تبیان، دستیار زندگی
هرگاه از جاهلیت سخن به میان می آید‎، چنین به نظر می رسد كه جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانیت بشر‏، سخن از آن، سخنی گزاف و خارج از تمدن است. اما با تامل در مفهوم جاهلیت و آنچه كه بر بشر امروز ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نقش‌اندیشه مهدویت در منزلت شیعه

بخش اول

بخش دوم

جاهلیت از گذشته تا حال

اندیشه مهدویت

جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات

مهدویت در تقابل با جاهلیت

جاهلیت نخستین

اندیشه مهدویت و منزلت شیعه

جاهلیت قبل از اسلام

جاهلیت نوین


بخش اول:

جاهلیت از گذشته تا حال

هرگاه از جاهلیت سخن به میان می آید‎، چنین به نظر می رسد كه جاهلیت مربوط به دوران گذشته بوده و امروز در دوران عقلانیت بشر‏، سخن از آن، سخنی گزاف و خارج از تمدن است. اما با تامل در مفهوم جاهلیت و آنچه كه بر بشر امروز می گذرد، روشن می شود كه این معضل بزرگ، امروز هم گریبان گیر بشر است.

جاهلیت چیست؟ و آیا با همه تحولات علمی و ترقیات بشر در قرون اخیر، به كارگیری لفظ جاهلیت در مورد انسان عصر حاضر صحیح است؟

جاهلیت نخستین (جاهلیت اُولی به تعبیر قرآن) و جاهلیت نوین (جاهلیت ثانی) به چه معنا است؟ و آثار و علائم جاهلیت دوران ما چیست؟ اینها مسائلی است كه باید مورد بررسی قرار گیرد.

جاهلیت از دیدگاه قرآن و روایات

چنانكه اشاره شد قرآن و روایات راجع به جاهلیت، تعاریفی دارند كه توجه به آن، بسیاری از حقایق را روشن می سازد.

خداوند در قرآن می فرماید:

اِذ جَعَلَ الذِینَ كَفَرُوا فِی قُلوبِهِم الحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الجَاهِلِیَّة

آنگاه كه كافران در دلهای خود تعصب (آنهم) تعصب جاهلی قرار داده‌اند.1

حمیت از ماده «حَمی» به معنای حرارت است و سپس در معنای غضب، و بعد از آن در معنای نخوت و تعصب آمیخته با غضب به كار رفته است. علی(ع) در خطبه قاصعه بارها روی این معنا تكیه كرده است و در مذمت ابلیس كه پیشوای مستكبران بود می فرماید:

صَدَّقَهُ بِهِ اَبنَاءُ الحَمیَّةِ وَ اِخوانُ العَصَبِیَّة وَ فَرَسانُ الكِبرِ وَ الجَاهِلِیَّةِ

او را فرزندان نخوت و حمیت و برادران عصبیت و سواران برمركب كبر و جهالت تصدیق كردند.

و در جای دیگر- در همین خطبه- به هنگامی كه مردم را از تعصبات جاهلیت بر حذر می دارد، می فرماید:

شراره های تعصب و كینه های جاهلی را كه در قلب دارید خاموش سازید، كه این نخوت و حمیت و تعصب ناروا در میان مسلمانان، از القائات و نخوتها و وسوسه های شیطان است.2

در حدیثی از امام علی بن الحسین(ع) آمده كه وقتی از حضرت درباره عصبیت سوال كردند، فرمود:‌

تعصبی كه موجب گناه است اینست كه انسان بَدان قوم خود را از نیكان قوم دیگر برتر بشمرد. ولی دوست داشتن قوم خود، تعصب نیست. تعصب آن است كه آنها را در ظلم یاری كند.3

قرآن در بیان داستان شب بعد از جنگ احد و احتمال خطر حمله مشركین به مدینه و ترس انسانهای منافق و ضعیف الایمان می فرماید:‌

ثُمَّ اَنزَلَ عَلَیكُم مِن بَعدِ الغَمِّ اَمَنَةً نُعاساً یُغشَی طائِفَةٌ مِنكُم وَ طائِفةٌ قَد اَهَمَّتْهُم اَنفُسُهُم یَظُنُّونَ بِاللهِ غَیر الحقِّ ظَنَّ الجَاهِلیةِ

سپس خداوند بعد از آن‌اندوه، آرامشی به صورت خواب سبكی بر شما فرو فرستاد كه گروهی از شما را فرا گرفت. گروهی تنها در فكر جان خود بودند و درباره خدا، گمان های ناروا همچون گمان های دوران جاهلیت می بردند.4

آنها در مورد خدا گمان های نادرست همچون گمان های دوران جاهلیت و قبل از اسلام داشتند و در افكار خود احتمال دروغ بودن وعده های پیامبر(ص) را می دادند و به یكدیگر و یا به خویشتن می گفتند: آیا ممكن است با این وضع دلخراشی كه می بینیم پیروزی نصیب ما بشود. یعنی بسیار بعید و غیر ممكن است. قرآن در جواب آنها می گوید: بگو همه امور برای خداست.5

قرآن در پیام دیگری اشاره می فرماید:

اَفَحُكمَ الجَاهِلیةِ یَبغُونَ؟ وَ مَن اَحسَنَ مِنَ اللهِ حُكماً لِقومٍ یُوقِنون.

