تبیان، دستیار زندگی
چه نهادهایی دچار ولنگاری هستند و چرا نگرانی رهبری به ولنگاری ختم شود؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از نگرانی رهبری تا ولنگاری فرهنگی

چه نهادهایی دچار ولنگاری هستند و چرا نگرانی رهبری به ولنگاری ختم شود؟

امیر رضوانی - بخش سیاست تبیان
رهبری

فرهنگ، کلید واژه ای است که در قالب های مختلف خود را در بیانات رهبری به رخ می کشد. رابطه معنا داری میان گذر سال ها و فراوانی مفهوم فرهنگ در محورهای بیانات ایشان وجود دارد. در طول سالیان گذشته به مراتب فراوانی این موضوع در سخنان و پیام های ایشان رشد داشته و بیش از 100 بار این مسئله بعنوان محور در فرمایشات ایشان مطرح شده است.
ایشان همواره ضمن تاکید بر اولویت داشتن فرهنگ نسبت به مسائل دیگر اینگونه اشاره داشته اند که: " البتّه فرهنگ، در بلندمدّت، از اقتصاد خیلی مهم تر است؛ اقتصاد مسئله ی فوری و اولویّت کنونی ما است، [امّا] مسئله ی فرهنگ یک مسئله ی مستمرّی است و بسیار مهم است؛ حتّی در قضیّه ی اقتصاد هم مهم است" (1) تاکیدات و هشدار های اخیر و سلسله وار ایشان پیرامون مسئله فرهنگ و ورود مصداقی ایشان به مسئله سبک زندگی نشان از این دارد که  از روند فرهنگی کشور هنوز رضایت چندانی ندارند.
از دهه 70 ایشان به وجوه مختلف نقشه های فرهنگی دشمن و صیانت از باور و سبک زندگی ایرانی اسلامی اشاره داشتند. این موضوع از بحث شبیخون فرهنگی تا تهاجم فرهنگی ادامه داشته و اکنون تحت عنوان جنگ نرم از عناصر ثابت توصیه های ایشان می باشد. ایشان تاکید دارند که باید جنگ نرم دشمن را جدی گرفت، ابعاد آن را شناخت و با آن تقابل کرد اما ایشان از حجم برنامه ها و تقابل با جبهه غیر خودی راضی نیستند.
چندی پیش بود ایشان در تذکراساسی که می بایست تلنگری جدی برای نهادهای سیاستگذار، تصمیم گیر و مجری این حوزه می بود، فرمودند:" نگران مسئله فرهنگ هستم" اما اکنون به جای ابراز رضایت از فعالیت های انجام گرفته، در دیدار دیروز خود با نمایندگان مجلس دهم فرمودند:" در مسئله ی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاه های فرهنگی -اعم از دستگاه های دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بی اهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید که کوتاهی میکنیم، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم." (2)

از نگرانی تا ولنگاری

بیان مسئله نگرانی و عدم اهتمام به آن در این چند سال و اشاره به ولنگاری فرهنگی که موید ادامه همان نگرانی است، در اولین قدم مهندسی فرهنگی نهادهای مرتبط را زیر سوال می برد.

کمی کار عاملی دیگر در ولنگاری است همانطور که اشاره شد کار فرهنگی مسئله بلند مدت است که باید برای آن برنامه داشت اما روحیه انتظار نتایج زود بازده باعث شده است که سنجش بازدهی کارهای فرهنگی ما کمی و گزارشی باشد

متاسفانه با بیش از 30 نهاد فرهنگی اصلی و وجود ده ها نهاد فرعی که اسامی آن در جدول 17 پیوست لایحه بودجه وجود دارد هنوز فرهنگ اولویت اول نبوده و بازده  بیش از 6000 میلیارد بودجه نه تنها درکوتاه مدت که در بلند مدت هم  قابل لمس نیست.
این مسئله خود را در مجلس  که می تواند نقش اساسی در تصویب بودجه و ریل گذاری فرهنگی داشته باشد نیز نشان می دهد. در ثبت نام نمایندگان مجلس دهم برای کمیسیون ها تنها 4 نفر اعلام آمادگی برای حضور در کمیسیون فرهنگی مجلس را کرده اند!

بیماری های فرهنگی

فرهنگ مسئله ای بلند مدت

مسئله  اول این است که ما اهمیت و اولویت فرهنگ  را درک نکرده ایم برای همین با آن مانند یک موضوع فانتزی برخورد کرده ایم. بررسی اسناد موجود پیرامون مسئله فرهنگ، نوع برنامه ریزی ها نشان از یک ولنگاری دارد که حکایت از یک مهندسی فرهنگی انسجام یافته و کاربردی ندارد. تفاوت کار فرهنگی درونی و جنگ نرم دشمن در نوع برنامه ریزی ها به خوبی مشهود است، ما در موضوع فرهنگ انتظاراتی کوتاه مدت، محدود و زودبازده داریم. این در حالی است که فرهنگ مسئله ای مستمر است و دشمن در بلند مدت نتایج جنگ نرم خود را می بیند اما مواجه غالبا سلبی و کوتاه مدت ما نمی تواند در برابر نقشه های بلند مدت دشمن جوابگو باشد.

