تبیان، دستیار زندگی
بی گمان یکی از جاهایی که به خاطر ظرفیت ها و مخاطبان فراوانی که دارد، مورد طمع دشمنان است و سعی دارند در آن رخنه کنند و تاکنون هم بسیار موفق بوده اند و در آن مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند، فوتبال است!
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نفوذ بدخواهان به فوتبال

بی گمان یکی از جاهایی که به خاطر ظرفیت ها و مخاطبان فراوانی که دارد، مورد طمع دشمنان است و سعی دارند در آن رخنه کنند و تاکنون هم بسیار موفق بوده اند و در آن مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند، فوتبال است!

محمد سعید مدنی-بخش ورزشی تبیان

فوتبال

بی گمان یکی از جاهایی که به خاطر ظرفیت ها و مخاطبان فراوانی که دارد، مورد طمع دشمنان است و سعی دارند در آن رخنه کنند و تاکنون هم بسیار موفق بوده اند و در آن مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند، فوتبال است!
چندی پیش رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت دولت، سخنانی ایراد فرمودند که در بخشی از سخنان خود بر این نکته حساس و قابل درنگ تاکید کردند که: اگر غفلت شود، ناگهان متوجه می شویم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است، بنابراین باید کاملا مراقبت باشیم.»
ما البته پیش از این به سهم خود و تا آنجا که می شد موضوع را به ورزش و فرهنگ حاکم بر آن و مناسبات و رفتارهای رایج در آن ربط دادیم و به فرمایشات ایشان پرداختیم، ولی دنبال فرصت می گشتیم تا درباره فراز اشاره شده، جداگانه و مفصل تر بنویسیم.
اول این نکته را یادآور شویم که ما معمولا و به ویژه اخیرا توجه مخاطبان محترم - و این اواخر نمایندگان محترم مجلس و کمیسیون اصل 90 - را به این نکته جلب کرده و بارها توضیح داده ایم که توجه به پرداختن این صفحه به رشته ای مثل فوتبال از سر «فوتبال زدگی» و اسیر جو و تقاضای بازار شدن، نیست، بلکه بیشتر از آن جهت است که رشته فوتبال را رشته ای جذاب و پرطرفدار می دانیم که با اقبال جهانی روبه روست. رشته ای که همه می دانیم، یک بازی مهم و معروف آن چه در سطح ملی، چه در رده باشگاهی میلیون ها نفر از مردم دنیا از عالم و عامی، از شرقی تا غربی، در چهار گوشه جهان را به تماشا می نشاند و سرگرم می کند.
خلاصه از نظر ما، فوتبال، تنها یک رشته ورزشی نیست، و برخلاف خیلی دیگر از رشته های ورزشی، از سوی برنامه ریزان و مدعیان کدخدایی! در دنیا به حال خودش رها نشده است و مثلا تشکیلاتی مثل «فیفا» در خیلی جاها و برنامه ریزی ها استقلال رای ندارد و تابع سیاست های کلی نظام سلطه است.
باز برای مثال برای فوتبال چنان برنامه ریزی شده که فدراسیون های ملی در عملکرد و سیاست گذاری های خود آنقدر که باید تابع تشکیلات جهانی باشند، نسبت به سازمان های اداره کننده ورزش (در ایران وزارت ورزش) مستقل هستند و هیچ الزامی برای پاسخگویی ندارند.
پیامد این اتفاق را در فوتبال خود می بینیم و می دانیم با اینکه وزیر ورزش مثل خیلی از فوتبالدوستان از وضع فوتبال و مدیریت آن ناراضی است، اما عملا و طبق قوانین بین المللی! کاری نمی تواند انجام دهد و اگر بخواهد کاری هم انجام دهد بحث دخالت دولت در فوتبال! و به دنبال آن بحث تعلیق! پیش می آید و... به گمان ما - ضمن احترام به نظر دیگران - این کارها شده و این طور برنامه ریزی ها صورت گرفته تا رشته ای جذاب چون فوتبال و مخصوصا فوتبال، در هر کشوری، با ضعف و قوت، مستقیم و یا غیرمستقیم، تابع برنامه ریزان جهانی باشد و مروج و مبلغ الگوها و ارزش های آنها باشد تا اینکه در خدمت فرهنگ ملی، و در مسیر تحقق آرمان های مردمی و...! عمل کند.