آیا خواستار حكم جاهلیت‌اند؟ برای مردمی كه یقین دارند داوریِ هیچ كس از خدا بهتر نیست.6

در كتاب كافی از علی (ع) نقل شده است كه فرمودند:

الحُكمُ حُكمان، حُكمُ اللهِ و حُكمُ الجاهِلیةِ فَمَن اَخطَا َحُكمَ اللهِ حَكَمَ بِحُكمِ الجَاهِلیَّةِ

حكم دو گونه بیشتر نیست یا حكم خداست یا حكم جاهلیت و هر كس حكم خدا را رها كند به حكم جاهلیت تن در داده است.7

از اینجا روشن می شود مسلمانانی كه با داشتن احكام آسمانی به دنبال قوانین ساختگی باطل دیگر افتاده‌اند، در حقیقت در مسیر جاهلیت گام نهاده‌اند.8

حضرت علی(ع) می فرماید:

پیامبر گرامی اسلام(ص) بعد از مراسم حج به طرف مدینه حركت فرمودند، در بین راه ماجرای غدیر خم و خطبه آن حضرت مطرح شد. پیامبر در آن خطبه معروف فرمودند: به خدا قسم خداوند به انبیاء و رسولان در مورد من بشارت داده، من آخرین انبیاء و رسولانم و من حجت خدا بر همه مخلوقات آسمانها و زمینم. هر كس در این موضوع شك كند كافر است، آن هم كفر جاهلیت اول، و كسی كه در این گفتارم تردید كند در همه چیز تردید كرده و تردید كننده در آن آتش جهنم است. 9

حارث بن مغیره می گوید به امام صادق(ع) عرض كردم: آیا پیامبر (ص) فرموده‌اند: كسی كه بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است؟ حضرت فرمودند: آری. پرسیدم آیا جاهلیت جاهلان و سفهاء یا جاهلیتی كه امامش را نسناخته؟ حضرت فرمودند: جاهلیت كفر و نفاق و گمراهی.10

پیامبر گرامی اسلام(ص) نگاهی به حضرت علی(ع) نموده و آنگاه فرمودند:

یَا عَلی مَن اَبغَضَكَ اَمَاتَهُ اللهُ مِیتَةً جَاهِلیَِةً وَ حَاسَبَهُ بِمَا عَمِلَ، یَومَ القِیامَةِ

ای علی، كسی كه دشمن تو باشد، خداوند او را به مرگ جاهلیت می میراند. و بر اساس آنچه عمل كرده در روز قیامت با او رفتار می شود.11

از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده كه فرمودند:

مَن اَنكَرَ القَائِمَ مِن وُلدی فِی زَمانِ غیبتهِ مَاتَ مِیتَةً جاهلیةً

كسی كه منكر قائم از فرزندان من در زمان غیبتش بشود به مرگ جاهلیت می میرد.12

در دعای غیبت امام زمان(عج) بعد از درخواست معرفت خدا و پیامبر (ص) و امام و حجت خدا، از خداوند طلب می كنیم:

اَللهُمَ لَا تَمِتنِی مِیتَةً جاهلیةً وَ لا تُزِغ قَلبِی بَعدَ اِذ هَدَیتَنی

خدایا مرا به مرگ جاهلیت نمیران و قلبم را پس از هدایت منحرف مساز.13

مقصود از مرگ جاهلیت در این دعا، عدم معرفت امام زمان(عج) است.

امام صادق (ع) می فرماید:

مَن شَرِبَ مُسكِراً لَم تُقبَل مِنهُ صَلاتُهُ اَربَعینَ یَوماً. فَاِن مَاتَ فِی الاَربعین، مَاتَ مِیتَةً جَاهلیةً وَ اِن تَابَ، تَابَ اللهُ عَلیهِ

كسی كه شراب بنوشد، چهل شبانه‌روز نمازش پذیرفته نیست و اگر در این چهل روز بمیرد به مرگ جاهلیت مرده، ولی اگر توبه كند خداوند توبه اش را می پذیرد.14

از مجموع آیات و روایاتی كه در این باب ذكر شد می توان مصادیق جاهلیت را در موارد زیر خلاصه نمود:

1- حكم و حكومت ناحق، رفتار خلاف قانون الهی و مبتنی بر هوی و هوس و روی گردانی از دستورات الهی.

2- بی توجهی به وعده های الهی و بد‌اندیشی درباره افعال خداوند.

3- پای فشردن بر خواسته های نابه جا، تعصب و جانب داری بی دلیل از عقاید و‌اندیشه های باطل.

4- نژاد پرستی و برتری قوم و قبیله بدون دلیل منطقی(حمیت جاهلیت)

5- فساد اخلاقی و شراب و قمار، و جنگ و غارت گری.

6- عدم پذیرش رهبری صالح و معصوم و بی توجهی به احكام الهی.

