تبیان، دستیار زندگی
ملک تاج خانم در سال 1233 در خانواده ی جوانی چشم به جهان گشود که از درباریان سلسله پادشاهان قاجار بودند ، پدرش فیروز میرزا نصرت الدوله که پسر عباس میرزای ولیعهد بود و مادرش هماخانم ، نوه دیگر عباس میرزا که دختر بهمن میرزا بهاءالدوله بود ، نام داشت
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نجم السلطنه را بشناسید؟

ملک تاج خانم در سال 1233 در خانواده ی جوانی چشم به جهان گشود که از درباریان سلسله پادشاهان قاجار بودند ، پدرش فیروز میرزا نصرت الدوله که پسر عباس میرزای ولیعهد بود و مادرش هماخانم ، نوه دیگر عباس میرزا  که دختر بهمن میرزا بهاءالدوله بود  ، نام داشت.

فرآوری -فهیمه السادات آقامیری - بخش تاریخ ایران وجهان تبیان
نجم السلطنه

خواهران و برادران ملک تاج خانم یا همان نجم السلطنه

لقب او را نجم السلطنه نهادند . ملک تاج خانم یا همان نجم السلطنه فرزند اول این خانواده ی جوان بود ، او خواهر وبرادر دیگری داشت که در این خانواده به دنیا آمدند ؛ از جمله یک خواهر او اشرف خانم ملقب به سرور السلطنه بود که بعدها همسرمظفرمیرزا شد که به خاطر همسری با ولیعهد که بعد ها پادشاه ایران شد او را حضرت علیا می نامیدند
برادر نجم السلطنه عبدالحسین میرزا فرمانفرما بود که بسیار به این یک دانه برادر تنی اش علاقه داشت و ارتباطش زبان زد خاص و عام آن زمان بوده است
، نجم السلطنه خواهر دیگری به نام ماه سماءخانم ملقب به عصمت السلطنه داشت که در جوانی فوت شد.
نجم السلطنه مانند دیگر دختران شاهزاده ها ی قجری و به رسم آن زمانه در کنار دیگر خواهرانش خواندن و نوشتن را نزد معلم ها ی خانگی فراگرفت ، هنوز اندکی نگذشته بود که وارد دوران نوجوانی شده بود که ،  مرتضی قلی خان وکیل الملک کرمانی او را از پدرش خواستگاری کرد ، او بسیار از تاج ملوک خانم ( نجم السلطنه ) بزرگ تر بود و دارای همسر و اولاد بود اما فیروز میرزا خواستگاری او را پذیرفت زیرا که مرتضی قلی خان تحصیلات نظامی از روسیه داشت که این امر در آن زمان بدیع و امتیازی بالا محسوب میشد  و از طرفی حاکم کرمان بود  و مهریه عروس خانم را قریه اسماعیل آباد ( که یکی از ده های حاصل خیز کرمان بود ) قرار داد . پس از مراسم ازدواج در تهران عروس با کالسکه به کرمان رفت، اهالی که تا به آن روز کالسکه چهار اسبه ندیده بودند برای تماشای آن جمع شده بودند ، نجم السلطنه به کرمان رفت و ده سال در آن جا زندگی کرد و صاحب دو دختر به نام های زرین تاج خانم ملقب به شوکت الدوله و ملوک  خانم ملقب به عشرت الدوله شد .

بازگشت نجم السلطنه از کرمان به تهران

با آغاز قحطی و آشفتگی در حکومت،  مرتضی‌قلی‌ خان از حکومت برکنار و به همراه نجم‌السلطنه و دو فرزند خود کرمان را ترک کرد و به تهران آمدند ، نجم السلطنه ا ز آمدنش به تهران و و نزدیکی با خانواده اش خوشحال بود ولی اوضاع مالی وکیل الملک از این شادی می کاست تا این که  مرتضی قلی خان دچار بیماری شد و بعد از یک سال آمدن به تهران فوت شد و نجم السلطنه و دو دختر خردسالش با بدهی های زیاد وکیل الملک تنها ماندند ؛
 فیروز میرزا پدر نجم السلطنه وقتی شرایط دختر و نوه هایش را دید  از ناصرالدین  شاه تقاضا کرد تا حکومت کرمان را به وی واگذار کند تا بتواند بدهی های وکیل الملک را پرداخت کند  و در ضمن ارث نوه های خود را از دیگر فرزندان وکیل الملک جدا کند ولی او نیز کاری از پیش نبرد و اختلاف بر سر میراث وکیل الملک برطرف نشد تا عبدالحسین میرزا فرمانفرما به حکومت کرمان منصوب شد و توانست تمامی سهم  ملک و املاک خواهر و خواهرزاده هایش را سر و سامان داده و به فروش رساند.

