تبیان، دستیار زندگی
اوایل دهه سی بود و من گام به دوره دوم دبیرستان نهادم. استاد درس تاریخ ادبیات ما، محمد ابراهیم باستانی پاریزی بود...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی

دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی

اوایل دهه سی بود و من گام به دوره دوم دبیرستان نهادم. استاد درس تاریخ ادبیات ما، محمد ابراهیم باستانی پاریزی بود. فردی متفاوت با دیگران، کروات به گردن نداشت، فروتن بود و رفتاری بسیار دوستانه و خودمانی داشت. در نخستین جلسه کلاس به نماینده کلاس گفت که هنگام ورود او به کلاس (برپا) نگویند. هر کس بخواهد به هر طریق احترام بگذارد آزاد است. ولی نه به برپا گفتن مبصر که یک امریه است و الزام آور.

روش تدریس او نیز کتابی نبود، باید یادداشت برمی داشت. در نخستین جلسه گفت: تاریخ ادبیات یعنی تاریخ اندیشه، دانش و هنر. جهانیان به عظمت تمدن و فرهنگ ما، ایرانیان، اذعان دارند، مدیون آن هستند و در برابرش سر تعظیم فرود می آورند. این توجه ویژه، تنها به خاطر ابر قدرت بودن ما در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و گسترش قلمرو ما تا اواسط لیبی در غرب و داشتن سواره نظام زره پوش نبوده، بلکه به داشتن مردان فکر و خدمت ما به تمدن بشر است. ما بودیم که کتابخانه ی عمومی، دارالترجمه و دارالتحریر دایر کردیم، دانشگاه ساختیم، رصد خانه تاسیس کردیم برای زبان عربی (صرف و نحو) نوشتیم و غیره ....

دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی

آیا می توانید حدس بزنید که در هر بیت حافظ و هر جمله سعدی، چقدر پند و اندرز و حکمت است، ما دانش شیمی و ریاضیات عالی (جبر و مثلثات و اصول لگاریتم) را به وجود آوردیم، فضا شناسی را تکمیل و گردش زمین را محاسبه کردیم. همچنین فلسفه و علم مدیریت را.
بروید اصول مدیریت دولتی را در کتاب خواجه نظام الملک (سیاست نامه) بخوانید. همه این ها در این کتاب آمده است، و تاریخ ادبیات شرح این تالیفات و افکار و به وجود آوردگان آن هاست. این را گفتم که به اهمیت این درس، تاریخ ادبیات ایران، پی ببرید. سال بعد برای روزنامه دیواری مدرسه با استاد باستانی پاریزی مصاحبه کردم. ایشان در این مصاحبه از روش تالیف کتاب های درسی تاریخ که به علل و نتایج هر رویداد توجه نکرده بودند، انتقاد کرده و گفته بود که شرح رویداد ها به تنهایی کافی نیست، بلکه باید علل و نتایج، نتایج رویداد تا به امروز، منعکس شود تا درس دهد و اشتباهات تکرار نشود، برای مثال، اگر هیتلر شرح شکست ناپلئون از لشکرکشی غیر ضرور سال 1812 به روسیه و از دست دادن آن ارتش عظیم فرانسه را به دقت خوانده بود، اشتباه او را تکرار نمی کرد و در تابستان سال 1914 به روسیه حمله نمی برد و از میان نمی رفت.
وی ده ها مثال دیگر زده بود و درس تاریخ را عین حال درس (میهن شناسی) و (جهان شناسی) خوانده بود.
استاد در جایی گفته بودند: (وقتی که به سنی رسیدم که برای راه رفتن نیازمند عصا شدم، به دوستانم در پاریز کرمان سفارش کردم که از چوب درختان آن دیار عصایی برایم بسازند که هر گاه بر آن تکیه می کنم، یادم باشد که از کجا آمده ام و به کجا تعلق دارم.)
در حقیقت، استاد می خواست که اگر هم نیازی به تکیه گاه داشته باشد، به درخت روییده در وطن به خود پناه ببرد و در سایه خاطرات زادگاه خود بیارامد که فرموده اند: حُبُ الوَطَن مِنَ الایمان.


koodak@tebyan.com
به قلم دکتر نوشیروان کیهانی زاده _تهیه: فهیمه امرالله
شبکه کودک و نوجوان تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.