تبیان، دستیار زندگی
گرچه زنان آبرومند در کشور بسیار زیاد است که با سختی و مشکلات موجود دست و پنچه نرم می کنند و با عفت و حیا زندگی می کنند و اجازه هیچ گونه تعرض جنسی به هیچ مردی نمی دهند اما برخی از این زنان به خاطر تامین مخارج زندگی اقدام به تن فروشی می کنند...
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زنان بدون حامی

گرچه زنان آبرومند در کشور بسیار زیاد اند که با سختی و مشکلات موجود دست و پنچه نرم می کنند و با عفت و حیا زندگی می کنند و اجازه هیچ گونه تعرض جنسی به هیچ مردی نمی دهند اما برخی از این زنان به خاطر تامین مخارج زندگی اقدام به تن فروشی می کنند...

منصوره فراهانی -بخش اجتماعی تبیان
زنان بدون حامی

خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی است؛ بخش اعظمی از هویت فردی و اجتماعی افراد نیز در چارچوب خانواده شکل می گیرد. در میان این نهاد کوچک زن نقش مهم و بسزایی ایفا می کند؛ بخصوص در خانواده هایی که زن سرپرستی خانواده را عهده دار است. در چنین حالتی زن علاوه بر نقش های زنانگی، کلیه وظایف یک مرد خانه را به دوش می کشد. بنابراین به خاطر تحمل فشارهای مختلف ممکن است دچار آسیب های مختلف فرهنگی، اجتماعی، روانی و... شود.
طبق بررسی های انجام شده علت عمده سرپرست خانوار شدن زنان، در وهله اول فوت همسر و در رتبه دوم طلاق بوده است. زنانی که همسرشان فوت کرده و یا زنانی که همسرانشان معتاد، بیکار، زندانی، از کار افتاده و سالمند هستند و یا دخترانی که هرگز ازدواج نکرده اند، ناخواسته مسئولیت زندگی را باید به عهده بگیرند.
طبق قانون حمایت از خانواده، زنان سرپرست خانوار باید از سوی نهادهای حمایتی همچون کمیته امداد و بهزیستی حداقل حقوق و دستمزد را برای گذران زندگی دریافت کنند درحالی که به خاطر مشکلات اقتصادی دولت، تحت پوشش قرار دادن همه زنان سرپرست خانوار مستلزم هزینه های زیاد است و علاوه بر آن مبلغ پرداخت شده به زنان تحت پوشش نیز کفاف زندگی آنان را برای حداقل معاش نمی دهد و اغلب این زنان در فقر و تنگدستی زندگی خود را سپری می کنند. افزون بر این نهادهای حمایتی عموما زنان بدسرپرست یا به عبارتی زنانی که همسران معتاد، زندانی و ... دارند را به سختی تحت پوشش قرار می دهد.

برخی از این زنان به دلیل نداشتن مهارت کافی، نیافتن شغل مناسب، نداشتن دانش کافی و یا بی توجه به مسایل دینی و اعتقادی اقدام به تن فروشی می کنند تا از این راه مخارج زندگی خود را تامین کنند غافل از آنکه در دام مردان سودجو و یا شبکه های منافی عفت اسیر و گرفتار می شوند و به راحتی نمی توانند از این منجلاب خلاص شوند.

