تبیان، دستیار زندگی
نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در درگز خراسان به دنیا آمد. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او راقدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام می دانند..
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اخلاق مداری یا بی اخلاقی نادرشاه؟!


نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در درگز خراسان به دنیا آمد. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او راقدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام می دانند..

نادرشاه

نادرقلی ملقب به تهماسب‌قلی خان و نادر شاه از ایل افشار خراسان از ۱۱۱۴ خورشیدی تا ۲۸ خرداد یا ۳۰ خرداد ۱۱۲۶ خورشیدی، پادشاه ایران و بنیانگذار دودمان افشاریه است. او از مشهورترین پادشاهان ایران پس از اسلام است و بسیاری از مورخین او راقدرتمندترین پادشاه ایرانی بعد اسلام می دانندکه سرکوب افغانها و بیرون راندن عثمانی و روسیه از کشور و تجدید استقلال ایران و نیز فتح هندوستان و ترکستان و جنگهای پیروزمندانه او سبب شهرت بسیارش گشت.نادر برای آخرین بار ایران را به محدوده طبیعی فلات ایران رسانید.به او در اروپا لقب «آخرین جهانگشای شرق»، «ناپلئون ایران» و «اسکندر دوم» نیز داده‌اند. شعر معروف نادر که در زمان تاجگذاری دستور ضرب آن بر سکه هارا داد به شرح زیر است:


سکه بر زر کرد نام سلطنت را در جهان           نادر ایران‌زمین و خسرو گیتی‌ستان


کودکی تا مشهور شدن در خراسان
نادر شاه افشار در سال ۱۶۸۸ در ایل افشار در درگز خراسان به دنیا آمد.
اَفشار یا اوشار یکی از ایلهای بزرگی است که در زمان شاه اسماعیل صفوی همراه با شش ایل بزرگ از آناتولی عثمانی به ایران آمدند و پایه‌های سلسله صفوی را بنیاد گذاردند.
نام اصلی او «نادرقلی» بود و به روایت غیرمستندی، هنگامی که هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بود همراه با مادرش در یکی از یورشهای ازبک‌های خوارزم به اسارت آنها درآمد. بعد از مدت کوتاهی از اسارت گریخت و به خراسان برگشت و در خدمت حکمران ابیورد، باباعلی بیگ، بود. او گروه کوچکی را به دور خود جمع کرد و بعد از کنترل چند ناحیه خراسان خود را «نادرقلی بیگ» نامید.
در این هنگام افغان‌ها به رهبری محمود افغان اصفهان را تصرف کرده و شاه سلطان حسین صفوی را به قتل رسانده بودند. با سقوط اصفهان و قتل شاه سلطان حسین، پسر او به نام شاه تهماسب دوم صفوی که از اصفهان به قزوین گریخته بود خود را در ۱۱۳۵ق پادشاه ایران خواند ولی حکام نواحی گوناگون کشور حاضر به اطاعت از او نشدند.
پادشاهی
در سال ۱۱۴۸ق نادر کلیهٔ حکمرانان و کدخدایان ایران را در دشت مغان در شورای بزرگ قرلتا (به سبک چنگیز و تیمور) جمع کرد. او اعلام کرد که وظایف خود را انجام داده و تصمیم به‌استراحت و کناره‌گیری از کارها دارد. بزرگان کشور که می‌دانستند او باطناً مایل به سلطنت است، وی را به سلطنت پذیرفتند. بدین ترتیب شاه عباس سوم صفوی از شاهی برکنار شده و حکومت سلسلهٔ افشار با پادشاهی نادر آغاز می‌گردد.
نادرشاه به مدت ۱۲ سال پادشاهی کرد و در این مدت دائماً به لشکرکشی به نواحی گوناگون مشغول بود. در این زمان توانست بحرین، قندهار، خوارزم، بخارا و بسیاری نواحی دیگر که برای سال‌ها از ایران جدا شده بودند را به ایران بازگرداند. مهم‌ترین فتح او فتح هندوستان بود.

نادرشاه به مدت ۱۲ سال پادشاهی کرد و در این مدت دائماً به لشکرکشی به نواحی گوناگون مشغول بود. در این زمان توانست بحرین، قندهار، خوارزم، بخارا و بسیاری نواحی دیگر که برای سال‌ها از ایران جدا شده بودند را به ایران بازگرداند


زمانیکه نادرشاه برای آزادی ایران بپاخاست، از ایران صفوی تنها شبحی بازمانده و در سراسر امپراتوری، ایرانیان درگیر جنگ های درونی و نیز دو سوم خاک ایران در اشغال بیگانگان بود. در شمال روسها همه شهرهای ایرانی در قفقاز و گیلان را اشغال کرده - و در غرب عثمانیها عراق، جنوب خلیج فارس (بحرین، قطر، امارات، عمان و یمن امروزی)، ‍آذربایجان، کردستان، کرمانشاه و همدان را بخشی از خاک خود اعلام داشته بود. در این میان، بیش از ده ها تن از خودی و غیرخودی در شهرهای ایرانی در آسیای مرکزی (ترکمنستان، ازبکستان، تاجیکستان و افغانستان امروزی) کوس خودسری کوبیده و ادعای استقلال و پادشاهی برای خود کرده بودند.

