تبیان، دستیار زندگی
هر سال با آغاز ماه محرم در منابر و مجامع مختلف، بازار این سوال داغ می شود که اگر در کربلا می بودیم در کدام جبهه قرار می گرفتیم؟ حسینی می شدیم یا یزیدی؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : مهری هدهدی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اگر در کربلا بودید حسینی بودید یا یزیدی؟!

هر سال با آغاز ماه محرم در منابر و مجامع مختلف، بازار این سوال داغ می شود که اگر در کربلا می بودیم در کدام جبهه قرار می گرفتیم؟ حسینی می شدیم یا یزیدی؟

مهری هدهدی، کارشناس ارشد- بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
رستاخیز

اصلا نمی توانیم به اعمالی که انجام می دهیم غرّه شده و بگوییم حتما در خط مقدم در کنار امام حسین علیه السلام قرار می گرفتیم. چرا که اکثر آنانی که در سپاه یزید بودند مسلمان بودند، نماز می خواندند، روزه می گرفتند، به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان داشتند و ...
پس نمی توان گفت که چون این اعمال را انجام می دهیم در جبهه امام حسین علیه السلام می بودیم.

انصافا این سوال، پرسش عمیقی است. و اصلا نمی توانیم به این اعمالی که انجام می دهیم غرّه شده و بگوییم حتما در خط مقدم در کنار امام حسین علیه السلام قرار می گرفتیم. چرا که اکثر آنانی که در سپاه یزید بودند مسلمان بودند، نماز می خواندند، روزه می گرفتند، به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان داشتند و ...

خیلی موارد باعث شد که سی هزار نفر مسلمان نماز خوان که گاهی از اصحاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) هم بودند، در جبهه مخالف، در برابر امام حسین (علیه السلام) قرار گرفته و واقعه اسفناک کربلا را رقم بزنند.
جالب است بدانیم وقتی امام حسین علیه السلام به نزدیک کربلا رسیدند. حرّ و سپاهش راه را بر امام بستن و اجازه بازگشت ندادند. و در یک منطقه با کمی فاصله خیمه زدند.

سپاه حرّ در اوقات نماز به امام حسین علیه السلام اقتدا کرده و نماز جماعت می خواندند. اینان همان هایی هستند که در روز عاشورا با امام حسن (علیه السلام) جنگیدند.

امام حسین علیه السلام در فرمایشاتی که در کربلا برای سپاه دشمن داشتند فرمودند که چون شکم هایتان از مال حرام پر شده است حرف حق در شما تاثیری ندارد.
دلیل مهم دیگر که باعث رقم خوردن عاشورا شد عدم ولایت پذیری مردم آن روز بود. یعنی ولایت امام را قبول نداشتند و یا در حد اقامه نماز جماعت امام را قبول داشتند! و وقتی تسلیم ولایت امام نباشیم نتیجه ای غیر از این عایدمان نخواهد شد.
دلیل دیگر این بود که دنیاپرستی و شهوت قدرت باعث کر و کور شدن سپاه یزید شد. تطمیع مردم، سران قبایل و عشایر و سپاهیان از سوی دستگاه یزید برای مقابله با امام حسین (علیه السلام) صحت و سند تاریخی دارد.
در کتاب طبری آمده است: «بیت المال کوفه انباشته شده بود و یزید به جای نعمان بن بشیر انصاری که عزل شده بود ابن زیاد را از بصره به کوفه و برای آمادگی رویارویی با امام حسین (علیه السلام) فرستاد. بیت المال فراوان از دست نعمان بن بشیر والی قبلی به دست یزید رسید و او کیسه های زر را برای خریداری سران سپاهی که با مسلم ابن عقیل بیعت کرده و علیه ابن زیاد بیرون آمده بودند را سرازیر کرد که آن افراد را از جانب مسلم به سمت خویش جدا کند. تا جایی که در مسجد جناب مسلم بعد از نماز جماعت وقتی به پشت خود نگریست کسی را ندید و خود را تنها دید.

