تبیان، دستیار زندگی
در زندگی انسان با دشمن ها و دشمنی های زیادی رو به رو است ... دشمنی هایی با رنگ و لعاب های گوناگون ... از زندگیه خانوادگی گرفته تا در میان دوستان و جامعه ... نکته ی اساسی شناخت این دشمنان است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دشمنی هایی به سبک امروزی

در زندگی انسان با دشمن ها و دشمنی های زیادی رو به رو است ... دشمنی هایی با رنگ و لعاب های گوناگون ... از زندگی خانوادگی گرفته تا در میان دوستان و جامعه ... نکته ی اساسی شناخت این دشمنان است

زهرا رضاییان /کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث - بخش قرآن تبیان
نفاق

مبارزه با دشمن شناخته که به طور علنی پرچم عداوت برافراشته است، با رنج و مشکلات توأم است، ولی شکل اغواگری و فریب وجود ندارد. اما مبارزه با دشمنی که با پوشاندن در هاله ای از امور مقدس جامعه نه تنها علم دشمنی بر نمی دارد؛ بلکه خود را دوست واقعی معرفی می کند، دشوار است؛ زیرا علاوه بر رنج های رایج در مبارزه ها، مشکل عوام فریبی و تأثیرگذاری بر جبهه خودی نیز وجود دارد.
حرف اول در اساسی ترین شاخصه های رشد و کمال جامعه دینی از آن بصیرت است. بصیرت، ضروری ترین شرط برای دعوت به حق است و داعیان الی الله باید خود را به آن بیارایند. (یوسف: 108)
یکی از ابعاد مهم بصیرت، شناخت دشمنانی است که قرآن آن ها را معرفی کرده است. عنایت قرآن به افشای چهره این گروه به مراتب بیشتر از افشای چهره مشرکان و یهود است که خود، نشان دهنده خطر این گروه برای جامعه اسلامی است.

هنگامی که منافق به تقوا و ترس از خدای سبحان نصیحت می شود، در اثر عزت اکتسابی از گناه و نفاق، با بیماری دل دچار غرور می شود؛ در حالی که اصلاً عزتی در کار نیست؛ بلکه غروری است که اشخاص جاهل و منافق آن را عزت می پندارند

ویژگی های فردی و روانی

بیماران روحی

«فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللّهُ مَرَضًا وَلَهُم عَذَابٌ أَلِیمٌ بِمَا كَانُوا یَكْذِبُونَ»؛ «در دلهایشان مرضى است و خدا بر مرضشان افزود و به [سزاى] آنچه به دروغ مى گفتند عذابى دردناك [در پیش] خواهند داشت».(1)
مرض قلبی همان بیماری روحی و شک و تردید آنان نسبت به شریعت و احکام قرآن و حقانیت دین مبین اسلام است؛ زیرا دارای قلب بیماری هستند، خداوند نیز بر بیماری روحی آنان می افزاید.

عامل اصلی این عمل و عذاب الهی، خودشان هستند و نتیجه عمل منافقان، سبب ازدیاد این مرض است. تردید هر کس در دل نسبت به حقانیت دین و شریعت اسلام و رسول اکرم (صلی الله و علیه و آله) و ائمه (علیهم السلام) و نیز عدم تسلیم نسبت به حق، نشانه قلب بیمار و نفاق می باشد.

خودبزرگ بینی

« وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْا یَسْتَغْفِرْ لَكُمْ رَسُولُ اللَّهِ لَوَّوْا رُؤُوسَهُمْ وَرَأَیْتَهُمْ یَصُدُّونَ وَهُم مُّسْتَكْبِرُونَ»؛ «و چون بدیشان گفته شود بیایید تا پیامبر خدا براى شما آمرزش بخواهد سرهاى خود را بر مى گردانند و آنان را مى بینى كه تكبركنان روى برمى تابند».(2)
خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران از بزرگ ترین بیماری های روحی و منشأ بسیاری از انحراف های اخلاقی و جزو گناهان کبیره است. این صفت بسیار خطرناک است؛ زیرا کفر ابلیس برخاسته از همین صفت بود: « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ».(3) این صفت، پست ترین عیوب نیز می باشد؛ زیرا نشانه حقارت نفسانی فرد متکبر است. اهل تکبر با احساس کمبود می خواهد آن را با کبر جبران کند. میوه کبر چیزی جز عدم تسلیم در برابر حق و تحقیر دیگران نیست.

