تبیان، دستیار زندگی
فراوان اتفاق افتاده که بنده خدایی اشتباه، خطا و گناهی را مرتکب شده و در این میان دیگران لب به سرزنش او گشوده و او را مورد نکوهش قرار داده اند و به این موضوع توجه ندارند که ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر می خواهی گرفتار نشوی بخوان!

فراوان اتفاق افتاده که بنده خدایی اشتباه، خطا و گناهی را مرتکب شده و در این میان دیگران لب به سرزنش او گشوده و او را مورد نکوهش قرار داده اند و به این موضوع توجه ندارند که شاید همین سرزنش کردن آنان موجب شود که خود نیز روزی همین اشتباه را مرتکب شوند.

فرآوری: مریم پناهنده - بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
سرزنش

سرزنش کلید دشمنی

یكى از بزرگان مى گوید: در مسافرت همراه مردى اعرابى بودم، همین كه به یكى از بركه هاى آب رسیدیم، با پسر عموى آن مرد، روبرو شدیم، با هم معانقه كردند، و در كنار آنها پیرمرد افتاده اى از همان قبیله ایستاده بود، خطاب به آنها كرد و گفت: خوش زندگى كنید، سرزنش به یك دیگر باعث ارتكاب گناه است، و ارتكاب گناه باعث دشمنى و دشمنى باعث كینه، و چیزى كه نتیجه اش كینه باشد خیرى در آن نیست. (مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام/ ترجمه تنبیه الخواطر/ 125)
از این رو سرزنش کردن کلید دشمنی بوده و خیر و فایده ای در آن نیست، از این رو در روایات سرزنش کردن بسیار نهی شده است. سدیر از امام باقر علیه السّلام روایت می كند كه فرمودند هنگامى كه موسى از خضر جدا می شد موسى به او گفت: مرا نصیحت كن، خضر گفت: چیزى كه تو را زیان نمی رساند از دست مده، از لجاجت دورى كن و بدون احتیاج جایى نرو، بدون تعجب خنده نكن، اى فرزند عمران كسى را به خاطر گناه سرزنش منما، و براى گناهت گریه كن. (ایمان و كفر (ترجمه الإیمان و الكفر بحار الأنوار) / ج 2 / 666)

ریشه شماتت و سرزنش

امام صادق (علیه السلام ) فرمود: كه پیغمبر (صلی الله علیه و آله ) فرموده است: هر كه عمل زشتى را فاش كند، مانند كسى است كه آن را آغاز كرده و انجام داده است و هر كه مؤمنى را به سبب چیزى سرزنش كند، نمى میرد تا این كه خودش مرتكب آن شود

شماتت کردن عبارت است از گفتن اینکه فلان بلا یا فلان مصیبت که به فلان کس رسیده از بدی اوست و با آن سرور و شادی نیز همراه باشد و منشاء این غالباً دشمنی و حسد است چه بسا که ناشی از جهل به مواقع قضا و قدر الهی باشد. هر بلا و مصیبت یا کفاره گناه است و یا موجب رفع درجه و شکی نیست که ابتلا اولیاء از بدی افعالشان نبوده از این رو بلا و گرفتاری دلیل بر بدی و خواری در نزد خدا نیست بلکه رایحه قرب نیز از آن به مشام می رسد.
هر که در این بزم مقرب تر است       جام بلا بیشترش می دهند

شماتت گر، خود مبتلا می گردد

امام صادق (علیه السلام) فرمود: كه پیغمبر (صلی الله علیه و آله) فرموده است: هر كه عمل زشتى را فاش كند، مانند كسى است كه آن را آغاز كرده و انجام داده است و هر كه مؤمنى را به سبب چیزى سرزنش كند، نمى میرد تا این كه خودش مرتكب آن شود. (آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )/ 198)
حضرت صادق علیه السلام فرمود: هر كه مؤمنى را به گناهى سرزنش كند نمیرد تا آن را مرتكب گردد. (أصول الكافی/ ترجمه مصطفوى/ ج 4 / 59) پس چگونه کسی بر حال خود ایمن شده و در مقام شماتت دیگری بر می آید؟!
لا تخافوا از خدا نشنیده ای                    پس چه خود را ایمن و خوش دیده ای
تا نروید ریش تو ای جان من                         بر دگر ساده زنخ طعنه مزن

