تبیان، دستیار زندگی
وز! این روزها با توجه به موقعیت حساسی که ایران در عرصه بین‌المللی پیدا کرده‌ است و با توجه به قطعنامه شورای امنیت علیه ایران و نیز تصمیمات امریکا و راهبرد جدید بوش، بازار شایعه بیش از پیش گرم شده است. این شایعات برنام...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شایعات رایج امروز!


این روزها با توجه به موقعیت حساسی که ایران در عرصه بین‌المللی پیدا کرده‌ است و با توجه به قطعنامه شورای امنیت علیه ایران و نیز تصمیمات امریکا و راهبرد جدید بوش، بازار شایعه بیش از پیش گرم شده است.

این شایعات برنامه‌ریزی شده که گاه از بزرگ‌نمایی واقعیات نشات می‌گیرند و گاه ازچیزی خلاف واقع وحتی در مواردی از هیچ به وجود می‌آیند، پر و بال می‌یابند و یکباره به ظاهر به واقعیتی تبدیل می‌شوند؛ چنان در باور برخی افراد رسوخ می‌کنند که اطمینان‌شان نسبت به آن سخن از چشمان‌شان بیشتر می‌شود.

در این آشفته بازار تبلیغاتی تا حدودی تشخیص سره از ناسره دشوار می‌شود و خالقین این شایعات از عوام‌فریبی عده‌ای از مردم نهایت استفاده را می‌کنند.

بارها برای ما هم پیش آمده است که یکباره به خود می‌آئیم و می‌بینیم من و شما هم جز گسترش دهندگان سخنانی بوده‌‌ایم که شاید آن‌چنان هم باورشان نداشته‌ایم. اما بیان آنچه شنیده‌ایم چقدر می‌تواند شیوع پیدا کرده و مخرب باشد؛ با تاملی اندک دستگیرمان می‌شود!

طراحان این شایعات این روزها چنان وقیحانه پیش رفته‌اند که از شایعه حمله امریکا و مذاکرات پشت پرده مسئولین با امریکا و... و همه اینها پا را فراتر نهاده، شایعه مرگ یکی از مسئولین عالی‌رتبه نظام را بر سر زبان‌ها انداخته‌اند، آنهم در شرایطی که ایشان به مناسبت‌های مختلف هر چند روز یکبار نشست‌ها ، جلسات و دیدارهایی دارند که همه آنها هم از صدا و سیما انعکاس می‌یابد!

اما این جنگ روانی آنچنان از ساده‌اندیشان و نتیجه خود مطمئن است که بی‌هیچ تردیدی در لابلای جامعه ریشه‌ می‌دواند و متاسفانه در اذهان عده‌ای به اصطلاح اندیشمند هم نفوذ می‌کند...

و باز جای تأسف است که در چنین شرایط حساسی به جای آنکه با توجه به شرایط هوش‌ها و هواس‌هایمان را بیش از پیش جلب کنیم و به باورها، اندیشه‌ها و حتی رسانه‌های خودی اطیمنان و اعتقادمان را صد چندان نمائیم؛ گوش به بیگانه می‌سپاریم و یکباره به خود می‌آییم و می‌بینیم چونان حزب باد به آن طرفی می‌رویم که بادهای مخرب ما را می‌برند!

اما پیامد این "دل و دین و عقل و هوشم همه را به آب دادن‌ها" چه می‌شود!

تخریب افکار عمومی، ایجاد رعب و وحشت، ضعف و سستی پیش از وقوع هر حادثه‌ای، تردید نسبت به تصمیمات منتخبین کشورمان، ناباوری نسبت به رسانه های داخلی، پشیمانی از دفاع در برابر حقوقمان، ترس از آینده و ... در نهایت فضایی مسموم و نامطمئن...

اما وظیفه ما چیست؟ وظیفه ما به عنوان عضوی از این جامعه ، کسانی که اگر بخواهیم حتماً می‌توانیم تأثیر‌گذار باشیم به جای آنکه تأثیر بپذیریم...

به‌طور قطع هوشیاری وظیفه اول ماست و بعد باور نکردن هر آنچه می‌شنویم، بیان نکردن شایعات، پاسخ به ساده‌اندیشان زودباور و ایجاد محیط امن فکری برای خود و اطرافیان...

یادمان باشد که همیشه باور چشم‌ها مطمئن‌تر از باور گوش‌هاست!

و حواسمان هم باشد آنقدر هم ناباور نشویم که واقعیات را هم گم کنیم، به خواب غفلت فرو رویم و برای مقابله با عملی کردن هر تهدیدی آماده نباشیم!

جامعه و سیاست

زینب فرخ


لینک مطالب مرتبط:

بی‌طرفی، سراب یا واقعیت؟

نقش لابی صهیونیستی در فشار بر ایران

تصمیمی بی شرمانه!

همکاری سازمان ملل و صهیونیست ها!