تبیان، دستیار زندگی
همه ی ما در طول زندگی ممکن است کارهای قشنگ زیادی انجام بدهیم، ولی عمق این زیبایی را نمی دانیم و حتی ممکن است این قبیل کارها را کوچک بدانیم نه بزرگ! چرا؟ چون زیبایی به نظرمان در چیزهای دیگری است. نمی دانیم، گذشت از حداقل داشته های خود هنریست بس سترگ!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

یک کار قشنگ

همه ی ما در طول زندگی ممکن است کارهای قشنگ زیادی انجام بدهیم، ولی عمق این زیبایی را نمی دانیم و حتی ممکن است این قبیل کارها را کوچک بدانیم نه بزرگ! چرا؟ چون زیبایی به نظرمان در چیزهای دیگری است. نمی دانیم، گذشت از حداقل داشته های خود هنریست بس سترگ!

فریبا نوراله زاده-بخش زیبایی تبیان
دیوار مهربانی

خواب دیدم، با خواهرانم، توی حیاطی هستیم و روی حصیر نشستیم، ساعت از دوازده گذشته، صدای در می آید انگار کسی با ما کار دارد! خواهرانم با ترس گفتند: کیه نصف شبی آمده؟ بدون اینکه بدانند پشت در کیست، با ترس و لرز به داخل خانه رفتند، ولی من نترسیدم و گفتم: ای بابام چرا می ترسید شاید آشنا باشد؟ در را باز کردم. اولش به چشمم آشنا آمدند، بعد که داخل حیاط آمدند، متوجه شدم چند تا خانم قد بلند و خوش رو هستند. در خواب احساس کردم فرشته اند، آمده بودند از بابت کمکی که روز قبل به دو تا کودک یتیم کرده بودم تشکر کنند، تا کمر خم شدند و سپاسگزاری کردند. می خواستند از خواهرانم نیز تشکر کنند که آنها از ترس داخل خانه رفته بودند! خانم های قد بلند، زیبا و خوشرویی که انگار از آسمان آمده بودند! در آخر گفتند: حتی اگر شده 8 هزار تومان کمک کنید اشکالی ندارد! از خواب بیدار شدم، هاج و واج مانده بودم، یادم افتاد روز قبل به حساب دو بچه ی یتیم پول ریخته بودم، موقعی که داشتم، واریز می کردم گفتم: خدایا این را از ما قبول کن! از موقعی که پدرم زنده بود، ماهانه یک مقدار پول به حساب دو یتیم می ریختیم، بعد از فوت پدرم این کار را ادامه دادیم، حالا به نیت امواتمان. وقتی خواب را برای خواهرم تعریف کردم، دانه های اشک از چشمانش سرازیر شد، اینجا بود که طعم شیرین کارهای قشنگ را با تمام وجودم احساس کردم.

محله ی انفاق

ما آدمها برای زیبایی اندام و چهره مان خیلی تلاش می کنیم، از فروشگاه های لباس گرفته تا کلاس های زیبایی اندام. خلاصه می خواهیم از زیبایی چیزی کم نداشته باشیم، ولی تا حالا شده به این موضوع فکر کنیم که چگونه روح و جانمان را زیبا و پاک کنیم؟

با آغاز فصل سرما، هستند افرادی که به دلیل فشارهای اقتصادی و نداری، تهیه پوشاک گرم خود و فرزندانشان به دغدغه ای مهم برای آنان تبدیل شده است. در یکی از سایت های خبری آمده که، مردم یکی از محلات ایلام در اقدامی ابتکاری راهی بسیار زیبا را برای کمک به همشهریان خود برگزیده اند که در نوع خود بی نظیر است، اقدامی با ارزش و پسندیده که در اوج انفاق، عزت نفس نیازمندان مد نظر قرار گرفته است. این مردمان با سخاوت، در یک یا دو خیابان خلوت شهر، مکانی را برگزیده اند تا شهروندان بتوانند پوشاک گرم مازاد خود را پس از شستشو و اتوکشی در رخت آویزهایی که به این منظور تعبیه شده است قرار دهند. این مکان فرصتی را پیش روی نیازمندان قرار داده است تا پنهانی و دور از چشم دیگران و با حفظ عزت نفس خود بتوانند البسه گرم مورد نیاز خود را از این مکان تامین نمایند.
محله انفاق محله ای است که در آن نه هدیه کننده تفاخر می کند و نه عزت نفس هدیه گیرنده شکسته می شود زیرا عمل انفاق در پنهانی و به دور چشمان همه صورت می گیرد. این محله دستاویزیست برای کاستن از اسراف و فرصتی است برای آزمایش سخاوت و انفاق. این محله می تواند به عنوان الگویی زیبا و پسندیده به سایر نقاط شهر و حتی کشور تعمیم داده شود تا از این طریق هدایای مردم به صورت مستقیم در اختیار نیازمندان واقعی قرار بگیرد.