کار سیاسی با شعار جدایی ورزش از سیاست!

برعکس ما و برخی مسئولان ما، دشمنان و بدخواهان این سرزمین، «ایران» را در همه عرصه ها، جدی گرفته اند. «ما» فوتبال را بازی بچگان می دانیم و کاروبار آن را به دست هر کس از راه برسد، می دهیم، اما «آنها» برای فوتبال ما جدی ترین و دقیق ترین برنامه ها را دارند. ما در اداره فوتبال لودگی و مسخره بازی و دست انداختن مردم را پیش گرفته ایم، آنها برای خراب کردن فوتبال سخت جدی و فعال و خستگی ناپذیر هستند

بر همین اساس است که بارها نوشته ایم و تذکر داده ایم، آنچه در فوتبال ما می گذرد، اتفاقات عجیب و غریبی که در آن رخ می دهد، رفتارها و مناسباتی که در آن رایج است، پولی که در آن بی حساب و کتاب این طرف، آن طرف می شود، این دلالی افسار گسیخته، رواج این رسانه های زرد ضد فرهنگ و کم تیراژ و کم فروش اما با دوام! این برنامه های تولیدی و جهت دار تلویزیونی و... هرگز اتفاقی و بر اساس یک روند معمول و طبیعی نیست، و کاری کاملا برنامه ریزی و سازماندهی شده است.

جریانات و باندهایی هستند که دانسته و ندانسته، هماهنگ با خواسته بدخواهان خارجی این ملک و ملت حرکت و عمل می کنند و نمی خواهند رشته جذاب، پرطرفدار و جوان پسندی مثل فوتبال در خدمت ورزش این مملکت، ورزشدوستان و جوانان این سرزمین و عامل دلگرمی و انگیزه و همبستگی اجتماعی شود، و نشانه ای باشد برای کارآمدی نظام انقلابی در ورزش، بلکه می خواهند فوتبال عامل دلزدگی، یأس، نومیدی، بداخلاقی، هنجارشکنی و بدبینی نسبت به ایران و ایرانی و فرهنگ و اعتقادات و... در نزد مخاطب به ویژه جوانان شود.

بنابراین تحلیل و نگاه تصدیق می فرمایید که توجه و پرداختن ما به رشته ای مثل فوتبال، پرداختن صرف به یک رشته ورزشی نیست، بلکه حساسیت نسبت به رشته ورزشی پرطرفداری است که در سایه غفلت مسئولین(!)، به جای اینکه درباره ورزش و جوانان ما کارکردهای مثبت خود را بروز دهد، کارکردهای منفی خود را به نمایش می گذارد، به جای اینکه سرگرمی سالمی برای لذت بردن، اوقات سالم فراغت و... شود، به عاملی برای خرد شدن اعصاب و روان مردم تبدیل می شود، دارد به رشته ای تبدیل می شود که عده ای بتوانند از طرفی شعار جدایی فوتبال از سیاست بدهند و از سوی دیگر به وسیله فوتبال و مقایسه حال و گذشته آن، رژیم گذشته را به سهم خود تطهیر  و نظام کنونی را ضد ورزش و ناکارآمد معرفی کنند و...

