فقه التربیة (۴)
نظریهای نو در علوم تربیتی اسلامی - بخش پایانی
در گفتوگو با استاد علیرضا اعرافی
بخش قبلی را اینجا ببینید
- برای کسانی که میخواهند در این زمینه پژوهش کنند، چه پیشنیازهایی وجود دارد؟
استاد اعرافی: همانگونه که عرض شد، موضوعات فقه، یا توقیفیاند و به خود شرع برمیگردند یا موضوعاتی عرفیاند. موضوعات عرفی، هم گاهی بسیط هستند، و گاهی به خاطر تحول علوم، دامنه و بُعد علمی پیدا میکنند. بخشهایی از «فقه التربیة» از همین قسم آخر و میانرشتهای است. تلاش علمی و اجتهاد در عرصه فقه التربیة، کار دشواری است. از یک سو، باید همه پیشنیازها یا حد نصاب آشنایی و آگاهی به تعلیم و تربیت در پژوهشگر این رشته جمع شود تا توانایی شناخت علمی موضوعات را داشته باشد یا حداقل این توانایی را داشته باشد که وقتی به کارشناسان مراجعه میکند بتواند بفهمد و خودش هم به اطمینانی برسد. به این لحاظ، از حیث موضوع، آگاهی مناسب ونسبتاً پیشرفته نسبت به موضوعات لازم است؛ یعنی نوعی تخصص در حوزه علوم تربیتی ضرورت دارد.
از سوی دیگر، وقتی فرد میخواهد وارد بحث فقهی شود و تعیین حکم بکند، طبعاً باید همان مسیری را که برای اجتهاد تعیین شده است طی کند و همه پیشنیازهای اجتهاد را بگذراند؛ از ادبیات عرب گرفته تا قواعد و اصولی که برای دسترسی به اجتهاد لازماند. در اینجا کار مثلاً با «فقه عبادات» متفاوت است. در فقه عبادات، تخصصهای موضوعی، گسترده و پیچیده نیست؛ چون از خود فقه گرفته میشود، اما در اینجا، تخصصهای موضوعی لازم است و فرد باید با تعلیم و تربیت آشنایی کافی داشته باشد و چون تخصصهای حکمی و معمولی لازم دارد، باید با اجتهاد آشنا باشد و مبانی و منابع و روشها را هم بشناسد.
- با توجه به اینکه این بحث را برای نخستین بار، حضرتعالی مطرح و تدریس کردهاید، چه برنامههایی در این زمینه در دست اجرا دارید؟
استاد اعرافی: سیر فکری خودِ من اینطور بود که ۱۵ سال قبل که با حوزه مسائل تعلیم و تربیت آشنایی پیدا کردم و وارد تدریس و تحقیق شدم، متوجه شدم که اگر بخواهیم به نظام تربیتی اسلام دست پیدا کنیم، باید به قلمروها و لایههای اصلی برگردیم که عبارتند از: فلسفه تربیتی، اخلاق تربیتی و فقه تربیتی. البته این کار با مراجعه به منابع اصیل و روش درست میسر است. بنابراین، بنده از همان لایه رویین شروع کردم، ولی اندکی که به عمق و لایههای زیرین پرداختم، دیدم که از همان سنّتهای خودمان سردرمیآوریم. در واقع، ما باید علوم و دانشهای گذشته خودمان را در قلمروهای جدید بازسازی کنیم و اینجاست که باید تحولات جدید حوزه با سنت گره بخورند و اینکه اینها جدای از سنّت باشند، اصلاً کار بیریشهای است که ما را به انحرافاتی هم مبتلا میکند. ما حتماً باید اینها را به سنّتها و مبانی خودمان گره بزنیم. این سیر در ذهن من انجام گرفت تا اینکه به این حوزه رسیدم. یکی از این لایههای عمیق، همان فقه تربیت بود.
در اینجا باید تأکید کنم که وقتی ما این مباحث را به مباحث کهن و سنتی و اصیل خود پیوند میزنیم و باید هم پیوند بزنیم، عملاً در آنجا هم گاهی باید تجدیدنظرها و بازسازیهایی بکنیم تا بتوانیم با روشهای اجتهادی به موضوعات جدید جواب بدهیم. ولی به هر حال، باید داد وستد وجود داشته باشد و همه چیز به ریشهها برگردد.
