تبیان، دستیار زندگی
بنده شخصاً بسیاری از چیزهایی که در مورد حضرت شیخ بهجت نوشته و جمع آوری شده بود را خواندم، ولی معتقدم این کتاب «الناصح» که اخیراً منتشر شد، بسیار تأثیرگذار بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آیت الله بهجت؛ پدر معنوی حزب الله (۵)

متن کامل مصاحبه سیدحسن نصرالله پیرامون شخصیت مرحوم آیت الله شیخ محمدتقی بهجت - بخش پایانی

بنده شخصاً بسیاری از چیزهایی که در مورد حضرت شیخ بهجت نوشته و جمع‌آوری شده بود را خواندم، ولی معتقدم این کتاب «خیرخواه» [به زبان عربی؛ منتشر شده تحت عنوان: الناصح، ممّا عُلِّم رشداً] که اخیراً منتشر شد، بسیار تأثیرگذار بود

آیت الله بهجت

بخش قبلی را اینجا ببینید

- رابطه‌ی شیخ بهجت(قدس سره) را با امام حجت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چگونه می‌بینید؟

ما فقط از افراد موثق شنیدیم. من شخصاً از ایشان سؤالی نپرسیدم. وقتی دیدار می‌کردیم از ذهنم می‌گذشت، ولی از پرسیدن چنین سؤالی خجالت می‌کشیدم یا می‌ترسیدم. چه این‌که یک سؤال بسیار شخصی است. احساس می‌کردم چنین سؤالی، حضرت شیخ را بسیار به زحمت می‌اندازد. چه می‌خواست بگوید؟ مجبور می‌شد که .... اما افراد موثقی که از حضرت شیخ(قدس سره) سؤال کرده بودند، جواب‌های ایشان را نقل می‌کنند. بنده شخصاً به این مسأله اعتقاد دارم و تقریباً برایمان از مسلمات است. چه این‌که در تاریخ غیبت کبری در مورد بعضی از بزرگ‌ترین علمای ما که قطعاً موثق و پاک بودند، از طریق افراد موثق، به نحو تواتر نقل شده است که چنین تشرف‌هایی محضر صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) داشته‌اند. مقام حضرت شیخ بهجت از بسیاری افرادی که خوانده‌ایم تشرف داشته‌اند پایین‌تر نیست. برای کسی در مقام روحانی والای حضرت شیخ بهجت بسیار منطقی و عادی است که چنین تشرف عظیمی پیدا کند.

بنده می‌دانم بعضی افراد دچار تردید شده‌اند که آیا واقعاً صاحب الزمان وجود دارد و زنده است؟ قاعدتاً علم و استدلال به او می‌گویند بله، اما قلب او مضطرب است. اما وقتی کسی با وثوق بالا پیدا می‌شود و از حضرت شیخ بهجت(رضوان الله تعالی علیه) نقل می‌کند که من دیدار کردم، مشرف شدم و ... جزئیات ذکر می‌کند که در کتاب «الناصح» و ... موجود است، دل این افراد، بسیار قرص می‌شود

