آموزش بهداشت بلوغ در مدارس
آموزش بهداشت بلوغ در مدارس، بویژه در مقطع راهنمایی كه مصادف با سنین بلوغ است با مشكلات و كمبودهای جدی دست و پنجه نرم می كند. آموزش ها چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیر مستقیم ارائه شود؛ همواره با حاشیه امنیت همراه است و در عمل بخش بزرگی از محصلان نوجوان را به دلیل شرایط جامعه و ناپسند دانستن صحبت دراین باره در محیط های بیرونی و خانواده ها از دستیابی به اطلاعات كامل و جامع و متناسب محروم می كند.
اگر قبول داشته باشیم كه وظایف نظام آموزشی و پرورشی تنها در آموزش ریاضی و علوم و هندسه و تولید انواع و اقسام نخبه و دانش آموز ممتاز! خلاصه نمی شود و پرورشی هم در كار است كه ابعاد جسمی، شخصیتی، روانی، رفتاری و اجتماعی محصلان را در برمی گیرد، به ضعف های جدی این نظام در حوزه مسائل اجتماعی نوجوانان و محصلان پی می بریم. به هر ترتیب نوجوان باید در دوران بلوغ روش های حفظ سلامتش را بشناسد و بداند چه چیزی بهداشت جسم و روانش را به خطر می اندازد تا بتواند با تهدیدات بیرونی مقابله كند و از نوجوانی اش در مسیر تكامل لذت ببرد. در این دوره تغییرات جسمی و روانی نوجوان سریع است. احساسات، تفكر، رابطه های اجتماعی و منطق وی رشد می كند و از این گذرگاه به شناخت خویش و محیط پیرامون اقدام می كند. این تغییرات ذاتا مقدس هستند و هدایت و كنترل آنها از طریق شناخت مقتضیات دوره بلوغ وی را از گمراهی و گناه و آسیب نجات می دهد. نیازهای اساسی استقلال یكی از مسائل بلوغ و به طور كلی دوره نوجوانی است.
مرزهای این استقلال در حوزه های رفتاری، عاطفی و مالی باید كاملا مشخص باشد و آزادی های متناسبی برای نوجوانان ایجاد كند. او می خواهد از قید و بندهای كودكی رها شود و احساس ها و موقعیت های جدید را شخصا تجربه كند؛ چرا كه توانایی های جدیدش كه از بلوغ فكری، عاطفی و جسمی ناشی می شود وی را به این كار تشویق می كند. جلوگیری از این آزادی های ذاتی كه نوجوان معنای آن را دریافته و بوضوح احساس می كند نتیجه منفی بر جای خواهد گذاشت؛ روان شناسان توصیه می كنند آزادی ها متناسب با سن نوجوانی به وی اعطا شود به گونه ای كه نه به مهارگسیختگی بینجامد و نه احساس كند زیر سلطه است و دیگران برایش تصمیم گیری می كنند. دكتر ابهری در این باره معتقد است: نظارت و كنترل بر آزادی ها یك ضرورت است؛ اما باید به صورت غیر مستقیم و حتی الامكان نامحسوس باشد.
سختگیری والدین و انضباط خشك و كنترل كسالت آور و سختی های دوران بلوغ را دوچندان می كند. تجربه و پژوهش ثابت می كند كنترل غیرمستقیم و دوستانه كه نوعی همراهی و حمایت را برای نوجوان ایجاد می كند و بیان نكات نامفهوم برای وی بویژه درباره رابطه با جنس مخالف، احساسات جنسی و كنجكاوی های ویژه این مقطع گذار از مرحله بلوغ را برای نوجوان تسهیل می كند و تكامل شخصیتی وی را رقم می زند.
پرخاشگری و عصبانیت در دوره بلوغ غالبا نتیجه ضعف والدین و اطرافیان در نوع كنترل و مخدوش شدن رابطه هاست. به طور كلی می توان گفت دوره بلوغ نیازهایی برای نوجوان ایجاد می كند كه باید به آنها پاسخ داد. استقلال و آزادی های مشروع و متناسب تنها یكی از این نیازهاست و والدین باید درباره تغذیه، پوشاك، استحمام، نظافت فردی، ورزش، گردش و روابط خانوادگی و دوستانه وی نیز توجه كافی داشته باشند. رفع نشدن یك یا چند نیاز خاص یا ارضا و اقناع نشدن نوجوان از آنها پایه ای برای پرخاشگری، عصیان، مهار گسیختگی و عقده های روانی یا به صورت معكوس انزوا و افسردگی وی می شود.