تبیان، دستیار زندگی
کتاب «همنشین گل» خاطرات غلامرضا نوشادی از همنشینن با سیدالاسرا مرحوم ابوترابی است که انتشارات موسسه شهید کاظمی منتشر کرده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کتاب «همنشین گل»

خاطرات همنشینی با اسیری که جمجمه اش با میخ سوراخ شد

کتاب «همنشین گل» خاطرات غلامرضا نوشادی از همنشینن با سیدالاسرا مرحوم ابوترابی است که انتشارات موسسه شهید کاظمی منتشر کرده است.

گروهی برای مصاحبه به اردوگاه های اسرای عراق می رفتند و با اسرا در مورد وضعیت اردوگاه ها و رفتار بعثی ها صحبت می کردند.

نوبت به حاج آقا ابوترابی رسید، همه بعثی ها می ترسیدند چون هر نوبت حاج آقا را زیر شکنجه های سخت و کشنده قرار داده بودند. یکی از شکنجه هایشان این بود که جمجه ایشان را با میخ سوراخ کرده بودند و تا بعد از اسارت هم آثار جراحت و عفونتش باقی بود.

از ایشان پرسیدند که اینجا وضعیت چگونه است و شکنجه می شوید؟ در کمال ناباوری ایشان از پاسخ دادن طفره رفتند و پاسخ منفی دادند. سرهنگ عراقی که متعجب شده بود، از حاج آقا پرسیدند: من خودم تو را شکنجه های زیادی کردم چرا در مصاحبه نگفتی؟!

حاج آقاگفتند: من کاری به صدام و بعثی ها ندارم اما عراق یک کشور مسلمان است و ما هم مسلمانیم و این گروه مسیحی و اجنبی بودند و نباید باعث شویم دیگران بر مسلمانان مسلط شوند.

سید مجتبی هاشمی به جمع آوری خاطرات همنشینی آزاده، حاج غلامرضا نوشادی با مرحوم علی اکبر ابوترابی  در کتاب «همنشین گل» پرداخته است.

این کتاب خاطرات آقای نوشادی از قبل از اعزام به جبهه و مردم روستای خوزی تا جبهه و اسارت و آشنایی ایشان با مرحوم ابوترابی است. علاوه بر وجود با برکت و موثر مرحوم ابوترابی، یکی از شخصیت های موثر دیگر زندگی او، شهید احمد حجتی از شهدای نجف آباد اصفهان است که به عنوان سرباز معلم در خوزی مشغول تدریس می شود و با آموزش ها و فعالیت های خود مردم را به جریان های انقلاب و ضد شاه مرتبط می سازد و در دوران جنگ هم مردم و جوانان و نوجوانان تشویق به حضور در جبهه می کند و در نهایت با شهادتش تعداد شهدای خانواده حجتی به پنج تن می رسد.

کتاب «همنشین گل»

کتاب «همنشین گل» در 336 صفحه و با قیمت 12 هزار تومان در قطع رقعی توسط موسسه شهید کاظمی به چاپ رسیده است.

در قستی از کتاب آمده است:«مدتی بود که دیگر زخم ها و بیماری ها او را از پا درآورده بود. مصطفی همان روضه خوان روزهای محرم در اسارت، که صدای گرم و پرسوزش همیشه در گوشمان طنین انداز است. مصطفی همیشه در محرم و صفر به خاطر برگزاری مراسم های عزاداری و روضه خوانی بیشترین شکنجه ها را می شد. شدیدترین شکنجه ها که تا سال ها بعداز آزادی هم آثارش بود و همان زخم ها باعث شهادتش شد. مصطفی امیری همیشه روی نماز اول وقت و خواندن نوافل تأکید داشت. او بعد از آزادی زندگی اش را وقف رسیدگی به امور آزادگان و حل مشکلاتشان کرد و بسیار علاقه مند به حضور در سنگرهای جنگ لبنان و همراهی با حزب الله را بود که سوغات های اسارت، امانی ندادند و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.»

منبع: خبرگزاری فارس