تبیان، دستیار زندگی
درتمام كشورها، زنان مشخصاً براى ازدواج تحت فشار فرهنگى هستند. هر چند بیشتر زنان و مردان بخش عمده اى از عمر خود را در وضعیت تأهل بسر مى برند، اما زنان بیش از مردان ازدواج را جزو لاینفك زندگ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ازدواج هاى اجبارى (1)


حصارى كه دیگران مى چینند

درتمام كشورها، زنان مشخصاً براى ازدواج تحت فشار فرهنگى هستند. هر چند بیشتر زنان و مردان بخش عمده اى از عمر خود را در وضعیت تأهل بسر مى برند، اما زنان بیش از مردان ازدواج را جزو لاینفك زندگى خود مى دانند. آنها به مرور در مى یابند كه زنان بدون همسر از نظر اجتماعى در حاشیه قرار مى گیرند. همین عامل سبب تحت فشار قرار گرفتن زنان براى ازدواج و گاه حتى تن دادن آنها به ازدواج هاى اجبارى یا انتخاب همسر بدون میل و رغبت كافى مى شود.

در شرایطى كه زنان ناچار مى شوند به دلیل فرار از طرز تلقى دیگران، برخوردهاى اجتماعى و فشارهاى خانواده، تن به ازدواج هاى اجبارى بدهند و قربانى خواسته هاى دیگران شوند، مردان نیز به نوعى دیگر ناچارند شرایط ناشى از ازدواج هاى اجبارى را بپذیرند. ازدواج هایى كه در بیشتر مواقع به جهنم زندگى زنان و شوهران تبدیل مى شوند.

مردم نمى توانند پدر و مادرشان را به اختیار خود انتخاب كنند. در مقابل مى توانند با زن یا مردى كه دوست دارند، ازدواج كنند. اما اگر این قاعده در همه ازدواج ها حاكم بود، آیا در آن صورت كسى از این كه همسرش آن كسى نیست كه او مى خواسته گله مى كرد؟

ازدواج هاى اجبارى نمادى از تضییع حقوق انسان ها است كه بیشتر در شهرهاى كوچك و مناطق دورافتاده رخ مى دهند، با این حال، زن و شوهرهاى زیادى هر روز در دادگاه ها و مجتمع هاى قضایى شهرها براى رها كردن خود از حصار زندگى مشتركى كه به اجبار دیگران تشكیل شده است، تلاش مى كنند و در این میان تعداد دختران جوانى كه به دلیل فقدان موانع قانونى و فشار رسوم اجتماعى، ناچار به پذیرش ازدواج هاى ناخواسته مى شوند، بیشتر است.

زهره از زندگی اش می گوید:

«در خانواده ما رسم نبود دختر براى ازدواجش نظر بدهد. این بود كه موقع شوهر دادن دخترها هم كه شد، پدر و مادرم خودشان بریدند و دوختند. من را هم دادند به پسر عمویم كه نه تحصیلات داشت و نه كار درست وحسابى. اما پدرم مى گفت: فامیل سگش مى ارزد به غریبه.

* آن موقع چند سال داشتى؟

یك دختر 15 ساله بودم و شوهرم 26 سال داشت.-

*بعدها به همسرت علاقه مند نشدى؟

- من دوست داشتم درس بخوانم. اصلاً ازدواج برایم زود بود. اما از پشت نیمكت درس و مدرسه كشیدنم بیرون و به زور شوهرم دادند، آن هم به مردى كه اصلاً نمى خواستمش. چطورى مى توانستم به او علاقه مند شوم.

* حالا چرا مى خواهى طلاق بگیرى؟

- گفتم كه كار و بار درست و حسابى ندارد. اهل زندگى كردن نیست. مى گوید: «مادرم آمد خواستگارى، خودم تو را نمى خواستم.» شاید به همین خاطر دل به زندگى نمى دهد، من هم دیگر نمى توانم تحمل كنم.»