همچنین به عقیده‌ی قاصر بنده در این زمینه‌ها، نقش تربیتی شیخ بهجت چنین ارتباطی را می‌طلبد. در هر صورت بنده ادعای دیگری می‌کنم، یعنی برای این ماجرا دلیل دیگری می‌آورم. بنده اعتقاد دارم در طول غیبت کبری و طول این دوران‌ها بسیار نیاز هست که افراد مورد وثوق، شناخته‌شده و راستگویی با امام صاحب الزمان(علیه السلام) دیدار داشته باشند. دلیلش هم حفاظت از اعتقاد شیعه‌ی امامیه است. زیرا با گذشت زمان، مخصوصاً وقتی صدها سال می‌گذرند، افرادی می‌آیند و می‌گویند این امام غایبی که منتظرش هستید کجاست؟ باب شک باز می‌شود. امروز آن‌چه در روایت‌های شریف از امامان‌مان(علیهم السلام) نقل شده است را داریم می‌بینیم و می‌شنویم که زمانی خواهد رسید که گفته خواهد شد: «مات أو هلك، فی أی واد سلك». امروز افرادی هستند که می‌گویند هرجا بوده، مرده و از میان رفته است. پس، جنبه‌ی علمی به جای خود. امروز علما و محققان ما پژوهش و سخنرانی می‌کنند، کتاب می‌نویسند و دلایلی علمی می‌آورند که موجب اطمینان و حتی علم به وجود امام صاحب الزمان(علیه السلام)، زنده بودن و غیبت ایشان می‌شود و این‌که ایشان همان‌گونه که ما منتظر ایشان هستیم، منتظر اذن خداوند برای خروج، ظهور و اقامه‌ی عدل در زمین هستند. ولی این دلایل همچنان علمی هستند و ابلیس و شیاطین می‌توانند لحظاتی از طریق نقاط ضعف نفس بشر نفوذ کنند و بگویند این‌ها حرف‌های فلسفی، علمی، کلامی و تخصصی است ولی برادر، هیچ کس او را ندیده و با او دیدار نکرده. بنده معتقدم این ماجرا بسیار برای حفظ و حراست از این عقاید بسیار مهم است. صاحب الزمان(علیه السلام) می‌توانند چنین کار و مأموریتی را بدون منافات پیدا کردن با غیبت کبری انجام دهند. همچنین در تاریخ نقل شده است که چنین دیدارهایی بوده. در هر نسلی ما نیاز به دیدار و افرادی داریم که دیدار کنند. بنده بیش از این را به شما بگویم. الآن افرادی پیدا شده‌اند که می‌گویند چه کسی گفته است سید بحرالعلوم به دیدار امام زمان(علیه السلام) مشرف شده؟ چه کسی گفته آن داستان برای مقدس اردبیلی پیش آمد؟ چه کسی گفته علامه‌ی حلی ...؟ و مانند این سؤالات. هر چه هم کتاب، سند و ... بیاورید، یک بحث علمی بسیار دقیق راه می‌اندازند تا این موضوعات را نابود کنند و بگویند این‌ها همه‌اش قصه است، به قول خودمان همه‌اش حرف است و هیچ مبنای علمی که بتوان مسأله‌ای عقیدتی در این اندازه را بر آن بنا کرد وجود ندارد. بنده می‌دانم بعضی افراد دچار تردید شده‌اند که آیا واقعاً صاحب الزمان وجود دارد و زنده است؟ قاعدتاً علم و استدلال به او می‌گویند بله، اما قلب او مضطرب است. اما وقتی کسی با وثوق بالا پیدا می‌شود و از حضرت شیخ بهجت(رضوان الله تعالی علیه) نقل می‌کند که من دیدار کردم، مشرف شدم و... جزئیات ذکر می‌کند که در کتاب «خیرخواه» [به زبان عربی؛ منتشر شده تحت عنوان: الناصح، ممّا عُلِّم رشداً] و... موجود است، دل این افراد، بسیار قرص می‌شود چون شیخ بهجت برایشان از دروغ‌گویی و ٦ منزه است و به دنبال هیچ‌گونه قدرتی نیست، دکانی ندارد، به دنبال جلب محبت یا ستایش مردم نیست و نیازی هم ندارد به مردم بگوید من دیدار داشته‌ام. حتی شرایط صحبت شیخ بهجت درباره‌ی دیدارشان با صاحب الزمان(علیه السلام) این راستگویی عظیم را مستحکم‌تر می‌کند چون تحت فشار و اصرار افراد بیان کرده‌اند. بسیاری افراد پرسیده‌اند و ایشان پاسخ نگفته است. ایشان این ماجرا را ابتدای مرجعیت یا قبل مرجعیت‌شان نگفته‌اند. این را در آخرین سال‌ها گفته‌اند. این را بر گردن خود می‌دانستند و می‌خواستند آن را به انجام برسانند. به همین دلیل بنده این نقل‌ها را در مورد همه‌ی نسل‌های گذشته از ابتدای غیبت کبری تا امروز می‌پذیرم. شایسته است به صورت اجمالی این را بپذیرید. امام(سلام الله علیه) است که انتخاب می‌کند چه کسی با او دیدار کند. کسی نمی‌تواند به امام تحمیل کند با ایشان دیدار داشته باشد. تصمیم این ماجرا با امام(علیه السلام) است. ایشان قطعاً از مصالح باخبرند و با کسی دیدار می‌کنند که اگر برای مردم نقل کرد، مردم باورش کنند و به او اطمینان داشته باشند تا این هدف که به آن اشاره کردم، محقق شود. می‌خواهم بگویم آن‌چه اخیراً و پیش از رحلت آیت الله بهجت درباره‌ی دیدار یا دیدارهای ایشان با صاحب الزمان نقل شد، بسیار بر تثبیت عقاید مؤمنان و شیعیان تأثیر گذاشت؛ کسانی که به واسطه‌ی تشکیک‌های موجود در بخش‌های مختلف در این حوزه، شک و تردید کم کم در حال نفوذ به دل‌هایشان بود.

