تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از ما وقتی درباره خرافات با دوستانمان صحبت می کنیم، باورهای خرافی را نفی می کنیم یا حتی آنها را به تمسخر می گیریم. اما گاه می بینیم کسانی به این باورهای خرافی عمل می کنند که به لحاظ شأن اجتماعی، تفاوت چندانی با ما ندارند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چه کسانی مشتری خرافات‌اند؟

بسیاری از ما وقتی درباره خرافات با دوستانمان صحبت می‌کنیم، باورهای خرافی را نفی می‌کنیم یا حتی آنها را به تمسخر می‌گیریم. اما گاه می‌بینیم کسانی به این باورهای خرافی عمل می‌کنند که به لحاظ‌ شأن اجتماعی، تفاوت چندانی با ما ندارند.

بخش اجتماعی تبیان
خرافات

اگر بپذیریم که «الغریق یتشبث بکل حشیش» (کسی که در حال غرق شدن است به هر گیاه خشکی چنگ می زند) به این نتیجه می رسیم که عمل به بسیاری از دستورات خرافی، نه از سر باور به آنها، بلکه از سر اضطرار است.
به عبارت دیگر، کسانی که به رفتارهای خرافی عمل می کنند، به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند: دسته اول کسانی هستند که از روی اضطرار و از سر ناامیدی به روش های خرافی روی آورده اند و دسته دوم، کسانی هستند که واقعا به نتیجه بخش بودن خرافات باور دارند. بنابراین مبارزه با خرافات می تواند دو طیف را هدف قرار دهد و از این رو، برای هر طیف، برنامه و شیوه ای مستقل نیاز است.
برای دسته اول استدلال کردن علیه خرافات، کاری بیهوده است، زیرا این دسته، به خرافات باور ندارند. هرکسی می تواند جزو دسته اول باشد، حتی من و شمایی که گاه می خواهیم با خرافات مبارزه کنیم، زیرا روی آوردن به خرافات توسط این دسته، مولود استدلال و باور قلبی نیست، بلکه مولود نیاز است. از سوی دیگر، دسته دوم حتی زمانی که نیازی به روی آوردن به خرافه ندارند، سعی دارند امور خود را براساس خرافه تنظیم کنند. برای آنها، خرافه ابزاری برای حل معضلات زندگی نیست، بلکه خود زندگی است، آنها جهان را از دریچه خرافه می بینند.

خرافه، مولود نیاز

برخی حامیان خرافه، واقعا به ثمربخش بودن روش های خرافی باور دارند. آنها جهان را با باورهای خرافی خود می بینند و روی آوردن آنها به خرافات، مولود نیازهای حل ناشده آنها نیست

دسته اول از انسان هایی که به خرافات روی می آورند چه کسانی هستند؟ یک کارگر که از خانه دار شدن، با حساب و کتاب های روزمره ناامید شده است، یا یک کارمند تحصیلکرده و تقریبا متمول که پزشکان او را از بچه دار شدن ناامید کرده اند؟ هر دوی این افراد، در معرض روی آوردن به خرافات هستند، حتی اگر هیچ باوری به عقاید خرافی نداشته باشند.
اگر از آن کارمند تحصیلکرده بپرسیم چرا برای فرزندآوری به خرافه روی آوردی، ممکن است پاسخ موجهی به ما بدهد، مثلا بگوید برای کسی که در شرایط من است (یعنی کسی که علم پزشکی از فرزند دار شدن او ناامید است) عاقلانه است که راه های دیگر را نیز امتحان کند. یا ممکن است به ما بگوید اگر این کار را نکنم، پس برای حل مشکلم، چه کاری کنم؟
در اینجا کاری به خرافاتی که ضرر و هزینه بسیار مستقیمی روی زندگی انسان می گذارد، نداریم. اما بسیاری از خرافات، آسیب های آشکاری بر زندگی فرد وارد می آورد. بنابراین روی آوردن به خرافات، معمولا با حساب و کتاب های متعارف هم، کاری عاقلانه نیست. در برابر کسی که می گوید به رغم این که به خرافه باور ندارم، ولی راهی جز روی آوردن به خرافه ندارم، باید گفت براساس همان عقلانیتی که روی آوردن به خرافه را توجیه می کنی، رجوع به خرافه غیرموجه است.
برای این که جزو دسته اول از افرادی که به خرافه روی می آورند نباشیم، باید با یکسری از مسائل کنار بیاییم. اگر واقعا به روش های خرافی باور نداریم، باید بپذیریم روش های خرافی، مشکل لاینحل ما را حل نمی کند. حل برخی مشکلات، کنار آمدن با آنهاست. باید انتظارات خود را تعدیل کنیم.

خرافه، مولود باور
برخی حامیان خرافه، واقعا به ثمربخش بودن روش های خرافی باور دارند. آنها جهان را با باورهای خرافی خود می بینند و روی آوردن آنها به خرافات، مولود نیازهای حل نشده آنها نیست.
به نظر می رسد این دسته افراد، به دو گونه استدلال نیاز دارند. یک دسته از این استدلال ها مورد تاکید بیشتری قرار می گیرد، یعنی استدلال های سلبی و انتقادی.
در چنین استدلال هایی سعی می شود به فرد خرافه گرا گفته شود چرا روش های خرافی، ثمربخش نیست. در این شیوه، سعی می شود فرد خرافی، از ثمربخش بودن خرافه ناامید شود و به او نشان داده شود حتی در مواردی هم که گمان می شود خرافه نتیجه بخش بوده، پای یک حیله و فریب در میان است.
اما در اینجا از استدلال دیگری نیز می توان بهره گرفت؛ به این شیوه که به فرد خرافی نشان دهیم کارهای دنیا بر روال خرافه نمی گردد و افراد موفق از مسیرهای متعارف و طبیعی، به موفقیت دست یافته اند. انسان ها بیشتر از طریق علم پزشکی بیماری خود را درمان می کنند و از طریق سعی و تلاش یا نبوغ خود، به ثروت دست می یابند. مطالعه و آگاهی از مصادیق متعدد موفقیت در عرصه های مختلف، به شکل ناخودآگاه فرد را به پرهیز و دوری از خرافه و روی آوردن به شیوه های مرسوم تشویق می کند.


منبع : افکار نیوز