براساس آمار منتشره از سوی سازمان بهزیستی کشور، 2.5 میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که تنها 180 هزار نفر آنان تحت پوشش این سازمان و یک میلیون و پنجاه هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند. که این جمعیت به دلیل افزایش طلاق در کشور در حال افزایش است و اگر کنترل نشود، در آینده فاجعه بار خواهد شد.
در نظر گرفتن مسائل رفاهی زنان سرپرست خانوار امری مهم است. زیرا یک زن سرپرست خانوار قادر نیست مانند یک مرد تن به هر کاری بدهد و یا توان انجام برخی کارهای مردانه را ندارد. از طرف دیگر ناامنی  در جامعه و محیط کاری از دیگر دغدغه های اینگونه زنان است. نگاه جنسی و در مواردی تعارضات جنسی مشکلات زیادی را برای این قشر از افراد جامعه فراهم می کند.
این دسته از زنان به دلیل فقدان همسر و به دوش کشیدن مشکلات فرزندان، دچار برخی بیماری های روحی، روانی نیز می شوند. افسردگی، پرخاشگری، اضطراب و ... اختلالاتی است که کم و بیش در آنها دیده می شود احساس حقارت، نگرانی، ترس، درماندگی، خجالت، ناامنی از جمله مشکلاتی است که در محیط اجتماعی با آن روبرو هستند که این مشکلات به تبع در فرزندان آنان نیز اثرگذار خواهد بود.
حضور مادر در زمان طولانی در محیط کاری و فقدان پدر دو عامل اساسی و مهم برای لغزش فرزندان و بروز آسیب های جدی برای آنان است. زنی که مجبور است ساعتهای طولانی خارج از منزل کار کند و هنگام ورود به منزل بیشتر وقت خود را باید صرف امور منزل کند، کمتر فرصت دارد به مسایل فرزند یا فرزندان خود بپردازد از طرف دیگر نبود طولانی مدت مادر و تنها بودن فرزندان می تواند منجر به وقایع ناگوار و یا ناهنجاری های اجتماعی شود.
گرچه زنان آبرومند در کشور بسیار زیاد اند که با سختی و مشکلات موجود دست و پنچه نرم می کنند و با عفت و حیا زندگی می کنند و اجازه هیچ گونه تعرض جنسی به هیچ مردی نمی دهند اما برخی از این زنان به دلیل نداشتن مهارت کافی، نیافتن شغل مناسب، نداشتن دانش کافی و یا بی توجه به مسائل دینی و اعتقادی اقدام به تن فروشی می کنند تا از این راه مخارج زندگی خود را تامین کنند غافل از آنکه در دام مردان سودجو و یا شبکه های منافی عفت اسیر و گرفتار می شوند و به راحتی نمی توانند از این منجلاب خلاص شوند.
زنان سرپرست خانوار در شهرها از موقعیت مناسب تری برخوردارند زیرا در شهرها امکانات رفاهی بیشتر و فرصت های شغلی زیادتری وجود دارد علاوه بر آن زنان شهرنشین توانمندی  و مهارت بیشتری نسبت به زنان روستایی دارند و همچنین از نظر تحصیلات در سطح بالاتری هستند. اما زنان روستایی علاوه بر سطح سواد پایین، مهارتی در زمینه شغلی ندارند و در بسیاری موارد از پشتوانه اقتصادی و مالی نیز برخوردار نیستند و برای تامین نیازهای مادی و اقتصادی خود محتاج دیگران می شوند.

چه باید کرد؟

براساس آمار منتشره از سوی سازمان بهزیستی کشور، 2.5 میلیون زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد که تنها 180 هزار نفر آنان تحت پوشش این سازمان و یک میلیون پنجاه هزار نفر تحت پوشش کمیته امداد هستند. که این جمعیت به دلیل افزایش طلاق در کشور در حال افزایش است و اگر کنترل نشود، در آینده فاجعه بار خواهد شد.

با هیچ ترفند و تدبیری نمی توان جلوی مرگ و میر مردان را گرفت تا از آمار زنان سرپرست خانوار کاسته شود اما می توان از افزایش تعداد مواردی همچون طلاق، اعتیاد، بیکاری و ... که منجر به سرپرست شدن زنان می شود جلوگیری کرد. گرچه طلاق در مواردی تنها راه چاره برای حل مشکل زناشویی است با این حال درصدی از این طلاق ها می توانست با کمی صبوری و تحمل و یا افزایش مهارت زندگی ادامه پیدا کند تا یک زن به تنهایی مسئولیت زندگی خود و فرزندان را با همه مشکلاتش به دوش نکشد.
به منظور کاهش مشکلات زنان، آموزش مهارت و توانمندسازی آنان در حوزه های مختلف است تا جایی که دیگر نیازی به کمک های نقدی دولت نداشته باشند و خود به تنهایی از عهده مخارج زندگی برآیند. این قشر از زنان به خاطر موقعیت اجتماعی که دارند برای یافتن شغل مناسب مشکلاتی دارند و در معرض آسیب های اجتماعی زیادی قرار می گیرند.
تخصیص بودجه لازم برای ارائه تسهیلات بانکی و توانمند سازی این قشر از افراد جامعه کمک بسزایی در افزایش سطح رفاه و کاهش مشکلات آنان خواهد کرد. این تسهیلات می تواند شامل حل دو مشکل اساسی و مهم این خانوارها یعنی تهیه مسکن و ایجاد شغل باشد.
ارایه خدمات اجتماعی همچون مراکز مشاوره و مددکاری رایگان برای این دسته از زنان و فرزندانشان و همچنین حمایت های بیمه ای و درمانی نیز از دیگر کمک هایی است که مسئولان امر می توانند به این قشر از افراد بکنند.