تبیان، دستیار زندگی
داستان چهارشنبه 19 اردیبهشت بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می کند . هرچند که این فیلم در هم ارزی داستانی مشابه دیگری در سینمای ایران دارد ولی واجد امتیاز نوآوری است .
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چهارشنبه عزیز

داستان چهارشنبه 19 اردیبهشت بیش از هر چیز دیگری جلب توجه می کند . هرچند که این فیلم در هم ارزی داستانی مشابه دیگری در سینمای ایران دارد ولی واجد امتیاز نوآوری است .

فرآوری : مجتبی شاعری- بخش سینما وتلویزیون تبیان
چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت

روایت فیلم تا حد زیادی یکنواخت است و جریان آرامی دارد که هم می تواند خوب و هم می تواند بد باشد. داستان کلی حکایت از حق انتخاب و عدالت و قضاوت است. فیلم به زندگی سه شخصیت جلال،لیلا و ستاره؛ درکنار هم می پردازد.سه شخصیت به دلیل انتخاب های گذشته و گاها آینده شان در موقعیت های مختلفی قرار می گیرند که هر سه شخصیت تلاش در حل آن به هر شیوه ای (چه منطقی و چه غیر منطقی) را دارند. مخاطب می تواند قضاوت کند ولی هیچ قضاوتی در فیلم رخ نمی دهد.

حجم متراکمی از تعهد اجتماعی و مقادیری کارگردانی و... لزوماً به تولید فیلمی خوب منجر نمی شود. چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت، مشکل اساسی در درام پردازی دارد. به رغم حضور سه نام بر سر فیلم نامه، کلیت کار مبتنی بر ایده است تا داستان. ایده هم خیلی مختصر است: مردی نیکوکار در انتخاب سوژه ی خیراتش بین زنی با شوهری بدهکار دیه در زندان و زنی (محبوب و آشنا) با شوهری افلیج و در انتظار درمان، مردد است. گسترش دراماتیک این ایده در کم ترین حد انجام شده و فضا ها بیش تر به تکرار و نه گسترش سپری می شود.

چهارشنبه 19اردیبهشت - فیلمی کاملا اجتماعی با طعم سیاسی است. جای خالی سیاست را انسانیت پر کرده. در طول زمان نمایش فیلم، بیننده در مقام قضاوت و تصمیم گیری قرار دارد ولی تا پایان داستان نمی تواند قضاوت کند وحکم صادر کند. داستان فیلم برشی از زندگی طبقه پائین اجتماع است، بدون آنکه حتی یه سر کوچک به پولدار ها زده شود.
از نهاد های دولتی امداد رسان خبری نیست، فیلم قصد بازنمایی بخشی از مشکلات جاری جامعه را دارد ولی به حاکمیت نقد ندارد. انسان بودن را ستایش می کند،سه روایت متفاوت با ویژگی مشترک (در رنج) شما را با خود همراه می کند, صراحت در بیان مانع از کسالت در دیدن می شود.
پیام اصلی فیلم توجه به مسئولیت اجتماعی است. شخصیت اصلی فیلم زنان هستند ، زنانی که خود شان توانائی حل مشکلات را دارند. زنان این داستان در گوشه خانه و آشپزخانه خود را مشغول نکرده اند و برای حل مشکلات خود چشم به افق های دور ندوخته اند، جلال نماد مردانگی است. اما قدرت و توانائی زن ایرانی به تصویر کشیده شده.

چهارشنبه 19اردیبهشت - فیلمی کاملا اجتماعی با طعم سیاسی است. جای خالی سیاست را انسانیت پر کرده. در طول زمان نمایش فیلم، بیننده در مقام قضاوت و تصمیم گیری قرار دارد ولی تا پایان داستان نمی تواند قضاوت کند وحکم صادر کند. داستان فیلم برشی از زندگی طبقه پائین اجتماع است، بدون آنکه حتی یه سر کوچک به پولدار ها زده شود.

نقش زن را می توان در چهار شکل ترسیم کرد:نقش مادری، همسری، دختر ی و خواهری. زن در نقش مادرنه ، پناهگاه و حامی است در نقش همسری معشوقه است و باید ستایش شود. در نقش دختری امید بخش است و در نقش خواهری مظهر مهربانی و عطوفت. اما زن در عرصه اجتماع باید بتواند خودش را اثبات کند. وقتی مرتضی در زندان بسر می برد ، ستاره برای داشتن شغل سرایداری مرتضی ناچار است خودش را اثبات کند. نقش همسری زن در این میان پر رنگ تر نمایش داده می شود و عشق پاک به زیبایی به تصویر کشیده شده است، اما فیلم پایانی متناقض با روایت دارد و تماشاگر را غافلگیر می کند. چهارشنبه 19اردیبهشت یک گام به جلو در سینمای ایران است  و مخاطب را به سمت خود جلب می کند.
دقت زیاد نویسنده و کارگران به روایت ایشان را از توجه باز نمایی درست زندگی روز مره بازداشته ، برای مثال: ساعت کار اتوبوس- سن و شغل جلال- مبلغ حقوق مرتضی و اینکه سالهاست که پامنار محله مسکونی نیست و آن وقت ها هم که بود اینقدر خلوت نبود و... این شواهد نشان می دهد نویسنده و کارگران طبقه پائین اجتماعی وجنوب شهر را خوب نمی شناسند.

نقد منتقد هالیوود ریپورتر بر فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت»:

«دبورا یانگ» منتقد سرشناس نشریه سینمایی «هالیوود ریپورتر» فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» را درخشش سینمای نوع دوست و باکیفیت ایران دانست.
«دبورا یانگ» منتقد معروف و علاقه مند به سینمای ایران در مطلبی درباره این فیلم نوشت: «نوع دوستی سینمای ایران در میان ابرهای اندوه «فیلم چهارشنبه 19 اردیبهشت» می درخشد، فیلمی که به رنج مردم بی پول و فردی خیّر می پردازد که قصد دارد به آنها کمک کند.
این فیلم تقریبا نسخه ای از فیلم «سلام سینما» است که در آن یک کارگردان برای انتخاب بازیگر فراخوان می دهد و تمام بیکارهای شهر را جمع می کند، اما در فیلم «چهارشنبه 19 اردیبهشت» مبلغ قابل توجهی پول جمعیت رنج دیده را مجذوب خود می کند.
در ادامه این مطلب این منتقد آمده است:« گرچه داستان فیلم بسیار اندوه آور است اما بازی های قدرتمند آن را از حالات احساسی اغراق آمیز دور می کند.نیکی کریمی نیز یکی از بهترین و پخته ترین بازی هایش را در این فیلم در نقش یک زن کارگر و مادر ایفا کرده است، گرچه نقش او خیلی جذاب نیست.

چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت

دورنمای اصلی این فیلم اصیل و خوب کارگردانی شده که اولین ساخته بلند سینمایی وحید جلیلوند است حضور در جشنواره ها و جریان سینمای هنری است.
فیلم در نگاه اول فیلمی اپیزودی و در ردیف فیلم «قصه ها» ساخته رخشان بنی اعتماد به نظر می رسد اما در ادامه سه درام رنج و درد و بی عدالتی به هم می پیوندند و در قالب یک داستان واحد دنبال می شود.
داستان اول فیلم، داستان لیلا (نیکی کریمی) است که با چهره ای سالخورده و رنگ پریده در میان جمعیت پرجوش و خروش در یکی از خیابانهای بالای شهر تهران دیده می شود اما خیلی نمی تواند منتظر بماند چون مجبور است همراه با دخترش به محل کارش که یک کارخانه بسته بندی مرغ است برود.
اما لیلا شب و پس از کار دوباره به آن خیابان باز می گردد و به جلال (با بازی امیر آقایی) برمی خورد؛ مردی از گذشته او؛ که در روزنامه یک آگهی برای کمک سی میلیونی به یک فرد نیازمند چاپ کرده است. این پول می تواند خرج عمل همسر ناتوان لیلا (با بازی وحید جلیلوند) را فراهم کند. شجاعت، عشق و فداکاری لیلا برای همسرش در فیلم بسیار موثر و تکان دهنده است. نیکی کریمی وضعیت اسفناک خود را به عنوان یک زن با چنان نومیدی بازی می کند که شرایط ملودرام فیلم به یک لحظه الهام بخش تبدیل می شود.
داستان دیگر درباره زنی به نام سارا (با بازی سحر احمدپور) است که با عمه و پسرعمه اش زندگی می کند. هنگامی که پسرعمه لیلا (با بازی برزو ارجمند) متوجه می شود که سارا پس از رد کردن پیشنهاد ازدواجش به صورت مخفیانه با فردی دیگر ازدواج کرده هر دوی آنها را به باد کتک می گیرد. نامزد او در درگیری به زندان می افتد و تنها راه رهایی او پرداخت 30 میلیون تومان به عنوان خون بهاست، به همین دلیل سارا نیز یکی از افرادی است که پس از خواندن آگهی روزنامه، آن صبح در میان جمعیت دیده می شود.
گرچه سحر احمدپور برای اولین بار مقابل دوربین قرار گرفته است اما نقش آفرینی قابل ملاحظه ای از خود نشان داده است.
داستان سوم درباره جلال (امیر آقایی) همان نیکوکار مرموز است که جمعیت زیادی از مردم نگون بخت شهر را به زندگی خود دعوت کرده است. او فرزند 5 ساله خود را سالها پیش از دست داده است اما هنوز نتوانسته با این موضوع کنار بیاید.
جلال معتقد است این کمک 30 میلیون تومانی که بهای ماشین کارکرده اش است می تواند او را از این درد و رنج نجات دهد. اما همسرش جور دیگری فکر می کند و جر و بحث طولانی و تلخ آنها دستمایه سکانس مهیجی در فیلم شده است.»


منابع : سایت سلام سینما ، ایسنا