یک توصیه کلی هم نسبت به قلمروهای دیگر علوم انسانی دارم. در علوم انسانی-اجتماعی، مثلاً در حوزه اقتصاد یا سیاست هم پیشتر کارهایی شده، ولی حوزه تربیت، مدیریت، ارتباطات اجتماعی، هنر و پارهای از موارد دیگر، قلمروهای جدیدی هستند که ما حتماً باید به فلسفه اینها و فقه اینها بپردازیم و در این زمینه، از علوم انسانی و اجتماعی مرتبط با این قلمروها بهره بگیریم. در خصوص تدریس فقه التربیة باید بگویم که از سالها قبل با حضور و مشارکت جمعی از دانشپژوهان و فضلا و پژوهشگران حوزه، این حرکت آغاز شد و همچنان ادامه دارد و امیدوارم بهزودی بخشی از این درسها، که با همت گروهی از دوستان در دست تقریر و آمادهسازی است، منتشر شود.
- به نظر حضرتعالی رسالت حوزه در بحث فقه التربیة چیست؟ آیا اصلاً ممکن است واقعاً عدهای از فضلای حوزه در بحث فقه التربیة متمرکز باشند؟ یا ممکن است همچنان که در مباحث دیگر فقه مثل مباحث طهارت به درجه اجتهاد میرسند، کسانی باشند که در موضوع «فقه التربیة» به درجه اجتهاد برسند یا آن را با همان نگاه و روش فقهی توسعه بدهند؟
استاد اعرافی: من این را مهمترین رسالتهای حوزه میدانم که به قلمروهای جدید بپردازد. اینکه ما در قلمروهایی که دایم کار شده، دقتهای جدیدی بکنیم کار خوبی است و این نباید در حوزه متروک شود، اما وظیفه حوزه این است که قلمروهای خودش را بسط بدهد و به عرصههای جدید توجه کند؛ چه به لحاظ محتوا، چه به لحاظ صورتبندیهای جدید و چه به لحاظ نظامپردازی در این حوزهها. اینها همه رسالتهای حوزهاند. من رسالت حوزه را خیلی فراتر از شرایط جاری و متداول آن میدانم. البته خوشبختانه ما در دهههای اخیر شاهد آن هستیم که حوزه به سمت مباحث جدید و بسط رسالت خود میرود، اما تأکید دارم که پرداختن به این قلمروهای جدید، باید از موضع روش اجتهادی و سنت دیرپای حوزه باشد. نباید بریده از آن باشد و به این قضایا نگاه سطحی شود. معتقدم فقه تربیت و فقه مدیریت و فقه روابط اجتماعی میتوانند، دست کم، یک کتاب فقهی مناسب باشند و اجتهاد در آن هم معقول و متصور است. زمینه کار هم موجود است. ما فضلایی داریم که به این مباحث پرداختهاند و اگر مدتی کار کنند، طبعاً میتوانیم کسانی داشته باشیم که گرایش تخصصی فقهشان در همین زمینهها باشد. در همین زمینه، در مرکز جهانی علوم اسلامی، «مدرسه تخصصی فقه» تأسیس شده است که به تخصصی نمودن و ایجاد گرایشهای جدید برای فقه میپردازد و تلاش شده است با نگاهی نو، به این عرصه جدید و ایده قدیمی بنگرد.
- از اینکه وقت خود را در اختیار مجله قرار دادید، متشکریم.
استاد اعرافی: بنده هم ضمن تشکر از دستاندرکاران مجله معرفت ، از مخاطبان گرامی که این مباحث را مطالعه میکنند، تقاضا دارم اگر در این زمینه نقطه نظر و پیشنهادی دارند، به دلیل جدید بودن این مباحث، ان شاء اللّه ما را هم بهرهمند سازند. همچنین از همه دانشپژوهان و فضلای جوان میخواهم به این عرصه مهم و قلمروهای گوناگون مباحث تربیتی بپردازند و زمینه پاسخگویی به نیازهای گسترده در این ساحت را فراهم آورند.
منبع: فصلنامه معرفت، مرداد ۱۳۸۵، شماره ۱۰۴