جاهلیت نخستین

قرآن در سوره احزاب، خطاب به زنان پیامبر(ص) جاهلیت نخستین را این گونه بیان می فرماید:

وَ قَرْنَ فِی بُیوتِكُنَّ وَ لا تَبَرَّجنَ تَبَرُجَ الجَاهِلیةِ الاُولَی

در خانه هایتان بمانید و مانند جاهلیت اولی تبرج (آشكار كردن بدن و زینت) نداشته باشید.15

اما اینكه منظور از جاهلیت اولی چیست، ظاهراً همان جاهلیتی است كه مقارن عصر پیامبر(ص) بوده و به طوری كه در تواریخ آمده در آن موقع زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر می‌انداختند به طوری كه گلو و قسمتی از سینه و گردنبند و گوشواره های آنان نمایان بود. به هر حال این تعبیر نشان می دهد كه جاهلیت دیگری همچون جاهلیت عرب در پیش است كه ما امروز در عصر خود آثار این پیشگویی قرآن را در دنیای متمدن مادی می بینیم.16

جاهلیت قبل از اسلام

پیرامون جاهلیت عرب قبل از اسلام (جاهلیت اُولی) در كتب تاریخ، مسائل زیادی مطرح شده است كه‌– برای روشن تر شدن مفهوم جاهیت- به بعضی از آنها اشاره می نمائیم.

1- از نظر امام علی(ع) لجاجت در برابر حق، حمیت و تعصب بی جا و شیطانی، خودپسندی و غرور، عدم‌اندیشه و تفقه در دین، به كار نبردن گوهر خرد در خداشناسی، میراث دار فرهنگ منحط گذشته بودن و از پیشوایان ستمگر پیروی نمودن از نمودهای جاهلیت است.

امام در خطبه ای درباره حالات و ویژگی های مردمان دوران جاهلیت در آستانه بعثت پیامبر، می فرماید:

در آن دوران، ملت ها در خوابی عمیق فرو رفته بودند. فتنه و فساد در مجرای به راه‌انداختن هرج و مرج، جهان را فرا گرفته بود. كارهای خلاف، میان مردم منتشر شده و امور زندگی از هم گسیخته بود. آتش جنگ ها زبانه می كشید. دنیا بی نور و پر از نیرنگ گشته بود. برگ های درخت زندگی به زردی گراییده، از ثمره زندگی خبری نبود. میوه دنیای آن روز فتنه و غذایش مردار بود. در درون، وحشت و اضطراب و در بیرون شمشیر حكومت می كرد.17

به نظر می رسد. علی(ع) همه دنیای قبل از اسلام را غرق در جاهلیت می دیدند.

2- حضرت در نهج البلاغه در مورد هنگامه بعثت می فرماید:

او را در زمانی فرستاد كه مردم در حیرت و گمراهی سرگردان بودند و در فتنه و جهل و فساد غوطه‌ور. هوا و هوس های سركش، آنها را از جاده حق دور ساخته بود. جهل و نادانی، آنها را سبك مغز بار آورده، و در كارهای خود مضطرب و حیران ساخته و به آن (جهل و نادانی) مبتلا گشته بودند.18

3- از حضرت در توصیف بنی امیه- كه ادامه دهنده جاهلیت اولی بودند- نقل شده:

فتنه، آشوب، فساد و تباه گری های بنی امیه با چهره های بس زشت و رُعب انگیز و گروه به گروه كه متصف به جاهلیت‌اند،‌ بر شما وارد می شود. نه دلیل هدایتی در آنها وجود دارد و نه نشانی كه برای هدایت دیده شود.19

و در خطبه دیگر در توصیف آنها می فرماید:‌

زیرا آنان پیشتازان تكبر، پایه های تعصب و تكیه گاه های اركان فتنه و شمشیرها، فخر كنندگان جاهلی با افتخار به نسب و نژاد می باشند.20

4- از موارد قابل توجه در جاهلیت عرب، نوع روابط خانوادگی و انواع ازدواج های رایج در میان آنها بوده. به عنوان نمونه می توان موارد ذیل را نام برد:

الف) نكاح مَقْت: پس از فوت پدر، پسر بزرگ پارچه به روی همسر پدرش – به شرطی كه مادرش نباشد- می‌انداخت و با او ازدواج می كرد و یا او را به دیگری می داد و مهریه می گرفت.

ب) نكاح جمع: كنیزكان خود را وادار به زنا با دیگران می كردند و پول می گرفتند.

ج) نكاح بدل: معاوضه همسر با كسی كه از همسر او خوشش می آمد(تعویضی)

د) نكاح ضماد: ازدواج چند مرد با یك زن. در این ازدواج فرزند مال كسی بود كه به وی شبیه باشد ( كه به نام نكاح زهط هم نامیده شده است).

هـ) نكاح استبضاعی: شخصی همسر خود را در اختیار مردی كه از شجاعت و یا صفت پسندیده دیگری برخوردار بود قرار می داد تا از او صاحب فرزند شجاع شود.

و) نكاح دسته جمعی: ازدواج گروهی از مردان با گروهی از زنان به طور آزاد.21

3- از معروف ترین رسوم زشت اعراب جاهلی، زنده به گور كردن دختران در بعضی از قبایل بود كه قرآن به آن اشاره می فرماید.

هرگاه به یكی از آنها بشارت دهند دختری نصیب تو شده، صورتش از فرط ناراحتی سیاه می شود و مملو از خشم می گردد. از قوم و قبیله خود به خاطر بشارت بدی كه به او داده شده متواری می گردد و نمی داند آیا او را با قبول ننگ نگه دارد یا در خاك پنهانش كند. چه بد حكمی می كنند.22

در زمینه زنده به گور كردن دختران، وقایع وحشتناكی در جامعه عرب قبل از اسلام رخ داده كه در تواریخ به تفصیل آمده است.

