تبیان، دستیار زندگی
اما چه می شود که خانواده گسترده ایرانی جای خود را به خانواده تک نفره داده است و اهمیت آن کم کم در حال رنگ باختن است؟
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زندگی مجردی ایده آل بعد از سی سالگی

اما چه می‌شود که خانواده گسترده ایرانی جای خود را به خانواده تک نفره داده است و اهمیت آن کم کم در حال رنگ باختن است؟

محدثه امیری - بخش اجتمای تبیان
تنهایی ،تجرد

هم اکنون بیش از 7 درصد از خانوارهای کل کشور، تک‌نفره هستند به عبارتی از هر ده خانوار یک مورد تنها یک عضو دارد.این میزان در شهر تهران حدود 20 درصد است که نشان می‌دهد تعداد خانوارهای تک نفره در شهر تهران که در خانه‌های مجردی زندگی می‌کنند بیش از هرجای دیگری نگران کننده است.
اما چه می‌شود که خانواده گسترده ایرانی جای خود را به خانواده تک نفره داده است و اهمیت آن کم کم در حال رنگ باختن است؟ در حالی که این نوع زندگی سراسر آسیب است.
 به عقیده جامعه‌شناسان مهمترین دلیل گسترش این پدیده از درون خانواده، تغییر ارزش‌ها و گرایش به سبک زندگی غربی ناشی می‌شود. زمانی ‌که تعارض در خانواده زیاد ‌شود و والدین احساس جوان خود را درک نکنند، اختلاف‌نظرهای شدید در خانواده به‌وجود می‌آید، و او را به جدا کردن خانه ترغیب می‌کند. این در حالی است که بسیاری از جوانان تنها جنبه‌های مثبت این نوع زندگی یعنی افزایش استقلال را در نظر می‌گیرند بی‌آنکه توجهی به مشکلات و آسیب‌های بسیار آن داشته باشند.
به طور کلی جوانِ ایرانی امروزی گرایش ویژه ای به زندگی خارج از روابط خانوادگی دارد و از ازدواج گریزان است. افرادی که به صورت مجردی زندگی می‌کنند ممکن است تا آخر عمر ازدواج نکنند، چون فکر می‌کنند که راحت هستند و با تورم و گرانی مسکن نمی‌توانند با شریک خود در زیر یک سقف زندگی کرده و بچه‌دار شوند. از سویی در پی گرایش به این نوع سبک زندگی فساد زیاد می‌شود، زیرا فردی که ازدواج نکرده به دلیل آزادی‌هایی که دارد تمایلات درونی خود را به صورت غیر‌مشروع برطرف می‌کند.

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در رابطه با رشد خانه‌های مجردی باید در نظر گرفته شود این است که تعداد زیادی از جوانان بدون هیچ دلیلی بلکه تنها به خاطر دورنمایی که از زندگی یک جوان غربی دارند به این سبک زندگی روی آورده‌اند

آمارها نشان می دهد که سن ازدواج در ایران روز به روز در حال بالا رفتن است و سن ازدواجی که زمانی برای ایرانیان از 18 تا 20 سالگی بود امروز در بین دختران به 23 سال و در بین پسران به 29 سال رسیده است. بسیاری از این افراد به دلایل مختلفی به خواست خود یا به دلیل وجود فشارهای اجتماعی ناچار به انتخاب زندگی مجردی هستند. بسیاری از پسران برای فرار از اصرار خانواده برای ازدواج و دختران برای فرار شماتت و دوری از خوردن برچسب روی دست مانده زندگی مجردی را به بودن در کنار خانواده ترجیح می‌دهند.
این در حالی است که استقلال بیش از حد افرادی که به صورت مجردی زندگی کرده‌اند باعث می‌شود با کوچك‌ترین مشکلی، زندگی را ترک‌کرده و برای بازگشت به زندگی مجردی، به سمت طلاق پیش بروند.

همه چیز فدای آزادی طلبی بی حد و مرز

مهمترین جاذبه این زندگی در خانه مجردی برای جوانان این است که آزادی‌های بی حد و حصری به آن‌ها می‌دهد که دستیابی به این میزان آزادی با وجود زندگی در جمع خانواده و نظارت والدین میسر نیست.
این نوع سبک زندگی بسیاری از مسئولیت‌هایی را که هر فرد بالغ باید نسبت به خانواده‌اش بر عهده داشته باشد از او می‌گیرد. بی آنکه توجه شود زندگی مجردی در مقابل آزادی‌هایی که به فرد می‌دهد بسیاری از حمایت‌هایی را که یک فرد در جمع خانواده دارد را از او می‌رباید. با این حال مشاهده می‌کنیم هر روز بر تعداد کسانی که این نوع سبک زندگی را بر می‌گزینند افزوده می‌شود.
وجود این خانه‌ها علاوه بر مسائل روانی مسائل خاص خود را دارد که مشکلات اساسی را ایجاد می‌کند.وقتی یک فرد به‌ تنهایی زندگی می‌کند و مادر، پدر، همسر یا فرزندی در کنار خود ندارد که او را از نظر عاطفی حمایت کند، بیشتر دچار مشکلات روحی و روانی می‌شود به این معنا که سیستم روانی و جسمی او در سطح پایین‌تری قرار می‌گیرد ضمن اینکه انگیزه‌های زندگی نیز در او کاهش می‌یابد. به همین دلیل است که نرخ خودکشی در میان این افراد از سایرین بالاتر است.
از سویی دیگر این شخص به دلیل فقدان حمایت عاطفی اطرافیان خود و صمیمیتی که در خانواده‌های نرمال وجود دارد، ممکن است رو به اعتیاد و فساد و دوستی‌های غیر‌مشروع و ... بیاورد.
همچنین زندگی در خانه مجردی به ویژه برای دختران از لحاظ  اقتصادی، اجتماعی و امنیتی تبعات بسیاری در پی دارد. این خانه‌ها محل امنی برای فساد و شکل گیری روابط خارج از خانواده هستند که به تنهایی یک معضل بزرگ اجتماعی محسوب می‌شود.