انصافا این سوال، پرسش عمیقی است. و اصلا نمی توانیم به این اعمالی که انجام می دهیم غرّه شده و بگوییم حتما در خط مقدم در کنار امام حسین علیه السلام قرار می گرفتیم. چرا که اکثر آنانی که در سپاه یزید بودند مسلمان بودند، نماز می خواندند، روزه می گرفتند، به رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله ایمان داشتند و ...

یزید با دو عامل تطمیع و تهدید مردم را از مسلم بن عقیل و در نهایت از امام حسین (علیه السلام) جدا کرد و به تعبیر رایج، یزید روسا و اشراف قبایل و عشایر کوفه را خرید. عمر سعد یکی از این افراد بود. ابن زیاد برای وی فرمان حکومت ری را صادر کرده بود، که با شهادت حضرت مسلم و آمدن امام حسین علیه السلام به سوی کوفه، همزمان شد.

به همین دلیل، ابن زیاد به او دستور داد تا ابتدا به جنگ با امام حسین علیه السلام برود و سپس برای فرمانداری ری به ایران حرکت کند. عمرسعد ابتدا از این مسئولیت شانه خالی کرد، ولی با اصرار ابن زیاد بر سر دو راهی انتخاب فرمانداری ری و جنگیدن با امام حسین علیه السلام ماند. شوق حکومت و لذت قدرت، او را واداشت تا به جنگ با امام حسین علیه السلام برود. او در روز عاشورا، عده ای را برای بستن آب به روی سپاه امام گماشت و دستور کشتن سیدالشهدا علیه السلام را صادر کرد. فجیع ترین کار وی در کربلا، تخریب و سوزاندن خیمه گاه امام حسین علیه السلام و صدور دستور اسب تاختن بر جسد بی جان حسین بن علی علیه السلام بود.
شک در اعتقاد به قیامت، بحث جزا و پاداش، برداشت غلط از معارف دینی و نداشتن بصیرت دینی و سیاسی و ولایت پذیری، و پنداشتن اینکه می تواند پس از بازگشت از کربلا توبه کند و جنایات خود را جبران کند، شیفتگی بیش از حد به مقام دنیوی و موقعیت اجتماعی، ترس از دست دادن مال دنیا و جایگاه اجتماعی خود نزد امویان، پستی طبع ، دست به دست هم داد و عمر بن سعد را به ننگ ابدی گرفتار ساخت.

جا دارد در این میان صادقانه خود را تحلیل کنیم ؛ تحلیل هایتان را با ما در میان بگذارید ؛ به ما بگویید اگر ما از مردم سال 61 هجری در سرزمین کربلا بودیم در کدام جبهه قرار می گرفتیم؟
قیمت ما در کربلای سال 61 هجری چقدر بود؟ یزید با چند سکه می توانست ما را بخرد؟
خود را شبیه به کدام یک از افراد در کربلا می بینیم؟
جای حبیب بن مظاهر، زهیر، شبیب، عائذ، بُریر، نافع، مسلم بن عوسجه و ... که با ولایت پذیری بالا تا آخرین لحظه عمر در کنار امام خود بودند و در نهایت به شهادت رسیدند؟ و یا جای حرّ بن یزید ریاحی که شب عاشورا به سپاه امام حسین علیه السلام ملحق شد؟ و یا جای عمربن سعد که به خاطر حکومت ری آن جنایات را مرتکب شد و به خیال خود برای یزید (لعنة الله علیه) خود شیرینی های بسیار کرد.
راستی اگر ان شاء الله در زمان ظهور امام زمان (عج) در قید حیات باشیم چه معامله ای با امام عصر خود خواهیم داشت؟ آیا کسی می تواند ما را بخرد؟ قیمت ما چقدر هست؟ با چند میلیارد می توانند ما را بخرند که دست از ولایت و امام خود برداریم؟



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.