بدین ترتیب می توان بر مصادیق جاهلیت؛ تبرج و برهنگی، تكبر و خودخواهی، نابود كردن ارزش زن و انسان، وحشت و اضطراب و جنگ و خونریزی را افزود.

جاهلیت نوین در عصر ما

در بحث از جاهلیت اولی ادعا شد كه جاهلیت دوم، جاهلیتی است كه دنیای امروز با همه پیشرفت های علمی و تمدن عظیم بی سابقه بشری و ادعای تشكیل حكومت جهانی، گرفتار آنست.این ادعا چگونه قابل پذیرش است؛ در حالی كه ادعای عقلانیت بشر، گوش فلك را كر كرده است.

بمنظور تبیین جاهلیت نوین؛ چند محور اساسی زندگی امروز بشر را مورد بررسی قرار می دهیم.

الف) انحراف در مبانی فكری:

مهمترین مبنای فكری بشر بعد از رنسانس اومانیسم است. اومانیسم به مفهوم محوریت انسان در همه ارزشهای انسانی ( انسان محوری در مقابل خدا محوری).

انسان غربی خواست تا به كلی از آسمان ببرد و تماماً به زمین بپیوندند. در دوران رنسانس تنها یك واژه بود كه مورد احترام قرار گرفت و از پیش سراسر برنامه تمدن متجدد را در خود خلاصه كرد. این واژه اومانیسم است. در واقع منظور از این واژه این بود كه همه چیز را محدود به موازین بشری محض سازند و هر اصل و طریقتی را كه خصلت معنوی و برین داشت به صورت انتزاعی و مجرد در آوردند، و به بهانه تسلط بر زمین، از آسمان روی برتابند.اومانیسم نخستین صورت امری بود كه به شكل نفی روح دینی معاصر در آمده بود، یعنی لائیسم.

و چون می خواستند همه چیز را به میزان بشری محدود سازند، سرانجام مرحله به مرحله به پست ترین درجات وجود بشری سقوط كردند.23

ب) نژاد پرستی :

در جاهلیت عرب، از حمیت جاهلی، تعصبات قبیلگی و نژاد پرستی سخن به میان آمد. انتظار می رفت كه انسان امروز با همه ادعای خدائیش در قدرت و علم، از این فضا بگذرد. اما وقایع چند قرن اخیر نشان داد كه هنوز بشر گرفتار همان تعصبات جاهلی است.در این جا به دو نمونه از زشت ترین چهره های نژاد پرستی دنیای امروز اشاره می شود:

ج) فساد اخلاقی:

در این كه فساد اخلاق و فحشاء در دنیای امروز در بیشتر اركان زندگی بشر رخنه كرده، تردید نیست. به تعبیر قرآن:

ظَهَرَ الفَسادُ فِی البَرِّ وَ البَحرِ بِمَا كَسَبَتْ اَیدِی النَاسِ

به سبب آنچه مردم فراهم آورده‌اند، فساد در خشكی و دریا نمودار شده است.24

در جامعه جاهلی عرب و در جوامع گذشته بشر، فساد اخلاق و فحشاء رایج بود، اما نه به عنوان یك فضیلت و ارزش؛ اما در دنیای امروز اینها معیار ارزش تلقی می شوند. مثلاً:

1- در هندوستان، فرقه ای وجود دارد با عنوان لینگامیزم كه در كتاب تاریخ جان ناس آمده:

اینها بخش تناسلی مرد را به عنوان معبود می پرستند... فیلمی ساخته و آزادی در قلمرو جنسی را فطری قلمداد نموده‌اند. از جمله موارد فیلم بحث لینگامیزم است.25

د) استبداد و ستم:

ظاهراً در دنیای متمدن امروز، بعد از جنگ آزادی بردگان در آمریكا، برده داری از بین رفت. اما حقیقت در تاریخ چند صد ساله اخیر چیز دیگری است. برده داری و ظلم و ستم چهره دیگری پیدا كرده كه بسیار زشت تر از برده داری قبل از اسلام و قرون وسطی است.

به عنوان مثال به چند مورد از نمونه های انحطاط فكری و فرهنگی در جوامع اسلامی اشاره می شود:

الف) وهابیت: یكی از چهره های جاهلی و زشت كه به نام اسلام در قرن های اخیر در عربستان و بعضی از كشورهای اسلامی بروز پیدا كرد، و متاسفانه برای از بین بردن چهره زیبای اسلام اهل بیت(ع) از سوی بعضی از كشورهای استعماری حمایت شد؛ وهابیت بود.

ب) صوفیگری: تصوف روشی خاص در زندگی است كه اطمینان و راحتی و تسكین درونی و سعادت ایده‌آل شخص صوفی را از غیر راه كار و كوشش و نظامات و فعالیتهای عادی زندگی بوسیله تحمل مشقات و زهد و ترك لذایذ و بالاخره با پیروی از اصل فرار از زندگی مادی تامین می نماید.

هند، زادگاه اولیه تصوف بوده و افكار صوفیانه از آنجا به محیط ها و مذاهب دیگر سرایت و نفوذ كرده است.