ازدواج نجم السلطنه با میرزا هدایت الله وزیر دفتر آشتیانی

نجم السلطنه چند سال بعد از مرگ وکیل الملک با میرزا هدایت الله وزیر دفتر آشتیانی ازدواج کرد.  این ازدواج برای هر دو قابل توجه بود از طرفی ثروت وزیر دفتر و از طرفی موقعیت خانوادگی نجم السلطنه .
حاصل این ازدواج دو فرزند بود، آمنه ملقب به دفترالملوک و محمد مصدق السلطنه که بعدها نخست وزیر و یکی از چهره های معروف تاریخ ایران شد .
نجم السلطنه با وزیر دفتر زندگی خود را آغاز کرد و تا نزدیک دوازده سال ادامه داشت، در این زمان نجم السلطنه پدر و مادرش را از دست داد  تا اینکه دکتر محمد مصدق ده ساله بود و آمنه خواهرش هشت  ساله که وزیر دفتر به خاطر  بیماری وبا  فوت  شد ، حال نجم السلطنه زنی چهل ساله بود با تجربه بسیار، خود اداره خانه و امور مالی را بر عهده گرفت. 
چندین سال بعد ، نجم‌السلطنه برای بار سوم با میرزا فضل‌الله خان وکیل‌الملک تبریزی طباطبایی دیبا، منشی مظفرالدین‌ میرزا ولیعهد ازدواج کرد و راهی تبریز شد.  حاصل این ازدواج پسری به نام ابوالحسن ثقه‌الدوله دیبا بود.

تبعید عبدالحسین فرمانفرما از تهران به کربلا

در عهد سلطنت مظفرالدین شاه عبدالحسین میرزا فرمانفرما، برادر نجم السلطنه، به دستور شاه به عتبات تبعید شد. در این مدت نجم السلطنه اداره امور برادرش را برعهده گرفت و اندکی بعد برای دیدن او به عتبات رفت و از آنجا عازم حج شد.

ساخت بیمارستان مدرن نجمیه

نجم السلطنه از سال ۱۳۰۷ به ساخت و وقف بیمارستانی در محل سکونت خود، خیابان دروازه یوسف آباد (حافظ امروزی)، همت گمارد که این موقوفه به نام بیمارستان نجمیه تهران تا به امروز باقی است. نجم السلطنه برای مخارج این بیمارستان درآمد چندین ملک خود را اختصاص داد و تا زمانی که خود زنده بود نظارت بر امور آن را برعهده داشت. پس از آن طبق وقف نامه، تولیت به دست دکتر محمد مصدق و بعد از وی به میرزا ابوالحسن خان ثقه الدوله دیبا و پس از این دو پسر به فرزندان بزرگشان تعلق می گرفت. او همچنین نظارت بر این بیمارستان را به دخترانش؛ زرین تاج شوکت الدوله، ملوک خانم عشرت الدوله و آمنه دفتری (دفترالملوک) واگذار کرد. این بیمارستان در ۱۵ آذر ۱۳۰۸ افتتاح شد و همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد. پشتکار و علاقه ای که نجم السلطنه به راه اندازی این بیمارستان از خود نشان داد تا بدانجا بود که در طول چند سالی که بیمارستان ساخته می شد، با وجود کهولت سن در خانه کوچکی در همان باغ می زیست و شخصاً به امور ساختمان سرکشی می کرد و هر غروب اجرت کارگران را خود می پرداخت.
زندگانی او ساده و بی آلایش بود و ثروتش را با انرژی بسیار و ایمان راسخ صرف ساختن اولین بیمارستان خصوصی و مدرن تهران کرد.

حاجیه ملک تاج خانم نجم السلطنه در ۱۳ آبان ۱۳۱۱ در تهران درگذشت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
جملات آغازین یکی از نامه های «ملک تاج خانم نجم السلطنه» به برادرش عبدالحسین میرزا: «قربانت بگردم شاهزاده جان خودم، انشاءالله احوال نازنینت خوب است. اگر از احوال من بخواهید شکرخدا نعمت سلامتی داریم، والله بالله دلم یک خورده شد برای شما، گور پدر دنیا کرده، کاش من جای شما بودم، خدمت جناب سیدالشهدا. قربانت شما را به خدا قسم التماس دعا دارم، کاش مرا بخواهد بیایم. قربانت از غصه شما دلم خون شد، چه طهران مرده شور ببرد. نه نون، نه آب، روزگار تلخ تر از زهر...»

منبع : زندگینامه نجم السلطنه و موسسه مطالعات تاریخ معاصر