نفوذ بدخواهان در فوتبال

حال برگردیم به آنجایی که بحث خود را آغاز کرده بودیم. اشاره ای به یک فراز از سخنان رهبر معظم انقلاب در دیدار هیئت دولت بود، آنجا که ایشان فرمودند: «اگر غفلت شود، ناگهان متوجه می شویم که دشمن در جاهایی رخنه کرده و مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی است، بنابراین باید کاملا مراقب باشیم.»
ما اگر بخواهیم در چارچوب ورزش صحبت کنیم و اگر نخواهیم درباره غفلت هایی که صورت می گیرد و دستکم گیری هایی که در حوزه های مختلف به ویژه فرهنگ از سوی بعضی مسئولان انجام می شود و به این ترتیب «خیلی جاها» را خواسته و ناخواسته به محل رخنه و جولان دادن دشمن تبدیل کرده اند، حرف بزنیم، باید صریحا بگوییم، با توجه به آنچه بالاتر توضیح دادیم، بی گمان یکی از جاهایی که به خاطر ظرفیت ها و مخاطبان فراوانی که دارد، مورد طمع دشمنان است و سعی دارند در آن رخنه کنند و تاکنون هم بسیار موفق بوده اند و در آن مشغول کارهای خطرناک فرهنگی، اقتصادی و سیاسی هستند، فوتبال است!

خیلی ها بارها «توجه مسئولان را به حوزه ها و موضوعاتی چون فرهنگ (سینما، تئاتر، آموزش، رسانه و...) و ورزش (رشته هایی مثل فوتبال و...) جلب کرده و درباره رخنه و نفوذ از این حوزه ها هشدار داده اند. اما متاسفانه به این هشدارها توجه لازم نشده است. خیلی ها درباره سپردن کار، به دست کاردان، آدم های متعهدی که هم تخصص دارند، هم مدیر هستند و هم منافع ملی را فدای هیچ تعارف و رودربایستی و مصلحت شخصی نمی کنند، تذکر داده اند، اما باز آنها که مخاطب اصلی این تذکرات هستند و باید به آن توجه و عمل کنند، گوش شنوایی نداشته اند و عقل کل مآبانه کار خود را کرده اند،...

جدیت آنها و لودگی برخی ها!

به نظر ما رشته جذاب و پرطرفدار و جوان پسندی مثل فوتبال یکی از آن جاهایی است که به خاطر غفلت برخی مسئولان ما، بدخواهان و عناصر مغرض که اهدافی فراورزشی دارند رخنه کرده اند و در آنجا مشغول کارهای خطرناکی در ابعاد مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی و بالاخره سیاسی هستند اما این پایان کار نیست. همه چیز قابل جبران است، می توان این بساط را به هم زد، راه های نفوذ و رخنه را بست، شرایط را تغییر داد و برای فوتبال طرحی نو درانداخت

حاصل بی توجهی به آن هشدارها و تذکرات، این وضعیت فرهنگی و اخلاقی است که در حوزه های مختلف همه داریم می بینیم و از آن رنج می کشیم و زجر می بریم. نتیجه این عقل کل بازی ها یا مقدم دانستن مشغولیت ها نسبت به مسئولیت ها، این وضعیت فنی و فرهنگی ای است که در ورزش و به ویژه رشته جذاب و پرطرفداری مثل فوتبال حاکم شده است. برعکس ما و برخی مسئولان ما، دشمنان و بدخواهان این سرزمین، «ایران» را در همه عرصه ها، جدی گرفته اند. «ما» فوتبال را بازی بچگان می دانیم و کاروبار آن را به دست هر کس از راه برسد، می دهیم، اما «آنها» برای فوتبال ما جدی ترین و دقیق ترین برنامه ها را دارند. ما در اداره فوتبال لودگی و مسخره بازی و دست انداختن مردم را پیش گرفته ایم، آنها برای خراب کردن فوتبال سخت جدی و فعال و خستگی ناپذیر هستند. ما برای ساختن و به کارگیری رشته ای مثل فوتبال که می تواند علاوه بر ورزش در سایر ابعاد و حوزه ها تاثیرات مثبت داشته باشد، فکر و برنامه ای نداریم و آن را به حال خودش- ای کاش به حال خودش!- رها کرده ایم، اما آنها برای خراب کردن آن و به کارگیری آن به نفع اهداف ضد ایرانی و ضد انقلابی خود فکر و برنامه اجرایی دارند و...

همه چیز قابل جبران است اگر...!