این تفكرات انحرافی (وهابیت، صوفیه و فرقه های انحرافی دیگر... ) از یك سو، و جو روشنفكری حاكم بر جوامع اسلامی با وابستگی كامل به تفكرات منحط غربی از سوی دیگر؛ جوامع اسلامی را هم در جاهلیت دیگری قرار داده است.

با این حال، آیا بشر امروز گرفتار جاهلیت نیست؟ عصری كه:

1- به جای تربیت الهی بشر به لجن دنیاپرستی و هواپرستی كشیده شده است؛

2- چشمه سارهای عواطف و احساسات شریف انسانی خشك شده؛

3- باطل را در برابر حق نهاده‌اند و از پیروزی آن (باطل) به خود می بالند؛

4- بشریت دوران انفجار علم را طی می كند و هنوز نمی داند انسان كیست؛

5- بشر نمی داند كه از شخصیت های بزرگ و انسانهای كامل و رهبران الهی چگونه استفاده كند؟ گاهی از آن ها بت می سازد، و گاهی به شدت آنها را تخطئه می كند؛

6- هنوز بشر تكامل یافته، زیستن بدون اسلحه را یاد نگرفته و برای اثبات این كه زنده است؛ مجبور است به توپ و تانك و ناوهای جنگی و كلاهك های اتمی متوسل شود؛

7- پیوستن انسان ها به انسان دیگر بر مبنای منفعت طلبی شخصی است، حتی اخلاق او هم اخلاق منفعت طلبانه است؛

8- مفهوم لذت جز در لذتهای پست مادی معنا ندارد؛

9- منطق حاكم عبارت است از من هدف و دیگران وسیله‌اند كه بازگو كننده هویت خودپرستی است؛

10- خدا و مشیت الهی نفی می شود تا انسان محور ارزش ها شود؛

11- علم و تكنولوژی و هنر در خدمت شهوات و قدرت طلبی انسان قرار گرفته است؛

12- نیهیلیسم و پوچ گرایی و بی هویتی انسان، فلسفه امروز بشر است؛

13- تمام استعدادهای مادی و معنوی بشری در راه تخریب وجود انسان به كار رفته است؛

14- پیمان شكنی- چه پیمان الهی و چه پیمان اجتماعی- رسم عادی بشر امروز شده است؛

15- انسان متعالی امانت دار الهی، به مرتبه ابزار تولید تنزل یافته است؛

16- از وجود لطیف ترین موجود هستی یعنی زن، جز در راه ارضاء تمایلات جنسی استفاده نمی شود.

بخش دوم:

اندیشه مهدوی

مهدویت در تقابل با جاهلیت

یكی از جلوه های زیبای ظهور، و ایجاد حكومت جهانی امام مهدی(عج) نابودی و محو جاهلیت و تاریكی های وحشت زای نادانی و سفاهت بشر است. جاهلیت و بی خردی كه در طول قرون و اعصار، گاهی به نام علم و عقلانیت، مقام والای انسانی را از اوج ملكوت به حضیض پست ترین مراتب حیوانی كشانده است.

بر اساس بشارت های قرآن و معصومین(ع) آن حجت حق جلوه گری می كند تا زشت ترین جلوه های نادانی و سفاهت قرون واعصار را در هم شكند و با جلوه نورانی خویش، دنیایی پر از علم و عقل و حكمت، و صفا و صمیمیت به وجود آورد.

پیرامون جاهلیت ستیزی حضرت مهدی(عج) احادیث و روایات فراوانی مطرح شده كه به نقل دو روایت اكتفا می كنیم.

1-از امام باقر(ع) پرسیدند: هرگاه قائم قیام كند با چه روشی با مردم رفتار می كند؟ حضرت فرمودند:

بِسیرةِ مَا سَارَ بِهِ رسولُ اللهِ یُظهر الاسلام. قُلتُ: وَ ما كانَتْ سیرةُ رسولِ الله(ص) قَال: اَبطلَ مَا كَانَت فِی الجاهلیةِ وَ استَقبَلَ الناسَ بالعدلِ و كذلك القائمُ (عج) اِذا قامَ یُبطِلُ ما كانَ فِی الهُدنَةِ مما كان فِی اَیدِی الناس و یستقبِلُ بِهم العَدلَ؛

به سیره و روشی كه رسول خدا عمل می كرد، تا اسلام را پیروز گرداند. راوی پرسید: سیره رسول الله(ص) چگونه بود؟ حضرت می فرماید: آنچه را كه در جاهلیت بود باطل كرد، و با مردم به شیوه عدل مواجه شد. همچنین امام عصر)عج) زمانی كه قیام كند؛ آنچه را كه در عصر جاهلیت و آرامش و تن آسائی در اختیار مردم بود باطل می كند و با مردم به عدل رفتار می كند.

2- از امام صادق(ع) در مورد سیره مهدی (عج) سوال كردند؟ حضرت فرمودند:

یَصنَعُ مَا صَنعَ رسولُ الله(ص) یَهدِمُ مَا كان قَبلهُ كما هَدمَ رسولُ الله اَمرَ الجاهِلیَّةِ وَ یَستَأنِفُ الاِسلامَ جدیداً؛ آنچه را كه رسول الله (ص) انجام داد، انجام می دهد و آنچه را كه رسول الله (ص) از آثار و شیوه های جاهلی نابود كرد؛ نابود می كند و اسلام را تجدید حیات می بخشد.

