تبیان، دستیار زندگی
یکی از پیام های آشکار در واکاوی رابطه حضرت ابالفضل العبّاس و امام حسین (علیه السلام) این است که ولایت پذیری و آرمانگراییِ اعتقادی، نقطه مشترک و روح معنوی یک خانواده حقیقی است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

ویژگی های یک خانواده حقیقی چیست؟

عاشورا و خانواده(2)

یکی از پیام های آشکار در واکاوی رابطه حضرت اباالفضل العبّاس و امام حسین (علیه السلام) این است که ولایت پذیری و آرمانگراییِ اعتقادی، نقطه مشترک و روح معنوی یک خانواده حقیقی است.

مصطفی آقامحمدلو -بخش خانواده ایرانی تبیان
خانواده حسینی

در مطلب قبل گفتیم، امام حسین (علیه السلام) پیش از عزیمت به کربلا به خوبی می دانست که با یک فتنه تمام عیار و فضای کاملا پرهیاهو و غبارآلود مواجه خواهد بود که تشخیص حق و باطل در آن بسیار دشوار است. بی تردید افکار عمومی تا قبل از روز عاشورا تحت هجمه های سنگین تبلیغاتی و فریب اذهان توسط دستگاه اموی قرار داشت.

این نکته را فرموش نکنیم، زنان کربلا بخصوص حضرت زینب(سلام الله علیها) برای بازگو کردن و تبیین و تبلیغ حقایق در جامعه آن برهه با تمرکز بیشتر بر بانوان زمان خود بسیار اثرگذار بودند. به همین منوال هر قشری پس از روز عاشورا به عنوان یک رسانه بیدار و آکنده از معرفت الهی و نبوی کار خود را برای ارسال پیام به فطرت های بیدار زمانه و آیندگان آغاز کردند.در نگاه حضرت اباالفضل (علیه السلام) هرگز نسبت خونی و پیوند نسبی بر ولایت دینی و اعتقادی سبقت نمی گیرد تا جایی که او برای تحقق هدف ولی خود با تنی مجروح بر زمین می افتد و امام را با لفظ «برادر» خطاب می کند.رابطه امام و مردم چیزی شبیه رابطه پدر و فرزند است.

این تشبیه را در کلام و قلم بسیاری از سخنرانان و نویسندگان شنیده و خوانده ایم. خانواده کوچک ترین نهاد جامعه و واحد تشکیل دهنده آن است. اما در این تعبیر معنای وسیع تری از «خانواده» مد نظر بوده که در آن امام چون پدری مقتدر و دلسوز بر اهلش ولایت دارد و با خیرخواهی تمام ضمن هدایت افراد در حوزه های مختلف و مراقبت از آن ها در مقابل مخاطرات، وظیفه تعلیم و تربیت معنوی را نیز بر عهده دارد.

«خیمه» در کربلا  نماد حریم است. حریمی که هم نوامیس امام حسین (علیه السلام) را در خود دارد، هم ناموس تشیع علوی و نبوی؛ این غیرت در خانواده عاشورا بی شک مولود همان آرمان مشترک است

یک روح مشترک

واقعیت این است که در یک خانواده حقیقی نسبت افراد با یکدیگر تنها به واسطه اشتراک وراثتی و خونی نیست. بلکه خانواده های اثرگذار در جامع خود علاوه بر این اشتراک جسمی از یک روح مشترک نیز برخوردارند.

این روح مشترک همان اشتراکات بینشی، عقیدتی و آرمانی خانواده است که هدف معنوی آن را می سازد. با حذف این پیوند درونی نمی توان انتظار داشت اعضای یک خانواده به صرف وحدت در DNA بتوانند بخش هایی از ابعاد کمالی یکدیگر را تکمیل کنند.

البته در اغلب موارد وصلت های خانوادگی به مرور زمان باعث همگرایی بینشی بین افراد خانواده نیز می گردد. در موارد بسیاری بی توجهی مرد یا زن خانواده به مسائل عبادی و دینی به تدریج بر همسرش نیز اثر گذاشته و در مقابل تعهد مذهبی و تقید اعتقادی یک طرف باعث جذب طرف دیگر شده است.

آرمان مشترک

در خانواده ای که امام حسین (علیه السلام) ولی آن است نمی توان انتظار داشت که در نقطه اوج آرمانگرایی دینی و اعتقادی که میراث از وحی برگرفته شده این خاندان بوده، تمام اعضای خانواده با همبستگی، ایمان و هماهنگی کامل در میدان حاضر نباشند. پیوند واقعی خانواده ها در کاروان حسین بن علی (علیه السلام) در واقع آرمان مشترک آن هاست. هر کس که پای این آرمان ایستاد عضوی از این خانواده شد و نوامیس امام را ناموس خود دانست.

حال این ناموس چه دین نبوی باشد و چه بانوان پاک سیرت حاضر در خیمه ها؛ در واقع «خیمه» در کربلا  نماد حریم است. حریمی که هم نوامیس امام حسین (علیه السلام) را در خود دارد، هم ناموس تشیع علوی و نبوی؛ این غیرت در خانواده عاشورا بی شک مولود همان آرمان مشترک است. در حقیقت آرمان دینی به طور فی نفسه آبستن غیرت در تمام معانی قابل تصور آن خواهد بود و هر خانواده ای که آرمانگرا باشد بی تردید در هم عرصه ها غیور نیز هست.

ابالفضل (علیه السلام) در لحظات پیش از شهادت نورانی خود برای اولین بار حسین بن علی (علیه السلام) را با عبارت «یا اخا أدرک أخا» ندا می دهد و لفظ «برادر» را بر زبان مبارک جاری می کند

اثبات برادری در آرمان دینی پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم)

اما اوج نمایش این آرمانگرایی خانوادگی در کربلا را می توان در رابطه امام حسین (علیه السلام) و حضرت اباالفضل العبّاس (علیه السلام) دید.

در روایات منقول است که قمر بنی هاشم تا قبل از شهادت همواره ولایت دینی امام را بر نسب خونی اش با وی برتری می داد و ایشان را «سیدی» یعنی «آقا و ولی من» خطاب می کرد. اگر چه امام به خاطر علاقه ای که به رشادت ها و فضائل ابالفضل (علیه السلام) داشت، همیشه مایل بود تا از جانب وی «برادر» خطاب شود اما این رفتار حضرت عباس علیه السلام یعنی پرهیزش از استفاده از این لفظ، حاوی یک پیام اخلاقی بزرگ برای ماست.

در نگاه اباالفضل (علیه السلام) هرگز نسبت خونی و پیوند نسبی بر ولایت دینی و اعتقادی سبقت نمی گیرد تا جایی که او برای تحقق هدف ولی خود با تنی مجروح بر زمین می افتد و در لحظات پیش از شهادت نورانی خود برای اولین بار حسین بن علی (علیه السلام) را با عبارت «یا اخا أدرک أخا» ندا می دهد و لفظ «برادر» را بر زبان مبارک جاری می کند.

قطعا این برادری حاوی معنای عمیق تری نسبت به اخوت خونی است. آن بزرگوار زمانی از این لفظ استفاده کرد که تا سرحدّ جان پای آرمان امام ایستاد باشد و مرادش از «اخوت» اثبات برادری در میراث خانوادگی شان یعنی آرمان دینی پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بود.  این بخش از عاشورا نیز مثل سایر ابعاد نورانی و پر مغز آن حاوی درس های بزرگ تاریخی و قابل بهره برداری برای ماست.



مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.