روحتان را زیبا کنید

ما آدمها برای زیبایی اندام و چهره مان خیلی تلاش می کنیم، از فروشگاه های لباس گرفته تا کلاس های زیبایی اندام. خلاصه می خواهیم از زیبایی چیزی کم نداشته باشیم، برای خودمان سنگ تمام می گذاریم. ولی تا حالا شده به این موضوع فکر کنیم که چگونه روح و جانمان را زیبا و پاک کنیم؟ با چه چیزی آن را با طراوت و قشنگ کنیم؟ مجله ای، سایتی، کلاسی و یا جایی هست که مخصوص این کار باشد؟
حتماً می گویید، خب این کاری ندارد، طبیعت خودش بهترین درمان روح و آرامش جان است. آنقدر زیبایی الهی در طبیعت وجود دارد که جانی تازه کنم. البته این هم یک راهش هست، ولی تنها راه حل نیست. نیازی نیست بال و بندیل ببندید و بروید کوه و در و دشت. توی همان محله زندگی خودتان یا کمی پایین تر و شاید هم خیلی پایین تر سرکی بکشید، ببینید که مردم چطوری زندگی می کنند، حتماً می گویید، به من چه ربطی دارد مردم چطوری زندگی می کنند.

حس نوع دوستی را روشن کنیم

هر کسی زندگی خودش را دارد، همه مشکل دارند هر کسی به نوعی. آره، همه ی ما مشکل داریم ولی بعضی از مشکلات به راحتی آب خوردن حل می شود، فقط باید حس نوع دوستی در وجودمان شعله ور شود. کار اصلاً سختی نیست، یک سری به موسسات خیریه بزنید، از نزدیک ترین موسسه به محل زندگی تان شروع کنید، با مسئول هایش صحبت کنید، آن وقت می فهمید که بعضی ها چقدر به سختی زندگی می کنند در حالی که من و شما به راحتی زندگی می کنیم، حتی اگر نمی توانید کمک مالی بکنید، یک سری به لباس های پارسال و پری سال بزنید، لباس هایی که دوست دارید بپوشید ولی به شما تنگ شده و دیگر نمی توانید استفاده کنید، مشکلی ندارند فقط به شما کوچک شدند، از آنها دل بکنید، بشوییدشان و اتو کنید و به یک موسسه خیریه بدهید و یا اگر نیازمندی سراغ دارید به او بدهید، این کار را بکنید، آن وقت احساس می کنید که روح تان چقدر قشنگ و مطهر شده، مطمئن باشید که این زیبایی را با تمام وجود احساس می کنید و شما لبریز از عشق و محبت می شوید.

ما خودمان از همه نیازمندتریم

از بانک با شما تماس می گیرند که مبلغ سه میلیون تومان در قرعه کشی قرض الحسنه برنده شدید ، از شادی در پوستتان نمی گنجید، نمی دانید چکار کنید، خیلی سریع این خبر خوش را به خانواده تان می رسانید، شب دور هم جمع می شوید که تصمیم بگیرید این پول را صرف چه چیزهایی بکنید، قسط های عقب مانده، جهیزیه دختر عقد کرده تان، وام خانه تان، اجاره عقب افتاده مغازه تان، شهریه دانشگاه پسرتان و ... ناگهان یک نفر می گوید، یک مقدارش را به مؤسسه خیریه بدهیم، ثواب دارد!
به خدا کار قشنگی است! همه خانواده اعتراض می کنند، ای بابام ما خودمان از همه نیازمندتریم! یکی می خواهد به خودمان کمک کند. کار قشنگ کیلو چنده؟ بعد از چند دقیقه انگار وجدانتان به صدا در می آید که این جایزه لطف الهی بوده، پس باید قدردان بود و مقداری از آن را به نیازمندان کمک کرد.
توی شک و تردید هستید، آخرش تصمیم می گیرید که مقداری از آن را اول کاری به مؤسسه خیریه بدهید، باقی اش را صرف خرج و مخارجتان می کنید، آخرش می فهمید که چقدر برکت افتاد داخلش! باورش براتان سخت است ولی واقعیت دارد!


مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.