نادر نخست پایتخت کشور اصفهان را آزاد و سپس در شرق کشور (افغانستان و بلوچستان پاکستان امروزی) خودسران را گوشمالی داده و برسرجای خود نشاند. سپس بسراغ عثمانیها روسها رفته و در جنگهای پیاپی، با سپاه کوچکش که گاهی زمانها یک دهم سپاه دشمن بود، آنها را شکست داد و نه تنها استقلال، امنیت، آرامش و سرزمین های اشغال گشته و از دست رفته را با خود بارمغان آورد، بلکه با آزادسازی صدهاهزار زن و مرد ایرانی که در اسارت ترکان عثمانی بوده و برده وار در میان خود خرید و فروش میکردند آزاد ساخت و آبروی از دست رفته ایران و ایرانی را بازگردانید. پس از انجام اینکار ها بود که به احترام توده مردم، بزرگان کشور را بدشت مغان دعوت کرد تا با دست آنان تاج پادشاهی را برسرش بگذارند.

نادر پس پادشاه شدن، بجای خوشگذرانی و تن آسایی، دو سوم عمر خود بر روی زین اسب سپری و به یک رشته کارهای دور اندیشانه بزرگی پرداخت.
تغییر اخلاق نادر و ستمگری بر مردم ایران و مرگش
نادر شاه در اواخر عمر تغییر اخلاق داد و پسر خود رضاقلی میرزا را کور کرد. سپس از کار خود پشیمان شد و برخی از اطرافیان خود را که در این کار آنها را مقصر می‌دانست کشت.
نادر برای تامین هزینه جنگ‌های خود مجبور بود تا مالیات‌های گزافی از مردم بگیرد، به همین دلیل شورش‌هایی در جای‌جای کشور روی می‌داد. زمانی که نادر برای رفع یکی از این شورش‌ها به خراسان رفته بود جمعی از سردارانش به رهبری علی قلی خان شبانه به چادر وی حمله کردند و او را به قتل رساندند. به گفته لارنس لاکهارت مورخ انگلیسی ماجرا از این قرار بوده: نادر در ماه‌های پایانی عمر در اوج خشونت حکومت می‌کرد و به دلایلی چند به تمامی سرداران اش سوءظن داشت.
جانشینان نادرشاه

بعد از نادرشاه، کریمخان (از سرداران نادر) که از طایفه زند بود به‌قدرت رسید و حکومت بازماندگان افشار محدود به‌خراسان شد و کریمخان این منطقه را به‌احترام نادر که او را ولی‌نعمت خود می‌دانست در اختیار جانشینانش باقی گذاشت.
نادر زمینه را برای جانشینی مناسب از بین برده بود. او بسیاری از اطرافیان خود را از پای درآورد. پس از مرگ وی سرداران او نیز در گوشه و کنار علم استقلال بر افراشتند؛ کریمخان زند وکیل الرعایا در شیراز- احمدخان ابدالی در افغانستان- فتحعلی خان افشار ارشلو در آذربایجان و در شهر ارومیه – حسنعلی خان اردلان در کردستان و محمد حسن خان قاجار در مازندران شروع به حکومت کردند.
در خراسان نیز علیقلی‌خان افشار (برادرزاده نادر) بسیاری از اولاد و خانواده نادر را قتل‌عام کرد و خود را «عادلشاه» نامید و شروع به حکومت کرد. وی که مردی خونریز و عیاش بود، محمدحسن خان قاجار را شکست داده، پسرش آقامحمد خان را مقطوع‌النسل کرد اما سرانجام توسط برادر خود ابراهیم خان، کور و سپس کشته شد.
بزرگان افشار، نوه نادر به نام شاهرخ میرزا را به‌قدرت رساندند. او نیز یکسال بعد مخلوع و کور شد اما دوباره به قدرت رسید ولی این بار توسط شاه سلیمان ثانی (از خاندان صفوی که مورد احترام عموم بود) شکست خورد.
شاهرخ نابینا چهل و هشت سال سلطنت کرد اما فقط بر خراسان. پس از مرگ کریم خان، آقامحمدخان به قدرت رسید و به خراسان حمله کرد و شاهرخ را با شکنجه کشت. نادر میرزا فرزند شاهرخ، پدر پیر و نابینا را در دست آقامحمدخان رها کرد و به افغانستان گریخت و در زمان فتحعلی شاه ادعای سلطنت کرد که دستگیر و کور شد. زبانش را بریدند و او را کشتند و آخرین مدعی سلطنت از خاندان افشار از میان برداشته شد.

فرآوری : طاهره رشیدی

بخش تاریخ ایران و جهان تبیان


منابع : ویکی پدیا / کلوب / مروی، محمدکاظم، عالم‌آرای نادری، به تصحیح محمدامین ریاحی
مطالب مرتبط:
عملیات جنگی نادر در ایران و هند
انجیل نادرشاهی
بنیانگذار سلسله قاجار