بی ایمانی

«وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللّهِ وَبِالْیَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِین»؛ «و برخى از مردم مى گویند ما به خدا و روز بازپسین ایمان آورده ایم ولى گروندگان [راستین] نیستند».(4) ایمان یک مسئله قلبی است و تنها به اظهارات انسان بستگی ندارد. اساسی ترین نکته در اصول دین، ایمان به خدا و آخرت است که منافق آن را دارا نیست.

خود بزرگ بینی و تحقیر دیگران از بزرگ ترین بیماری های روحی و منشأ بسیاری از انحراف های اخلاقی و جزو گناهان کبیره است. این صفت بسیار خطرناک است؛ زیرا کفر ابلیس برخاسته از همین صفت بود: « وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِینَ».

تاجران زیان کار

« أُوْلَئِكَ الَّذِینَ اشْتَرُوُاْ الضَّلاَلَةَ بِالْهُدَى فَمَا رَبِحَت تِّجَارَتُهُمْ وَمَا كَانُواْ مُهْتَدِینَ»؛ «همین كسانند كه گمراهى را به [بهاى] هدایت خریدند در نتیجه داد و ستدشان سود [ى به بار] نیاورد و هدایت یافته نبودند».(5)

این آیه شریفه عاقبت کار مؤمن را، هدایت و سرانجام منافق را، گمراهی می داند. همچنین انسان را آزاد و انتخاب گر معرفی می کند؛ زیرا اهل معامله است. دنیا را نیز همچون بازار و مردمان را معامله گرانی دانسته است که منافق در این معامله ضرر کرده است.(6)

عدم نصیحت پذیری

«وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِی الأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیِهَا وَیُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الفَسَادَ»؛ «و چون برگردد [یا ریاستى یابد] كوشش مى كند كه در زمین فساد نماید و كشت و نسل را نابود سازد و خداوند تباهكارى را دوست ندارد ». (7)

هنگامی که منافق به تقوا و ترس از خدای سبحان نصیحت می شود، در اثر عزت اکتسابی از گناه و نفاق، با بیماری دل دچار غرور می شود؛ در حالی که اصلاً عزتی در کار نیست؛ بلکه غرروی است که اشخاص جاهل و منافق آن را عزت می پندارند. (8)

ترس

قرآن در توصیف مؤمنان مسئله شجاعت و نهراسیدن آنان از قدرت های مادی را مورد تصریح قرار می دهد، اما منافقان بی بهره از ایمان همواره از قدرت های موجود در هراسند؛ به ویژه در میدان جنگ و عرصه شجاعت و پای جان باختن و ایثار در کار همیشه فراری هستند و تنها از دور نظاره گر نتیجه مبارزه هستند: «أَشِحَّةً عَلَیْكُمْ فَإِذَا جَاء الْخَوْفُ رَأَیْتَهُمْ یَنظُرُونَ إِلَیْكَ تَدُورُ أَعْیُنُهُمْ كَالَّذِی یُغْشَى عَلَیْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَإِذَا ذَهَبَ الْخَوْفُ سَلَقُوكُم بِأَلْسِنَةٍ حِدَادٍ أَشِحَّةً عَلَى الْخَیْرِ أُوْلَئِكَ لَمْ یُؤْمِنُوا فَأَحْبَطَ اللَّهُ أَعْمَالَهُمْ وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا».؛ «بر شما بخیلانند و چون خطر فرا رسد آنان را مى بینى كه مانند كسى كه مرگ او را فرو گرفته چشمانشان در حدقه مى چرخد [و] به سوى تو مى نگرند و چون ترس برطرف شود شما را با زبانهایى تند نیش مى زنند بر مال حریصند آنان ایمان نیاورده اند و خدا اعمالشان را تباه گردانیده و این [كار] همواره بر خدا آسان است». (9)
به امید آنکه با استعانت از خداوند این رذایل اخلاقی را از قلبمان دور کنیم ...


پی نوشت ها:
1. بقره: 10.
2. منافقون: 5.
3. بقره: 34.
4. بقره: 8.
5. بقره: 16.
6. تفسیر نور، ج1، ص 67.
7. بقره: 205.
8. المیزان، ج1، ص 221.
9. احزاب: 19.