سخن را کوتاه کنیم. در یک تحلیل واقع بینانه که نه قصد خودفریبی و یا مردم فریبی داشته باشد باید بگوییم، ما به ویژه آنهایی که در این باره مسئولیت مستقیم داشته اند، فوتبال را جدی نگرفته ایم و اجازه داده ایم که این ورزش پرطرفدار و جذاب رفته رفته صحنه نفوذ و رخنه و حالا تاخت و تاز عناصر سودجو و فرصت طلب یا مغرضی باشد که خواسته و ناخواسته، دانسته و نادانسته در جهت اهداف ضد ملی و خواست و نیات بدخواهانه و نقشه های تخریب گر بدخواهان این ملک و ملت حرکت کنند.
به نظر ما رشته جذاب و پرطرفدار و جوان پسندی مثل فوتبال یکی از آن جاهایی است که به خاطر غفلت برخی مسئولان ما، بدخواهان و عناصر مغرض که اهدافی فراورزشی دارند رخنه کرده اند و در آنجا مشغول کارهای خطرناکی در ابعاد مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی و بالاخره سیاسی هستند اما این پایان کار نیست. همه چیز قابل جبران است، می توان این بساط را به هم زد، راه های نفوذ و رخنه را بست، شرایط را تغییر داد و برای فوتبال طرحی نو درانداخت و آن را در خدمت ورزش مملکت، ورزش دوستان این آب و خاک به کار گرفت و کارکردهای مثبتی را که فوتبال در ذات و نهاد خود دارد، به نفع ارتقای فرهنگ عمومی، رواج اخلاق و ارزش های مقبول، همبستگی و وحدت اجتماعی و... آشکار و به خدمت گرفت. منتها شرط اول این حرکت که هدفش ایجاد تغییر مسیر فعلی و بعد تحول و اصلاح این رشته ورزشی است، آن است که آنهایی که درباره ورزش، فوتبال و جوانان مسئولیت دارند، قبول داشته باشند که راه کنونی فوتبال به ناکجاآباد ختم می شود و شرایط فعلی آن، وضع موجود آن، در شأن ورزش این کشور و زیبنده این ملت بزرگوار نیست.

اعتراض اهالی فوتبال و عنوان
«بهترین فدراسیون»؟!

ما این نوع نگاه و طرز نگرش را خوشبختانه در نزد مسئولان ارشد ورزش کم و بیش یافته ایم و حتی در پاره ای جاها- از جمله اخیرا در مجلس شورای اسلامی- وزیر محترم ورزش سخت به وضعیت کنونی فوتبال انتقاد کرده و نحوه مدیریت آن را زیر سوال برده است، اما متاسفانه کسانی که در قبال فوتبال مسئولیت مستقیم دارند و طبق قوانین بین المللی(!) به هیچ مرجع و مقام بالادستی و حتی مردم هم پاسخگو نیستند، و در حالی که سیل انتقادات کارشناسانه و مردمی متوجه عملکرد آنهاست، در کمال تعجب گاه و بی گاه می شنویم که از سوی همان تشکیلات بین المللی، به عنوان «بهترین فدراسیون»!! هم انتخاب می شوند. آری، اینها بارها مستقیم و غیرمستقیم اعلام کرده اند که فوتبال ایران مشکلی ندارد، شرایط آن عادی است و حرکت آن در مجرا و مسیری طبیعی است...! و البته تا وضع چنین است و فوتبال نه در اختیار ما و سیاست های ورزشی کشور، بلکه تابع مدیریت های فراملی است، از آن بیش از این نمی توان انتظار داشت.
مشکلات عدیده فوتبال و این که این رشته به موضع و محل رخنه و نفوذ جریانات مخرب که عملکردشان ضد منافع ملی است، تبدیل شده است، ریشه در این ماجرا دارد و باز کردن این کلاف سردرگم، البته شدنی است، منتها، ظرافت و درایت و مهم تر از همه جدیت و اراده می خواهد. آنچه در آن تردیدی نیست، پاسخ به این مطالبه عمومی و ملی است که فوتبال را باید از چنگال های مافیای رخنه کرده در آن نجات داد و در خدمت مردم، جوانان و ورزش ایران به کار گرفت. حالا راه و چاره برای تحقق این امر چیست؟ همه دلسوزان به ویژه مسئولان باید در این باره فکر کنند و تلاش نمایند...