دلخوش کردن ممنوع

روایت شده كه لقمان حكیم در سفارشات خود به فرزندش گفت: اى فرزند دل خوش نباش به مدح و ثناى مردم و از توبیخ و سرزنش آنان هم دلتنگ مباش چون جلب رضایت مردم به تمام معنا امكان ندارد هر چه هم كوشش كنى.
فرزندش گفت یعنى چه؟ دوست دارم براى توضیح این مطلب مثلى بزنید لقمان گفت اشكالى ندارد بیا با هم برویم تا مطلب براى تو روشن شود.
با هم حركت كردند و مركبى هم داشتند. لقمان سوار مركب شد و فرزندش پیاده دنبال مركب حركت كرد. در بین راه به گروهى برخورد كردند آنها به این وضع پسر و پدر اعتراض كردند كه این پیرمرد سخت دل است و رحمت و عطوفت ندارد خودش كه قوى و نیرومند است سوار شده و این كودك را پیاده گذاشته و این یك روش ناپسندى است. لقمان به فرزندش گفت. اعتراض و اشكال این گروه را شنیدى؟
فرزند گفت آرى. لقمان گفت حالا تو سوار شو و من پیاده مى آیم. چنین كردند. گروه دیگرى عبور كردند. آنها گفتند. این پدر، پدر بدى است و این فرزند هم بد است اما پدر چون فرزندش را تربیت نكرده از این جهت فرزند سوار شده و پدر را پیاده دنبال خود قرار داده و پدر سزاوار احترام است و باید او سوار شود. و اما بدى فرزند از این جهت است كه با این وضع به پدر بدى كرده است. بنابراین هر دو داراى اعمال و شیوۀ زشت هستند. لقمان به فرزند گفت شنیدى؟

توجهى به حرف مردم نداشته باش و خود را به تحصیل رضاى خداوندى مشغول ساز كه این هدف براى اشتغال كافى است. و سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت و روز سؤال و بازپرسى در این رضاى الهى است

گفت بلى. لقمان گفت حالا هر دو با هم سوار می شویم. هر دو با هم سوار مركب شدند و رفتند به گروه دیگرى برخورد كردند آنها هم به این عمل اعتراض كرده و گفتند در دل این دو نفر رحمى نیست و راستى از خدا بى خبرند هر دو با هم سوار بر این حیوان زبان بسته شده اند كه كمرش را بشكنند بارى را كه طاقتش نیست بر او حمل كرده اند اگر یكى از اینها سوار و دیگرى پیاده بود خیلى بهتر بود.
لقمان گفت شنیدى؟ گفت بلى. لقمان گفت حالا بیا هر دو پیاده و مركب را خالى رها كنیم. مركب را جلو انداخته و خودشان دنبال او پیاده حركت كردند. به گروهى برخورد كردند آنها نیز به این حالت اعتراض كردند و گفتند كار این دو نفر شگفت انگیز است كه این مركب را خالى گذاشته و هر دو پیاده دنبال آن میروند و آن پدر و پسر را مانند حالات گذشته مورد مذمت و نكوهش قرار دادند. لقمان به فرزندش گفت. فرزند با این وضع آیا راهى براى جلب رضاى مردم بنظر تو می رسد؟ بنابراین توجهى به حرف مردم نداشته باش و خود را به تحصیل رضاى خداوندى مشغول ساز كه این هدف براى اشتغال كافى است و سعادت و خوشبختى دنیا و آخرت و روز سؤال و بازپرسى در این رضاى الهى است. (بحارالأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 /ترجمه موسوى همدانى/ ج 2/ 352)
از این رو نه از مدح و ستایش مردم خوشحال باش و نه از سرزنش و شماتت آنان دلگیر، سعی خویش را در جلب رضای خدا معطوف دار و بدان عملی مورد تأیید است که در جهت او و تنها برای او باشد.
ان شاء لله که با دانستن این مسائل که گاهی آن ها را ناچیزی می دانیم زندگی هایی سرشار از آرامش در جهت جلب رضایت خداوند داشته باشیم.


منابع:
1) معراج السعادة/ ملا احمد نراقی
2) بحار الأنوار- ترجمه جلد 67 و 68 / ترجمه موسوى همدانى
3) أصول الكافی / ترجمه مصطفوى
4) آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام (ترجمه وسائل )
5) ایمان و كفر ( ترجمه الإیمان و الكفر بحار الأنوار) / ج 2
6) مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر
مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.