تبیان، دستیار زندگی
با نگاهی به تاریخ ادبیات متوجه می شویم که شاعران بسیاری درباره واقعه کربلا سخن گفتند و به نوعی بیان کننده این حادثه عظیم و درد آور هستند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شاعران عاشورایی

با نگاهی به تاریخ ادبیات متوجه می شویم که شاعران بسیاری درباره واقعه کربلا سخن گفتند و به نوعی بیان کننده این حادثه عظیم و درد آور هستند.

آسیه بیاتانی-بخش ادبیات تبیان
باز این چه شورش است که در خلق عالم است

هیچ چیز به اندازه داشتن اعتقاد و ارزش و جنگیدن در راه آنها زیبا نیست. افراد بسیاری در راه عقیده و ارزش خود تلاش کردند اما کمتر قیام و تلاشی است که ماندگار باشد. ورق زدن صفحات تاریخ، درس های بسیاری به ما می دهد و همیشه حرف های زیادی برای پند گیران دارد.
از جمله قیام های ارزشمند، قیام حق علیه باطل حسین بن علی علیه السلام در سال 60 هجری بود. قیامی که سالیان سال، نه تنها برای شیعیان و مسلمانان که بلکه برای تمام آزادی خواهان الگو و سرمشق خواهد بود.
حقانیت این قیام به قدری واضح است که هر انسان آزاد اندیشی فارغ از هر دین و مذهب، با شنیدن داستان آن دلش به درد آمده و درباره آن تأمل خواهد کرد. حقانیت این قیام باعث ماندگاری این داستان پس از صدها سال است. 
ادبیات منعکس کننده بخش وسیعی از تاریخ است و همین باعث می شود که تلاش ها و ارزش های اینچنینی به راحتی از بین نرفته و ماندگار شوند.
با نگاهی به تاریخ ادبیات متوجه می شویم که شاعران بسیاری درباره واقعه کربلا سخن گفتند و به نوعی بیان کننده این حادثه عظیم و درد آور هستند.
معروفترین شاعر عاشورایی، محتشم کاشانی با ترکیب بند " باز این چه شورش است..." بوده که به یکی از مرثیه های معروف ادبیات فارسی تبدیل شده است.

ابیاتی از ترکیب بند محتشم کاشانی:

باز این چه شورش است که در خلق عالم است
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
خورشید آسمان و زمین نور مشرقین
پرورده کنار رسول خدا حسین
کشتی شکست خورده توفان کربلا
در خاک و خون فتاده به میدان کربلا
گر چشم روزگار بر او زار می گریست
خون می گذشت از سر ایوان کربلا
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
آن دم فلک بر آتش غیرت پسند شد
کز خوف خصم در حرم افغان بلند شد
کاش آن زمان که این حرکت کرد آسمان
سیماب وار گوی زمین بی سکون شدی

عطار یکی دیگر از شعرایی است که در ابتدای کتاب مصیبت نامه درباره امام حسین (ع) و واقعه کربلا سخن گفته است:
کیست حق را و پیمبر را ولی
آن حسن سیرت حسین بن علی
آفتاب آسمان معرفت
آن محمد صورت و حیدر صفت
نه فلک را تا ابد مخدوم بود
زانکه او سلطان ده معصوم بود
قرة العین امام مجتبی
شاهد زهرا شهید کربلا
تشنه او را دشنه آغشته بخون
نیم کشته گشته سرگشته بخون
آن چنان سرخود که برد بی دریغ
کافتاب از درد آن شد زیر میغ
گیسوی او تا بخون آلوده شد
خون گردون از شفق پالوده شد
کی کنند این کافران با این همه
کو محمد کو علی کو فاطمه
صد هزاران جان پاک انبیا
صف زده بینم بخاک کربلا
در تموز کربلا تشنه جگر
سر بریدندش چه باشد زین بتر
با جگر گوشه ی پیمبر این کنند
وانگهی دعوی داد ودین کنند
کفرم آید هرکه این را دین شمرد
قطع باد از بن زفانی کین شمرد
هرکه در روئی چنین آورد تیغ
لعنتم از حق بدو آید دریغ
کاشکی ای من سگ هندوی او
کمترین سگ بودمی در کوی او
یا درآن تشویر آبی گشتمی
در جگر او را شرابی گشتمی

کسایی مروزی از دیگران شاعران زبان و ادبیات فارسی است که از واقعه کربلا در شعرش صحبت کرده است. در واقع شعر او اولین شاعر عاشورایی است:
دست از جهان بشویم عز و شرف نجویم
مدح و غزل نگویم، مقتل کنم تقاضا
میراث مصطفی را فرزند مرتضی را
مقتول کربلا را تازه کنم تولا
آن نازش محمد پیغمبر مؤبد
آن سید ممجد شمع و چراغ دنیا
آن میر سر بریده در خاک خوابنیده
از آب ناچشیده گشته اسیر غوغا
تنها و دل شکسته بر خویشتن گرسته
از خان و مان گسسته و ز اهل بیت آبا
از شهر خویش رانده وز ملک برفشانده
مولی ذلیل مانده بر تخت ملک مولی
مجروح خیره گشته ایام تیره گشته
بدخواه چیره گشته بی رحم و بی محابا
بی شرم شمر کافر، ملعون سنان ابتر

در میان شاعران معاصر می توان به شهریار اشاره کرد که در دیوانش درباره امام حسین (ع) اینچنین سروده است:
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبة جدش باشگی شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش از اینها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عز ا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش
برند تا بجایی که کفن از بوریا دارد حسین
و......

ناصر خسرو دیگر شاعری است که تحت تاثیر ظلمی که به فرزند علی (ع) رفته اینچنین با ما درد دل می کند:
خون حسین آن بچشد در صبوح
وین بخورد ز اشتر صالح کباب
غرّّه مشو گرچه به آواز نرم
عرضه کند بر تو عقاب و ثواب
چون بخورد ساتگنی هفت و هشت
با گلوش تاب ندارد رباب
این شب دین است، نباشد شگفت
نیم شبان بانگ و فغان کلاب
گاه سحر بود، کنون سخت زود
برزند از مشرق تیغ آفتاب
تازه شود صورت دین راه جبین
سهل شود شیعت حق را صعاب
زیر رکاب و علم فاطمی
نرم شود بی خردان را رقاب

سنایی شاعر و عارف بزرگ قرن ششم هم تحت تاثیر این واقعه دردناک قرار گرفته و درباره آن اینچنین می گوید:
خرمی چون باشد اندر راه دین کز بهر حق
خون روان گشتست از حلق حسین در کربلا
از برای یک بلا کاندر ازل گفتست جان
تا ابد اندر دهد مرد بلی تن در بلا

این چند موردی که ذکر شد، تنها نشان دهنده بخش کوچکی از ادبیات فارسی است که تحت تاثیر این واقعه قرار گرفته اند. از آنجا که ادبیات آیینه تمام نمای جامعه است، این اشعار نشان دهنده میزان عشق فرهنگ ایران به جنگیدن و شهادت در راه اعتقاد و آزادگی است.



منابع:
حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری
چند مرثیه از شاعران پارسی گو، دکتر ابوالقاسم رادفر