حضرت شیخ همیشه به شما امید می‌داد، اما هیچ وقتی مشخص نمی‌کرد. این همان سیره‌ی اهل بیت(علیهم السلام) است. می‌گفتند ان شاءالله فرج نزدیک است، باید منتظر باشیم و کار کنیم. اما ما هیچ‌وقت از ایشان زمان مشخصی را حتی به صورت تعیین اجمالی نشنیدیم.

- حضرت سید، شایعه‌ی مشهوری از شیخ بهجت(قدس سره) وجود دارد که ایشان به پیران پیش از جوانان وعده می‌دادند که دوران ظهور امام حجت(عجل الله فرجه الشریف) را خواهند دید ولی وقتی چنین چیزی را از ایشان می‌پرسیدند، ایشان انکار می‌کردند و می‌گفتند وظیفه‌ی همه‌ی مؤمنان، چه جوان و چه پیر، انتظاربردنِ ظهور است. آیا شما از حضرت شیخ بهجت مشخصاً چنین ماجرایی را پرسیدید و پاسخ ایشان چه بود؟

بله، این همان چیزی بود که اشاره کردم. در اولین دیدارهایی که ما خدمت حضرت شیخ می‌رفتیم، برادران ما می‌پرسیدند که آیا شما ظهور و فرج مولانا صاحب الزمان را نزدیک می‌دانید؟ آرزو و غایت آمال ما نیز همچون همه‌ی مؤمنان و شیعیان اهل بیت(علیهم السلام) همین است. حضرت شیخ همیشه به شما امید می‌داد، اما هیچ وقتی مشخص نمی‌کرد. این همان سیره‌ی اهل بیت(علیهم السلام) است. می‌گفتند ان شاءالله فرج نزدیک است، باید منتظر باشیم و کار کنیم. اما ما هیچ‌وقت از ایشان زمان مشخصی را حتی به صورت تعیین اجمالی نشنیدیم. هیچ وقت نگفتند به همین زودی‌ها، آینده‌ی نزدیک یا .... یک روز کسی نزد من آمد و ادعا کرد چنین چیزی را با گوش‌های خودش از حضرت شیخ شنیده است. من به نقل آن شخص اطمینان داشتم. بسیار تعجب کردم. این ماجرا مربوط به سال‌ها پیش است. او تاریخ را به میلادی تبدیل کرد و گفت ظهور امام(سلام الله علیه) سال ۱۹۹۷ میلادی خواهد بود. من به او گفتم مطمئنی؟ محال است حضرت شیخ وقت تعیین کنند. این مخالف سیره‌ی علما، روایت‌های‌مان درباره‌ی نهی از تعیین وقت و ... است. گفت نه، مطمئنم و خودم شنیده‌ام. در اولین باری که [پس از این نقل] به قم رفتم و خدمت حضرت شیخ مشرف شدم این را پرسیدم. نگفتم چه کسی، تا موجب تخریبش نشوم. گفتم آقا کسی برای ما نقل کرده است که از شما شنیده ظهور در سال ۹۷ خواهد بود. من این سؤال را سال ۹۶ یعنی یک سال قبل از سال ادعا شده، از ایشان پرسیدم. حضرت شیخ به شدت عصبانی شدند؛ آن قدر که من از سؤالم پشیمان شدم. بسیار ناراحت شدند. گفتند: استغفرالله، استغفرالله، معاذ الله. من وقت تعیین نمی‌کنم. من چنین چیزی نگفته‌ام. آنان از طرف من دروغ می‌گویند. من به هیچ‌وجه چنین چیزی نگفتم. من گفتم خیلی خب، کافی است. چون ایشان بسیار عصبانی شده بودند. این سؤال و نفی‌اش پیش از ۱۹۹۷ بود، پس از عبور از آن سال نبود، قبلش بود. من سؤال کردم و ایشان گفتند به هیچ وجه. هر کس از من برایتان نقل کرد که من فلان سال را تعیین کرده‌ام دروغ است. باور نکنید.

- یکی از ویژگی‌های حضرت شیخ بهجت(قدس سره) جایگاه والای علمی ایشان از همان ابتدای جوانی است؛ جایگاهی که اساتید ایشان همچون سید ابوالحسن اصفهانی و شیخ محمد حسین کمپانی و شیخ یزدی و ... آن را تأیید کرده‌اند. همچنین افرادی مانند شیخ مصباح یزدی و شیخ جوادی آملی و ... ایشان را مرجع اعلم و دارای یک مکتب فقهی و اصولی بسیار قدرتمند دانسته‌اند. شما در این زمینه اطلاع خاصی دارید؟

بنده شایستگی صحبت درباره‌ی این جنبه از شخصیت حضرت شیخ را ندارم، اما هرچه از متخصصین، علما، فضلا، مجتهدان و فقیهان شنیده‌ایم، که مشهور هم هست و مختص بنده نیست، تأیید شدید و ویژه‌ی مرتبه‌ی علمی، مخصوصاً جنبه‌ی حوزوی، فقهی، اصول فقهی و ... ایشان است. متأسفانه بنده شخصاً اطلاع ویژه‌ای ندارم.

