان به عهده میگرفت. ممکن است اکنون مجبور شوید علاوه بر کار تمام وقت در بیرون از خانه مسئولیت کارهای خانه را هم به عهده بگیرید.
میل جنسی همسرتان کاهش یافته
کاهش میل جنسی یکی از اثرات جانبی درمان سرطان است. این عارضه همچنین ممکن است در نتیجه کاهش عزت نفس به علت از دست دادن موها، اضافه وزن یا کاهش وزن، و استرس و نگرانیهای روزانه درباره بیماری ایجاد شود. حفظ این صمیمیت برای سلامت عاطفی شما و همسرتان در حین درمان مهم است.
استرس پرستاری بالاست
مراقبت روزانه از همسر ممکن است بسیاراسترسزا باشد- ممکن است درباره تواناییهای خودتان دچار تردید شوید، در سازماندهی زمان مشکل پیدا کنید، و احساس کنید که کنترل زندگی از دستتان خارج شده است. پرستاری از بیمار نقشی فداکارانه است که تنها معدودی از افراد میتوانند به تنهایی استرس و نومیدی ناشی از آن را تحمل کنند.
راهکار
*برای آنکه چنین احساسی در شما بروز نکند یا بتوانید بر آن غلبه کنید، به این توصیهها توجه کنید:
توجه به نکات مثبت زندگی
برای آینده برنامه بریزید. توجه به لحظات مخصوص زندگی مانند سالگرد تولد یا ازدواج میتواند به شما کمک کند که همسرتان را در زمانی به یاد آورید که هنوز مبتلا به سرطان نبود و روحیه خود را تقویت کنید.
احساسات خود را تخلیه کنید
بیان کردن احساسات، چه مثبت و چه منفی، شیوهای مفیدی برای تخلیه عواطف است. انجام این کار استرس شما را تخفیف میدهد و مانع از احساس نومیدی میشود.صحبت با روحانیون، مشاوران و دوستان معتمد نیز به شما کمک میکند. نوشتن خاطرات و یادداشتهای روزانه هم به تخلیه عواطفتان کمک میکند.
قبل از لبریز شدن کاسه صبر، اقدام کنید
از آنجایی که احتمالا مسئولیتهایی بیشتری مانند پخت و پز، پاک کردن خانه، مراقبت از بچهها، حساب و کتاب، و سایر و وظایف را انجام دهید، مهم است که پیش از اینکه به مرحله فرسودگی برسید، منابعی را که میتوانید از آنها کمک بگیرید، در نظر گرفته باشید.
استراحت کنید
برخی فکر میکنند از آنجایی که سرطان همسرشان تعطیلبردار نیست، آنها هم نباید تعطیلی داشته باشند. شما باید سلامت جسمی و روانیتان برای مراقبت از همسرتان را حفظ کنید، و دادن استراحت به خودتان یکی از بهترین راهها برای تجدید قوای از دست رفته است.
چرا حمایت روحی و روانی از همسر مهم است؟
اولین نگرانی یک بیمار سرطانی از دست دادن زیباییها و نگرانی از آینده و زندگی خویش است و این که آیا همسرم مرا دوست خواهد داشت؟ پس مهمترین وظیفه شما این است که از وی حمایت روحی و روانی کنید. همیشه در کنار او باشید و گاهی نیز به او بگویید که مثل گذشته او را دوستداشتنی و جذاب میدانید.
در این میان واکنش بیماران سرطانی در فرایند درمان به چند دسته تقسیم میشود. عدهای عصبانیت و خشم را از خود بروز میدهند، چراکه میخواهند نارضایتی خودشان از قرار گرفتن در این وضعیت را به گونهای نشان دهند و خود را تخلیه کنند، سعی کنید به او نشان دهید که همواره در کنارش هستید و با این کار عصبانیتش را کاهش دهید و با گفتن جملات امیدوارکننده انرژی مثبت به او بدهید.
گروه دیگری در زمانهای اوج بیماری گریه میکنند. هیچگاه مانع گریه کردن وی نشوید، چراکه با گریه کردن به آرامش و اطمینان میرسد و باعث میشود تمام غصههایش تخلیه شود و اما گروهی گوشهگیر و منزوی میشوند و احساسات خود را بروز نمیدهند و مانع از نزدیک شدن شما به خود میشوند که این بدترین شکل واکنش یک بیمار است، سعی کنید از دوستان و آشنایان برای برقراری دوباره ارتباط کمک بگیرید. گاهی نیز نیاز به مشاوره و کمک گرفتن از یک روانپزشک است پس قبل از این که خیلی دیر شود اقدام کنید.
منابع: همشهری، جام جم