یك سوال اساسی و مهم: با توجه به حاكمیت سلطه و قدرت های استكباری بر جهان امروز، و با توجه به سیطره عظیم امپریالیسم خبری بر شرق و غرب عالم، و با عنایت به گسترش فساد و ظلم در گیتی؛ آیا امیدی به نجات انسان از جاهلیت قرون و اعصار هست؟ آیا صبح صادقی برای انسان سرگردان در ظلمات وجود دارد؟ آیا پنجره ای به سوی نور و بهار و سرسبزی دنیای آفت زده باز می شود؟

اری، نه تنها امیدی هست، بلكه این اراده خدا 26 و وعده حتمی 27 اوست كه:

یوسف گم گشته باز آید به كنعان غم مخور

كلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

اما چگونه؟

در ابتدای سخن گفتیم امام مهدی(عج) شیوه های جاهلی بشر را از میان می برد، آن چنان كه پیامبر اكرم(ص) جاهلیت زمان خویش را نابود فرمود. توجه به چند فراز، این مطلب را روشن تر می كند.

1- از نشانه های اصلی و مهم عصر جاهلیت؛ نشناختن و نداشتن رهبر و امام شایسته و معصوم است. در حالیكه اولین شاخصه حكومت مهدوی؛ امامت و رهبری امام معصوم(حضرت مهدی عج) است.

رهبری حكومت واحد جهانی را خدای متعال بر عهده بنده صالح خود، حضرت حجت بن الحسن(عج) قرار داده و او یگانه انسان روی زمین است كه امروز خدای متعال معصوم بودن او را امضا فرموده است.اوست كه از هر گونه لغزش و آلودگی، اشتباه كاری و خطا بركنار است.

امام رضا(ع) در دعائی كه به یونس بن عبدالرحمن تعلیم فرمودند- در فرازهائی از آن- می فرمایند:

خدایا همانا او(مهدی عج) بنده توست كه او را برای خودت خالص فرموده‌ای و بر غیبت و پنهانی خویش برگزیده ای و او را از هر گناه دور داشته ای و از هر عیب و نقصی در امان قرار داده‌ای و از هر پلیدی پاكش فرموده ای و از هر آلودگی سالم داشته‌ای.28

امام مهدی (عج) با چنین مشخصه ممتازی (عصمت) دست همه قدرتمندان و زورمندان فاسد كه دنیا را به جهل و فساد و تباهی كشانده‌اند را كوتاه می كند.

2- او می آید تا دانش و بینش انسان به جاهلیت كشیده شده را به اوج برساند. او از نظر دانش و بینش همتای جدش علی بن ابی طالب است. و دانش های علوی در سینه او موج می زند. او گنجینه دانش الهی در زمین است و تمام علوم پیامبران گذشته به حضرتش به ارث رسیده است. او به همه زوایای این جهان گسترده آگاهی دارد. راههای آسمان را به گونه ای می شناسد كه دانشمندان امروزی، حتی به اسرار زمینی آن، آگاهی ندارند.

امام باقر(ع) می فرماید:

وَ اِذ قَامَ وَضعَ اللهُ یَدَهُ عَلی رُؤوسِ العِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقولَهُم وَ كَملت بِه أَحلامهم ؛

آنگاه كه قائم ما قیام كند، خداوند دستش را بر سر بندگان خواهد گذاشت. عقل های آنها را جمع و تفكرشان را كامل خواهد كرد.29

و از امام سجاد(ع) نقل شده كه فرمودند:

علم 27 حرف است. آنچه پیامبران آوردند و برای مردم آشكار ساختند؛ تنها دو حرف بوده است و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته‌اند. هنگامی كه قائم ما قیام كند 25 حرف دیگر را آشكار می كند و در بین مردم بسط می دهد و بر آن دو حرف گذشته می افزاید و 27 حرف را می پراكند. 30

3- برای از بین بردن همه آثار جاهلیت قرون و اعصار، یاران مهدی(عج) با او این چنین بیعت می كنند:

هرگز دزدی نكنند. زنا نكنند. مسلمانی را دشنام ندهند. خون كسی را به ناحق نریزند. به آبروی كسی لطمه نزنند. به خانه كسی هجوم نبرند. كسی را به ناحق نزنند. طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نكنند. مال یتیم را نخورند.مشروب نخورند. حریر و خز نپوشند.در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند.راه را بر كسی نبندند. راه را ناامن نكنند. گرد همجنس بازی نگردند. به كم قناعت كنند.طرفدار پاكی باشند. از پلیدی گریزان باشند. به نیكی فرمان دهند و از زشتیها باز دارند...

امام مهدی(عج) نیز در حق خود تعهد می كند كه:

از راه آنها برود. جامه ای مثل جامه آنها بپوشد. مركبی همانند مركب آنها سوار شود.آن چنانكه آنها می خواهند باشد. به كم راضی و قانع شود. زمین را به یاری خدا پر از عدالت كند چنان كه پر از ستم شده است. خدا را آن چنانكه شایسته است بپرستد. برای خود دربان و نگهبان اختیار نكند و ... 31

4- در طول تاریخ، عاملان اصلی انحرافات فكری، و تحریف حقایق و دگرگون كردن متون مذهبی سه گروه بوده‌اند:

گروه اول- روحانیون دنیادار و وابسته به حكومتهای فاسد

گروه دوم- سرمایه داران و اشراف و به تعبیر قرآن مترفین

گروه سوم- حكومتهای غیر اسلامی و به ظاهر اسلامی

از دشوارترین مبارزات امام مهدی(عج) مبارزه با این گروهها است. چون این مبارزه، مبارزه باهمه ابعاد فكری ریشه دار در یك جامعه است، آن هم با چهره حق به خود گرفته.

علی (ع) درباره شیوه رفتار امام زمان(عج) در این خصوص می فرماید:

یَعطِفُ الهَوی عَلی الهُدی اِذا عَطَفوا الهُدی و یَعطِفُ الرَایُ عَلی القُرآن اِذا عَطَفوا القرآن عَلی الرَای

چون مهدی آید، هواپرستی را به خداپرستی بازگرداند، آنگاه كه همه خداپرستی را به هواپرستی بازگردانده باشند. رای ها و نظرها و افكار را به قرآن بازگرداند، آنگاه كه قرآن را به رای ها و نظرها و افكار خود بازگردانده باشند.32

و پیامبر گرامی اسلام می فرمایند:

یقیم الناس علی ملتی و شریعتی و یدعوهم الی كتاب ربی عز و جل ...

مردم را بر اساس دین و شریعت من برپا می دارد و آنها را به كتاب پروردگار بزرگ دعوت می كند.33

در آن نهضت عظیم جهانی باز هم رسالت عظیم اسلام است كه ملتها را از گرداب جهالت و سرگردانی نجات دهد وامام مهدی(عج) مجدد اسلام راستین ضد جهل و نادانی خواهد بود.

5- امروز در جوامع انسانی امنیت فردی واجتماعی و سیاسی و اقتصادی به شدت مورد هجوم واقع شده و سیر جنایات هر روز رو به افزایش است.دوران قیام حضرت مهدی(عج) عصر بازگشت حق به صاحبان حقوق است، عصر نجات مظلوم از ظلم است، عصر رهائی بشر از دام تباهی است و عصر آزادی انسان از بند هرگونه پلیدی است.

امام حسن عسگری(ع) در سفارشات خویش به فرزندش حضرت مهدی(عج) می فرماید:

خداونهد با دست تو كمر ستمگران را می شكند. شعائر دین را باز می گرداند. آفاق جهان را روشن می سازد و آرامش و صلح را از كران تا كران برقرار می كند... كودكی كه در گهواره آرمیده، آرزو می كند كه بتواند به سوی تو بشتابد. وحشیان صحرا آرزو می كنند كه بتوانند به سویت راهی یابند.

اقطار و اكناف جهان سبز و خرم می شود. چهره دنیا خندان و قله های شرف و عظمت از تو شاداب و خرامان می گردد. شالوده حق استوار می شود و فراری های احكام دین به آشیانه های خود باز می گردد. ابرهای پیروزی، باران نصرت را سیل‌آسا بر تو فرو می ریزد. دشمنانت خوار و زبون و دوستانت عزیز و پیروز می شوند. در روی زمین از ستمگران جنایتكار و منكران طغیانگر و دشمنان تجاوزگر و مخالفان عنادگر احدی باقی نمی ماند.هر كسی به خدا توكل كند خداوند او را بس است. خداوند امر خود را به پایان می رساند، كه خداوند برای هر چیز‌اندازه ای مقرر فرموده است.34

عصر جاهلیت، عصر وحشت، خیانت، ناامنی، جنگ و خونریزی بود. و امروز دنیای متمدن شاهد همه این جنایات است. اما عصر نورانی حكومت مهدی(عج) عصر رهائی، امنیت، آسایش، عدالت و دادگری است.

6- عصر جاهلیت عصر بی هویتی و بردگی، زنده به گورشدن زنان و دختران، عصر به تاراج رفتن حیثیت و شخصیت واقعی زن، دوران تبرج و وسیله كامجوئی از این موجود برای مردان بود.در چنان روزگاری پیامبر رحمت به فرمان پروردگار، دلهای مایوس آن ستمدیدگان را روشن ساخت و شخصیت و هویت واقعی زنان را به آنان بازگرداند.

اسوه‌های زیبای قرآنی از زنان بزرگ تاریخ( مریم، آسیه، هاجر و ...) و حضور زنان بزرگی چون فاطمه (س) و خدیجه(س) و ... در زمان صدر اسلام؛ آینه تمام نمای جلال و جمال حق در بینش اسلام است.

زنان در دنیای امروز آن چنانكه خواندیم وضعیت بهتری از عصر جاهلیت ندارند. یكی از ثمرات قیام جهانی امام مهدی(عج) بازگرداندن هویت و شخصیت واقعی زن به او است. زنان در قیام و حكومت مهدی(عج) مقام و موقعیت خاصی دارند.