- حضرت سید، چه راه‌هایی را برای ترویج مکتب یا تفکر آیت الله شیخ بهجت(قدس سره) پیشنهاد می‌کنید؟ مخصوصاً در این دوران که مشخصاً در سطح جوانان، بسیار به چنین مکاتبی برای راهبری احتیاج داریم. توصیه‌ی شما برای انتشار این تفکر پربرکت مخصوصاً در محیط‌ها و جوانان حزب الله چیست؟

در واقع یکی از مهم‌ترین وسایل و روش‌های ترویج این فرهنگ و تفکر معنوی، خود معرفی حضرت شیخ بهجت و زندگی، رهنمودها، توصیه‌ها و همه‌ی منقولات ایشان است؛ این یکی از بهترین روش‌های جذاب، مشوق، قانع‌کننده و تأثیرگذار است؛ بر خلاف معرفی فکری و علمی محض و خشک. چون در حال صحبت در مورد مردم و عموم جوانان و این نسل هستیم که واقعاً بسیار تشنه‌اند. از خواص و حوزه‌های علمیه صحبت نمی‌کنیم. بنده شخصاً بسیاری از چیزهایی که در مورد حضرت شیخ بهجت نوشته و جمع‌آوری شده بود را خواندم، ولی معتقدم این کتاب «خیرخواه» [به زبان عربی؛ منتشر شده تحت عنوان: الناصح، ممّا عُلِّم رشداً] که اخیراً منتشر شد، بسیار تأثیرگذار بود. چاپ اولش در لبنان خیلی سریع تمام شد. هر کس این کتاب به دستش رسیده و آن را خوانده بود، به واسطه‌ی جامعیت، ملاحت و زیبایی و البته وثوق اندیشه‌های گردآوری‌شده در آن، تحت تأثیر قرار گرفته بود. اطلاعات این کتاب از این طرف و آن طرف جمع‌آوری نشده، بلکه متعلق به نزدیک‌ترین و مطمئن‌ترین منابع نزدیک به ایشان است. باید واقعاً بسیار از دفتر حفظ و تنظیم آثار حضرت آیت الله شیخ بهجت(قدس سره الشریف) تشکر کنم. معتقدم این کتاب و نظایرش و برنامه‌ریزی برای معرفی بیش‌تر حضرت شیخ و نظرات و رهنمودهای ایشان که همه توان درک آن را دارند مهم‌ترین ابرازی است که می‌توانیم در این زمینه از آن بهره ببریم. این کار، معرفی الگو است. شما با این کار در حال معرفی عرفان مجسم هستید؛ از راه، فارغ از رهرو صحبت نمی‌کنید بلکه از رهرو حرف می‌زنید و این که چه دید، چگونه رسید و به کجا رسید؛ کسی که در عین حال مرجعی بزرگ، فقیهی عظیم و شخصیتی اصولی است. یعنی همه‌ی خصوصیت‌های امنیت‌بخشی که انسان برای هدایت و دست‌گیری مردم یا خودش به آن نیاز دارد، در مکتب آیت الله العظمی شیخ بهجت(قدس سره الشریف) وجود دارد.

- توصیه‌ی شما برای انتشار تفکر حضرت ایشان در سازمان‌های رسانه‌ای همچون شبکه‌ی المنار و سازمان‌های رسانه‌ای و فرهنگی حزب الله چیست؟

قاعدتاً این بخشی از مسؤولیت بنده و برادران است ان شاءالله. ما ان شاءالله برای انتشار این کتاب‌ها و معرفی این شخصیت و نظرات ایشان به شیوه‌های مدرن، بیش‌ترین تلاش را به کار خواهیم بست. یعنی به همه‌ی شیوه‌های مدرنی که می‌توانید این اندیشه و جزئیات آن را به ذهن‌ها، مخصوصاً ذهن جوانان برسانید.

- حضرت سید، از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکریم. خداوند خیرتان دهد. ان شاءالله شاهد توفیق شما در عرصه‌های روحانی، جهادی و علمی باشیم. بینندگان عزیز، از شما نیز متشکریم. در پناه خدا. والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.


منبع: پایگاه اطلاع‌رسانی مقاومت اسلامی لبنان (با اندکی اصلاحات)

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان