تبیان، دستیار زندگی
در رابطه با ادوار فقه شیعه مطالبی را عرض کردیم و چهار دور بیان شد و دور چهارم که دور افراط و تفریط جریان فقهی بود، گذشت. دور ۵ و۶ که برخی از بزرگان آن را یک دور محسوب کردند دور تصحیح و اعتدال و دور کمال و تحول بزرگ است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فقه‌شناسی (۲۳)

پای درس استاد سید محمود هاشمی شاهرودی

درس آیت الله هاشمی شاهرودی

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

بخش قبلی را اینجا ببینید

تاریخ فقه و ادوار تکاملی آن (ادامه)

بحث سوم: تکوین علم فقه و ادوار آن (ادامه)

۵- دور تصحیح و اعتدال

در رابطه با ادوار فقه شیعه مطالبی را عرض کردیم و چهار دور بیان شد و دور چهارم که دور افراط و تفریط جریان فقهی بود، گذشت.

دور ۵ و۶، که برخی از بزرگان آن را یک دور محسوب کردند، دور تصحیح و اعتدال و دور کمال و تحول بزرگ است.

دور پنجم، دور اصلاحِ دور چهارم و احیاء مجدد مباحث فقهی و اصول فقه است؛ یعنی دوری است که مقابله با افراطی‌گری در آن صورت گرفت و علمایی بودند که متوجه شدند هم تفکرات تفریطی مکتب عقلی محقق اردبیلی - رحمه الله - نادرست است و هم تفکرات افراطی و سطحی محمد امین استرابادی - رحمه الله - و مغالطه‌های لفظی و تهاجم ایشان به علما، ناروا است و در صدد تنقیح مباحث اصولی و دفع شبهات ایشان برآمدند و جایگاه علم اصول، استدلال و استنباط را بر اساس فقه شیعه، روشن کردند و هم فرق آن را با مذاهب عامه توضیح دادند و اثبات کردند و هم تشکیکات امثال صاحب معالم - رحمه الله - و صاحب مدارک - رحمه الله - را در اسناد روایات دفع کردند و چگونگی اثبات وثاقت و حجیت راویان در اسانید احادیث اهل بیت - علیهم السلام - را اثبات کردند.

البته می‌توان در مقابله با تفکر اخباری‌گری کسانی را نام برد که قبل از وحید بهبهانی - رحمه الله - به این موضوع توجه پیدا کرده و در صدد ردّ آن بودند، مانند مرحوم سید حسین جمال الدین خوانساری کبیر - رحمه الله - و شیخ محمدحسن شربیانی - رحمه الله - و شاگردش صدرالدین رضوی قمی - رحمه الله - که کتابهایی ارزنده و با دقت در اصول نوشتند و خیلی از حرفهای اخباری‌ها را نقد کردند، لیکن شخصیت شاخص این دوره، مرحوم علامه وحید بهبهانی (شیخ محمد باقر) - رحمه الله - است که در برچیدن بساط اخباری‌گری نقش فوق العاده‌ای داشتند و در احیای مکتب مجتهدین و تأسیس مجدد و وسیع علم اصول فقه و تعلیم فقیهانی بزرگ، نقش عظیمی را ایفا نمودند و اکثر علمای بزرگِ این دوره از شاگردان ایشان هستند. ایشان اصالتاً اصفهانی بودند که ۲۰ سال در بهبهان برای مقابله با تفکرات اخباری‌هایی که در بهبهان و اطراف آن بودند اقامت می‌کند. این مرد بزرگوار، که مؤسس این دور قلمداد می‌شوند، هم با افراط‌گری عقلی و تشددها و نقدهای مکتب عقلی محقق اردبیلی - رحمه الله - مقابله کرد و در مقابلِ نوشته‌های محقق اردبیلی - رحمه الله - و شاگردان ایشان، صاحب مدارک - رحمه الله - و صاحب معالم - رحمه الله - و تشدد آنها در اخذ به اسانید اخبار و رفتن به سمت انسداد باب علم و علمی و حجیت مطلق ظن، ایستاد و اشکالات آنها را دفع و حل کرد و اسناد روایات را تصحیح نمود و در این رابطه تعلیقه خوبی بر کتاب رجالی تنقیح المقال محقق استرآبادی دارد که کتاب خوبی در رجال است و همچنین تعلیقه بسیار محققانه و عالمانه‌ای بر مجمع الفوائد و البرهان مرحوم اردبیلی - رحمه الله - دارد و اشکالات ایشان را دفع می‌کند و هم کار اصلی وی مقابله با تفکر افراطی اخباری‌گری است که هر دو جریان تفریطی و افراطی را تصحیح کرد که در نهایت به بحث اخباری‌گری هم خاتمه داد و صحت طریقه مجتهدین، برای فقهای بزرگوار بعد از ایشان روشن شد و همچنین مشخص شد که مقصود از اجماع و اجتهاد و یا دلیل عقلی در اصول فقه چیست و مباحث اصولی را منقح کرد و تقسیم‌بندی بسیار زیبایی در ادله فقه طرح نمود که همان تقسیم به (ادله اجتهادی) و (ادله فقاهتی) است و لذا ایشان معروف شد به استاد الکل فی الکل و یا استاد اعظم، به جهت شاگردانی که تربیت کرده بود که بزرگترین فقهای این عصر، بلکه عصرها هستند، مثل مرحوم سید مهدی بحرالعلوم - رحمه الله - و شیخ جعفر کاشف الغطاء - رحمه الله -، و سید محمد طباطبایی - رحمه الله - و سید علی صاحب ریاض - رحمه الله - و ملامهدی و ملا احمد نراقی - رحمهما الله - و میرزای قمی - رحمه الله - و صدها فقیه بزرگوار دیگر که هم در علم و هم در عمل، شاخص هستند و از استوانه‌های مکتب تشیّع بودند که تمام شاگردان به شاگردی ایشان افتخار می‌کردند و با عظمت از ایشان تعریف و یاد می‌کنند. مرحوم وحید - رحمه الله - علاوه بر تدریس و تربیت این بزرگان، به تدوین رساله‌های زیادی نیز اقدام کرده‌اند و یکی از شاگردان ایشان، مرحوم حائری - رحمه الله - می‌گویند که ایشان حدود ۶۰ کتاب یا رساله نوشته است و به جهت وجود علمای اخباری در زمان ایشان، اقدام به بحث و گفتمان و مقابله با آنها می‌نمودند که نقش مهمی در تصحیح حرکت اخباری‌گری داشت. معاصر ایشان مرحوم صاحب حدائق - رحمه الله - بوده است که به مرحوم وحید - رحمه الله - خیلی احترام می‌گذاشت و از معتدلین این جریان به شمار می‌رفت و هر دو در کربلای معلا، معاصر و مشغول به تدریس بودند و این نکته که در کنار هم بودند، در حل شبهات و اشکالات، خیلی نقش داشته است. عمده امتیازات این دوره عبارت است از:

۱ - دفع شبهات دو جریان تفریطی و افراطی که عرض شد.

۲- توضیح و تنقیح ادله استنباط فقهی که مربوط به شیعه است نه قیاس، استحسان و تفسیر به رأی و این که اجماع هم کاشف از سنت است و عمده ادله در فقه شیعه همان کتاب و سنت است که روایات معصومین - علیهم السلام - است.

۳- منقح کردن علم اصول و قواعدش و لزوم و پیش‌نیاز بودن علم اصول که عرض شد استدلالات فقهی متوقف بر مشخص کردن ادله عام فقه است که مباحث اصولی متکفل آن می‌باشد و عمده آنها مستفاد از آیات و روایات است که باید دلیلیت آنها مشخص شود و منقح گردد.

۴- تقسیم ادله فقه به ادله اجتهادی و فقاهتی، یعنی امارات و اصول عملیه، که قبلاً شرح آن گذشت و عمدتاً این تقسیم‌بندی و این دو اصطلاح مربوط به ایشان است.

۵- مهندسی و تنقیح مباحث فقهی، مخصوصاً در باب معاملات و تقیید قواعد کلی در فقه. مهم‌ترین و فنی‌ترین کتاب‌های اصولی و فقهی استدلالی و اجتهادی در همین دوره تدوین شده است؛ امثال ریاض، مفتاح الکرامة و کشف الغطاء، فصول، قوانین، حاشیه بر معالم که تحول عظیمی را در هر دو علم نشان می‌دهد.

۶- دفاع از فتاوای مشهور قدما که مورد نقد دو حرکت افراط و تفریطی قرار گرفته بود و توضیح استدلال فقهی صحیح بر آنها؛ و لذا است که می‌بینیم در نوشته‌های این بزرگان برای فتاوای قدما خیلی ارج قائلند و سعی بر تصحیح و توجیه آنها می‌شود.

۶- دوره کمال و تحول بزرگ فقهی و اصولی

دوره ششم، نامش دوره کمال و تحول بزرگ فقهی و اصولی است، که در حقیقت، امتداد همین دور قبلی است، ولی به جهت رسیدن به قله‌های بالاتر، می‌شود آن را یک دوره برتری محسوب کرد که این دور از زمان مرحوم شیخ انصاری - رحمه الله - و توسط ایشان شروع می‌شود. مرحوم شیخ انصاری - رحمه الله - از شاگردان شاگردان مرحوم بهبهانی - رحمه الله -است که تحولی شگرف در فقه و اصول ایجاد کرد؛ هم در اصول و هم و در فقه و مخصوصاً در فقه معاملات و مکاسب، احساس می‌شود که کار مرحوم شیخ - رحمه الله - تحول کیفی و گام بلندی بوده است که فرق می‌کند با کتابهای قبل ایشان، هم در اصول و هم در فقه؛ مخصوصاً در مکاسب که این کتاب بسیار ارزنده است و محور مباحث فقهای پس از ایشان شد و تقریرات زیادی از ایشان در ابواب دیگر هم چاپ شده است مثلاً در قضا، طهارت، خمس و ابواب فقهی دیگر . ایشان با دقت نظر و اشراف و نبوغی که داشتند تحول بزرگی را ایجاد کردند که آن را دور کمال و تحول بزرگ می‌نامیم و رشد صناعی و استدلالی علم فقه و اصول فقه که امروز در دست ما است توسط ایشان و شاگردان بزرگی را که تربیت کرده بودند، صورت گرفته است؛ مثل میرزای بزرگ سید محمد حسن شیرازی - رحمه الله - و شیخ حبیب الله رشتی - رحمه الله - و مرحوم آخوند خراسانی - رحمه الله - و آشتیانی - رحمه الله - و کنی - رحمه الله - و صدها فقیه دیگر که در فقه و در اصول کارهای بزرگی را انجام داده‌اند و شاگردان این شاگردان، مثل مرحوم میرزای نائینی - رحمه الله - و شیخ ضیاء الدین عراقی - رحمه الله - و میرزا محمد تقی شیرازی - رحمه الله - و سید محمد اصفهانی فشارکی - رحمه الله - و شیخ عبدالکریم حائری - رحمه الله - و شیخ محمد حسین اصفهانی - رحمه الله -، افکار شیخ انصاری - رحمه الله - را تنقیح کرده و در دسترس ما و اساتید ما قرار داده‌اند.

مشخصات این دوره را نیز می‌توان در چند بخش خلاصه کرد:

۱- تقسیم‌بندی فنی مباحث اصول که به گونه‌ای تفصیلی‌تر شکل گرفت، مباحث الفاظ و استلزامات عقلی و مباحث حجج و امارات و اصول علمیه و تعادل و تراجیح و تعارض ادله و در هر بخشی، مباحث مقدماتی آن جدا شد و معنای حجت شرعی و فرق بین اصول شرعی و عقلی و فرق بین امارات و اصول عملی و حکم ظاهری و حکم واقعی و مسائل اصولی مهم دیگر، نکات علمی متقنی است که در تک تک این اقسام بیان شد و تحولی بی‌سابقه در اصول شیعه پیدا شد و با علم اصول که در زمان‌های قبل بود و مجمل بود تفاوت عظیمی پیدا کرد و اصطلاحات و قواعد جدید و روش‌های صناعی و علمی دیگری را در بر گرفت و مباحث علم اصول به دو بخش اصلی تقسیم شد:

۱- مباحث الفاظ که مشتمل بر دو نحو دلالت است:

۱) دلالات لفظی خطابات، مثل مباحث اوامر و نواهی و عام و خاص و مفاهیم.
۲) دلالات التزامی عقلی خطابات یا استلزامات عقلی.

۲- مباحث أمارات و اصول که مشتمل است بر:

۱) مباحث حجج و امارات یا ادله اجتهادی
۲) مباحث اصول عملیه
۳) مباحث تعارض ادله، تعادل و ترجیح

که هریک از این مباحث دارای انواع و اقسام گوناگونی است و در مقدمه هر نوع از این ادله، بحث‌های تمهیدی و مقدماتی و تحلیلی نیز به‌گونه‌ای فنی و علمی تنقیح گشته و توضیح داده شده است که بسیار گرانسنگ و ارزشمند است.

۲- در علم فقه هم توسط مرحوم شیخ - رحمه الله - گامی بزرگ مخصوصاً در فقه معاملات برداشته شد که هم تتبع کامل در کلمات فقها دارد و هم تحقیق و امتیازات صناعی و استدلالی جدیدی را در بر دارد و هم بعضاً ناظر به نظریه‌پردازی و اعطای قواعد کلی در حقوق و معاملات است مثل نظریه خیار و اقسام آن و نظریه شروط که بسیار مهم است و یا شرایط عقد و شرایط متعاقدین و عوضین که نگاههای نظریه‌پردازی کلان به فقه است. این نگاه، قبل از مرحوم شیخ - رحمه الله - به این روشنی نبوده است و اگر هم بوده، محدود بوده است.

۳- در بحث‌های رجالی و توثیقات هم در این دوره، مباحث جدیدی مطرح شده است و قواعد رجالی عام در این دوره منقح گشته است و تحقیقات و تتبع‌ها و طبقه‌بندی‌هایی که آقای بروجردی - رحمه الله - و آقای خویی - رحمه الله - ارائه داده‌اند خیلی ارزشمند است.

۴توجه به نظریات حقوق روز، به تدریج در کلمات مرحوم میرزا - رحمه الله - و برخی شاگردان ایشان آمده است که نگاه به مکتب‌های حقوقی امروز است که در فقه معاملات، به‌تدریج وارد شده است و غنای بیشتری به آن داده است.

۵- فقه الحکومة هم در این دوره جلوه دیگری داشته است، چون با حرکت مشروطه در ایران توأم شده است که مورد توجه مرحوم آخوند - رحمه الله - شده بود و شاید شروعش از زمان مرحوم میرزا - رحمه الله - در بحث فتوای ایشان در تحریم تنباکو بوده است و بحث فقهی حکومت مشروطه و کتب معروف مرحوم میرزای نائینی - رحمه الله - در این رابطه از امتیازات این عصر است و نه تنها بحث‌های فقه حکومتی و حاکمیت در جوامع علمی و حوزه‌ها وارد شد، که مهمتر از آن، نقش عملی و سیاسی علما و روحانیون یعنی مرجعیت و نیابت عامه فقهای بزرگ در این دوره جا افتاده بود و در حقیقت از دوران محقق کرکی - رحمه الله - به بعد که بیش از پیش به این نکته توجه شده بود که نائب عام در عصر غیبت، فقهاء هستند، ساختار مرجعیت فقهاء به عنوان حاکمیت شرعی اصلی و مستقل از حکومت‌ها شکل گرفته بود و فقهاء نیز همانند نقش مستقل ائمه - علیهم السلام - از حکومت‌های زمانشان، ولایت عامه بر شیعیان پیدا کرده بودند که یک حکومت واقعی بر مردم بوده و امتداد حرکت ائمه اطهار - علیهم السلام - بود و همان نقش را در مقابل حاکمان ظالم و منحرفان و تحریف‌کنندگان و مستکبران ایفاء می‌کرد که فتوای مرحوم میرزای بزرگ - رحمه الله - در تنباکو و مرحوم میرزای دوم - رحمه الله - در جهاد با انگلیسی در عراق و موارد دیگر از مصادیق بارز آن است.

همین ساختار دینی، ولایتی و مرجعیتی بود که توسط امام راحل - رحمه الله - و قیام ایشان با پشتیبانی مردم مؤمن، منجر به پیروزی انقلاب اسلامی و برپایی جمهوری اسلامی شد که نقطه عطف جدیدی در تاریخ شیعه و اسلام و کل جهان ایجاد کرده است که آثار و برکات آن این بود که مقدمه‌ای گشت برای تحول بزرگ جهانی و ظهور منجی عالم بشریت، که موعود همه ادیان است و صاحب اصلی ولایت کبرای الهی می‌باشد و زمین را پر از عدل و نور می‌کند، یعنی امام زمان ارواحناله الفداء و عجل الله تعالی فرجه الشریف ان شاء الله تعالی.

بخش بعدی را اینجا ببینید

مرور بخشهای مقاله:

١٣
١٢
١١
١٠
٩
٨
٧
٦
٥
٤
٣
٢
١
٢٥
٢٤
٢٣
٢٢
٢١
٢٠
١٩
١٨
١٧
١٦
١٥
١٤

منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت الله العظمی هاشمی شاهرودی

تنظیم: محسن تهرانی - بخش حوزه علمیه تبیان