سکونت مقطعی در خانه‌های مجردی

به طور کلی پدیده خانه های مجردی، نوعی سبک زندگی در نتیجه اقتضائات محیطی و زمانی است.سکونت در خانه‌های مجردی در دانشجویان به وفور مشاهده می‌شود. افرادی که زندگی در خوابگاه‌های کوچک و بدون امکانات دانشگاه‌ها را که بزرگترین مشکل آن شلوغی و سر و صداست را رها کرده و با زحمت فراوان و هزینه‌های بالا به زندگی در این خانه‌ها روی می‌آورند. فقط کافی است نگاهی به در و دیوار شهر تهران به ویژه در مرکز شهر بیندازید تا با انواع و اقسام درخواست همخانه با شرایط مختلف مواجه شوید.
همچنین بسیاری از افراد شاغل  که خانواده‌هایشان ساکن شهر دیگری هستند ساکنین دیگر این خانه‌ها را تشکیل می‌دهند اما در هر دوموردی که نام برده شد زندگی در خانه مجردی کاملا موقتی است و مشکل اصلی با افرادی است که خودشان این نوع زندگی را بر می‌گزینند.

تقلید کورکورانه در کنار بی‌توجهی به واقعیت‌ها

در حال حاضر می‌توان گفت خانه‌های مجردی مهر تأییدی است بر تغییر سبک زندگی و تغییر فرهنگ جوان ایرانی. زمانی در جامعه ما وقتی یک نفر می‌خواست به سمت زندگی در خانه مجردی برود در افکار عمومی یک محدودیتی روی شخص بود اما اکنون این محدودیت در جامعه ما به ویژه در شهرهای بزرگ کاهش یافته است.

در حال حاضر می‌توان گفت خانه‌های مجردی مهر تأییدی است بر تغییر سبک زندگی و تغییر فرهنگ جوان ایرانی

یکی از مهم‌ترین مسائلی که در رابطه با رشد خانه‌های مجردی باید در نظر گرفته شود این است که تعداد زیادی از جوانان بدون هیچ دلیلی بلکه تنها به خاطر دورنمایی که از زندگی یک جوان غربی دارند به این سبک زندگی روی آورده‌اند. بی آنکه توجه شود این پدیده حتی در کشورهای غربی نیز با ایجاد بسترهای فراوان و با در نظر گرفتن نظام حاکم گسترش یافته است.
اما با همه این موارد امروز شاهد تلاش‌های بسیار کشوهای غربی برای کاهش این پدیده و بازگرداندن ارزش حقیقی خانواده به آن هستیم. اما جوان ایرانی امروزی بی آنکه حقیقت امر را دریابد کورکورانه از سبک زندگی یک جوان غربی پیروی می‌کند و در دام انواع و اقسام مشکلات گرفتار می‌شود.
در كشورهای غربی در پایان دوره دبیرستان جشن استقلال برگزار می‌شود كه خانواده‌ها در آن ملزم می‌شوند به این‌كه نوجوانان را مستقل كنند. از یك دوره‌ای، مثلاً ۱۸سالگی، هم دختران و هم پسران در بعضی ایالت‌های آمریكا یا كشورهای دیگر، باید از خانواده‌شان جدا شوند و تحت ‌حمایت دولت تمرین استقلال كنند تا بتوانند به عنوان یك فرد موثر در اجتماع ایفای نقش كنند. جوامع غربی ۵۰ سال است كه با این پدیده روبه‌رو هستند و برایش برنامه‌ریزی كرده‌اند. به گونه‌ای که حتی اگر پدر و مادری بخواهند با استقلال فرزندان مخالفت كنند، حاكمیت به نفع فرزندان اقامه‌ی دعوا می‌كند. البته این پدیده در غرب هم پدیده‌ی دیرپایی نیست، اما سازگاری‌شده است، به دلیل این‌كه تبدیلش كرده‌اند به جریان غالب و حالا دیگر این مسأله برای‌شان حالت مشكل و بیماری را ندارد.
بنابراین باید به جای تقلید از رسانه‌های دیداری غرب از تقلید کورکورانه بپرهیزیم چرا‌که خود این کشورها سال‌هاست که با تبعات این نوع فرهنگ دست به گریبان هستند.