موازی کاری

نبود نقشه جامع کاربردی که از نشانه های موازی کاری در نهادهای فرهنگی است؛ مهر دیگری بر ولنگاری فرهنگی در کشور است. در این راستا دو مسئله بدنه فرهنگی را رنج می دهد ابتدا وجود نهادهای فرهنگی با کار یکسان و مشابه که باعث می شود تقسیم بودجه و عدم هماهنگی این نهادها به بهانه رقابت!- که شکل نمی گیرد- اجازه ندهد کاری قوی با خروجی ایده آل شکل گیرد. اگر بخواهیم در جدول 17 لایحه بودجه، نام نهادهای موازی کار را استخراج کنیم، تعداد آنها و ارقام بودجه های اختصاص یافته قابل توجه خواهد بود. ادغام و یکسان سازی در بیشتر این نهادها می تواند کار با برنامه و  بازده بهتری را به دنبال داشته باشد.

شورای عالی انقلاب فرهنگی همانطور که رهبری اشاره کردند قرارگاه مرکزی مسئله فرهنگ است که نیاز است نقش پدرمعنوی نهادهای فرهنگی و سرو سامان دادن به شرایط موجود را بر عهده گیرد

اما مسئله دوم در مقابل موازی کاری، متناقض کاری است جالب است ما در عین اینکه در برخی از نهادها دچار موازی کاری هستیم در زوایه ی دیگر برخی خروجی های نهادهای فرهنگی با هم در تناقض هستند! سلیقه گرایی و نبود مهندسی فرهنگی مطلوب باعث شده است چنین شرایطی را شاهد باشیم که مثال واضح آن رسانه ملی و سینما هستند که یکی درد و یکی درمان پسندد!

کمی کاری

کمی کار عاملی دیگر در ولنگاری است همانطور که اشاره شد کار فرهنگی مسئله بلند مدت است که باید برای آن برنامه داشت اما روحیه انتظار نتایج زود بازده باعث شده است که سنجش بازدهی کارهای فرهنگی ما کمی و گزارشی باشد. به عنوان مثال اگر شما بخواهید که ببینید اقدامات یک نهاد فرهنگی پیرامون حجاب چقدر موثر بوده است اولین و تنها جواب این است که مثلا این نهاد در سال گذشته  20 نمایشگاه، 100 مقاله و... درباره حجاب در رزومه خود ثبت کرده است!  و هیچگاه کیفیت و ماحصل اقدامات صورت گرفته و نسبت آن با نهادهای مشابه و نقشه جامعه فرهنگی دیده نمی شود؛ چرا که اگر این مسئله بررسی شود بسیاری از نهادهای موازی کار و بودجه های تخصیص داده شده باید حذف و یا ادغام گردند.

عدم پاسخگویی

از بودجه ی 6هزار میلیاردی، تنها 18 درصد سهم وزارت ارشاد است و مابقی این مبلغ به نهادها و سازمان هایی اختصاص دارد که  یا در برابر بودجه و عملکرد خود پاسخگو نیستند و یا در صورت پاسخگویی با فایل های گزارش های کمی پیش می آیند. تنها راه درمان این مورد هم پاسخگو کردن این نهادها در برابر بودجه تخصیص یافته و سنجش کیفی فعالیت های کمی آنها در تناسب با نقشه مهندسی فرهنگی کشور است.

کلام آخر

مهمترین مسئله در جهت رفع نگرانی رهبری و سرو سامان دادن ولنگاری موجود؛ در ابتدا درک درست از مسئله فرهنگ و نحوه فرهنگ سازی است. در وهله بعد تببین اسناد بالا دستی و اجرایی کردن آنها می باشد و گام آخر انسجام دادن نهادهای فرهنگی در جهت عدم موازی کاری، تناقض کاری و کیفی کردن فعالیت های کمی آنها ست. البته در این راستا نباید از شناسایی اقدامات دشمن و مواجه با آن غافل ماند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی همانطور که رهبری اشاره کردند قرارگاه مرکزی مسئله فرهنگ است که نیاز است نقش پدرمعنوی نهادهای فرهنگی و سرو سامان دادن به شرایط موجود را بر عهده گیرد.
در واقع این شورا در کنار مهندس فرهنگی می بایست به انسجام  و نظم بخشی به نهادها و فعالیت های فرهنگی در راستای همان نقشه و مهندسی فرهنگی اقدام کند نهادهایی چون صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت ارشاد، شورای عالی فضای مجازی، شورای فرهنگ عمومی و .... نیازمند یک هماهنگی و نظم بخشی در عرصه فرهنگ سازی و جنگ نرم هستند.