یك مشاور خانواده و متخصّص تعلیم و تربیت مى گوید: «هر جا معیار رضایت و توافق طرفین در ازدواج در نظر گرفته نشده و فرد به اجبار و اصرار اطرافیان وادار به ازدواج با مرد یا زنى شود، این ازدواج در زمره ازدواج هاى اجبارى قرار مى گیرد و ازدواج هایى كه در آنها میل و رضایت زن و شوهر براى همسرى یكدیگر در نظر گرفته نمى شود، بعدها در جریان زندگى مشترك با آسیب هاى بیشترى مواجهند. خانواده ها گمان مى كنند محبت و علاقه میان دختر و پسر كه مى خواهند با هم ازدواج كنند، بعدها به وجود مى آید و با در نظر داشتن این مسأله، فرزندانشان را به ازدواج هاى ناخواسته اى مى كشانند كه عواقب آن پاى همه را از زن و شوهر گرفته تا فرزندانشان به میان مى آورد.

هر چند به اعتقاد گروهى از صاحبنظران اجتماعى و به استناد برخى پژوهش هاى انجام گرفته، فقر و بحران مالى والدین و ناتوانى آنها در تأمین نیازهاى فرزندان، یكى از عوامل اجبار و اصرار والدین به ازدواج هاى ناخواسته فرزندان است، اما این عامل نیز همیشه و در مورد همه ازدواج هاى اجبارى صدق نمى كند.

«رؤیا 26 ساله در شرایطى تن به ازدواجى ناخواسته و اجبارى داد كه گمان مى كرد به دلیل بالا بودن میزان تحصیلات پدر ومادرش و وضعیت مالى مناسب خانواده، آزادى بیشترى براى انتخاب همسر خواهد داشت؛ او مى گوید: بین من و همسرم هیچ علاقه اى نبود. از همان ابتدا این را به خانواده ام گوشزد كردم، آنها گفتند: «محبت بعد از عقد توى دل زن و شوهر مى افتد.» امّا ما نه فقط به هم علاقه مند نشدیم، بلكه رابطه مان روز به روز بدتر هم شد.» رؤیا در ادامه تعریف مى كند: «بعدها فهمیدم همسرم قصد داشته با یكى از همكلاسى هایش ازدواج كند و چون آن دختر بیمارى قند داشت، خانواده اش با این وصلت مخالفت مى كنند و به خواستگارى من مى آیند تا پسرشان هم از فكر همكلاسى اش بیرون بیاید... حالا در زندگى ما همه چیز وجود دارد، پول، خانه، ماشین، الا عشق...»

دكتر سیما الوندى، مشاور خانواده و روانشناس مى گوید: این كه بیش از نیمى از ازدواج هاى صورت گرفته در روستاها و میان عشایر و حتى در شهرهاى كوچك دور از مركز ،اجبارى و بنا به تشخیص و انتخاب والدین است، البته موضوع مهمى است، اما متأسفانه ما شاهد شیوع این قبیل ازدواج ها در خانواده هاى شهرى كه از لحاظ طبقه بندى اجتماعى در میان قشر متوسط قرار دارند، هستیم.

در حال حاضر شاهدیم در برخى خانواده ها دختران فقط به خاطر فرار از نگاه ها و گفته هاى دیگران شوهر مى كنند.

درواقع چون این باور هنوز در جامعه ما رسوخ دارد كه زنان بدون همسر از نظر اقتصادى آسیب پذیرترند و از آنجا كه دستمزد زنان پایین تر و فرصت هاى كار براى آنها كمتر از مردان است، بیشتر آنها به دنبال این هستند با ازدواج براى خود امنیت اقتصادى فراهم كنند.

روانشناسان معتقدند دختران و پسرانى كه به اجبار تن به ازدواج مى دهند، با مسائلى نظیر خلأهاى عاطفى و روانى روبرو هستند و ناخواسته این مشكلات را در طول زندگى مشترك، به همراه دارند و به فرزندانشان نیز منتقل مى كنند.

ادامه دارد....

نویسنده:فاطمه امیری


مقالات مرتبط:

- ازدواج ، موارد خطر

- ویژگیها و شرایط لازم دختر و پسر برای ازدواج

- عوامل موثر در شكل گیری ازدواج (قسمت اول)

- عوامل موثر در شكل گیری ازدواج( قسمت دوم)

- فاصله سنی چقدر مهم است ؟

- شصت نكته شیرین در مورد ازدواج

- توصیه به جوانان در آستانه ازدواج و خانواده های جوان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.