امام باقر(ع) می فرماید: به خدا سوگند، سیصد و سیزده نفر می آیند كه پنجاه نفر از این عده زن هستند و بدون هیچ قرار قبلی در مكه كنار یكدیگر جمع خواهند شد. این است معنای آیه شریفه: هر جا باشید خداوند همه شما را حاضر می كند. زیرا او بر هر كاری توانا است.35

دسته دوم چهارصد بانوی برگزیده هستند كه خداوند آنان را برای حكومت جهانی حضرت ولی عصر(عج) در آسمان ذخیره كرده است و با ظهور آن حضرت، به همراه حضرت عیسی(ع) به زمین می آیند. پیامبر اكرم(ص) می فرماید:

عیسی بن مریم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترین و شایسته ترین افراد روی زمین فرود خواهد آمد.36

عده ای از زنان هم در رجعت باز خواهند گشت.

دوران بردگی و وحشت و استثمار زنان به پایان خواهد رسید، و در عصر زیبای ظهور، به رشد و كمال خویش ادامه خواهند داد. امام باقر(ع) می فرماید:

در آن دوران حتی زنی ناتوان از مشرق به سوی مغرب می رود و هیچ كس مانع او نمی شود.37

همچنین از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند:

در آن زمان حكمت و دانش به ایشان ارزانی می شود، تا جائی كه زنان در خانه خود به كتاب خدا و سنت پیامبر(ص) حكم می كنند.38

و اینها همه نشانه مبارزه بی امام امام مهدی(عج) با آثار جاهلیت انسان در طول قرون و اعصار است و به فراز بردن این موجود تا اوج ملكوت و بازگرداندن هویت واقعی انسان به اوست.

اندیشه مهدویت و منزلت شیعه

در ضمن تمام مباحث گذشته- از جاهلیت نخستین تا جاهلیت نوین- به این باور مهم رسیدیم كه اعتقاد به مهدویت در بینش تشیع؛ یعنی مبارزه بی امام با جاهلیت همه دوران های بشری، و قیام مهدی (عج) یعنی نابودی كامل سفاهت و نادانی بشر.

تشیع در باور خود درباره مهدویت به بالاترین منزلت ها و اوج عقلانیت و دانش رسیده و تمام آثار جاهلیت در این بینش رنگ می بازند.

تشیع تنها باور و اعتقاد نابی است كه رهبر زنده حال و آینده جهان بشری را با تمام مشخصات و مختصات و امتیازات الهی می شناسد.او را باور دارد، با او زندگی می كند و به حیات خویش ادامه می دهد. هیچ مكتبی چنین روشن و زیبا، رهبر و امامی معصوم و مبارزه گر برای خود نمی شناسد.

تشیع یعنی اعتقاد به زیباترین جلوه حق در هستی، یعنی حیات و زندگی مادی و معنوی، یعنی علم و دانش و حكمت الهی، یعنی تمدن و رشد و بالندگی انسان، یعنی آزادی بشر از قید همه جهالت ها، بردگی ها و سفاهت ها، یعنی پرواز انسان از حضیض مادی گری به اوج بندگی خدا و ملكوت، یعنی حذف همه آثار نادانی و جهالت حاكم بر دنیای امروز...

این تنها شیعه است كه با اعتقاد به مهدویت؛ از چنین افتخاری در دنیا برخوردار است.

اللهم جَدِّد بِه ما امتَحَی مِن دِینِك

اسماعیل حاجیان

دبیرخانه دایمی اجلاس حضرت مهدی

1. فتح/26

2. تفسیر نمونه، جلد 22، صفحه 100

3. نورالثقلین، جلد 5، صفحه 73

4. آل عمران /154

5. تفسیر نمونه، جلد 3، صفحه 133

6. مائده/ آیه 50

7. تفسیر نورالثقلین، در تفسیر آیه 50 مائده

8. تفسیر نمونه، جلد 4، صفحه 406

9. مستدرك وسایل الشیعه، جلد 18، صفحه 184

10. كافی، جلد 1، صفحه 377

11. بحارالانوار، جلد 39، صفحه 265

12. بحارالانوار، جلد 56، صفحه 73

13. مفاتیح الجنان ، صفحه 1082

14. فروع كافی، جلد 6، صفحه 400

15. احزاب/آیه 33

16. تفسیر نمونه، جلد 17، صفحه 290

17. تاریخ تحلیلی اسلام، صفحه 38

18. نهج البلاغه، خطبه 95

19. نهج البلاغه ، خطبه 288

20. نهج البلاغه، خطبه 93

21. نظام حقوق زن در اسلام، صفحه 287

22. سوره نحل/آیات 58 و 59

23. بحران دنیای متجدد، ریه گنون، صفحه 18

24. سوره روم/آیه 41

25. تهاجم یا تفاوت فرهنگی، صفحه 87

26. سوره قصص/ آیه 5

27. سوره نور/ آیه 55

28. جمال السبوع، صفحه 507

29. منتخب الاثر، صفحه 483

30. آینده جهان، صفحه 53

31. منتخب الاثر، صفحه 469

32. نهج البلاغه، خطبه 138

33. كمال الدین، صفحه 411

34. بحارالانوار، جلد 10، ص 104

35. بحار الانوار، جلد 52، صفحه 223

36. معجم الامام المهدی، جلد 1، صفحه 534

37. بحارالانوار، جلد 10، صفحه 104

38. بحارالانوار، جلد 52، صفحه 352

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.