تبیان، دستیار زندگی
شعر امروز هیئتی، اگر تنها در فضای مرثیه باشد و تنها در روضه و ذکر مصیبت باقی بماند، حتی گوشه ای از فضائل اهل بیت (علیهم السلام) هم در آن دیده نخواهد شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مرز میان مرثیه و بیان فضائل

شعر امروز هیئتی، اگر تنها در فضای مرثیه باشد و تنها در روضه و ذکر مصیبت باقی بماند، حتی گوشه ‌ای از فضائل اهل بیت  (علیهم السلام) هم در آن دیده نخواهد شد.

بخش ادبیات تبیان
نوشتن



شعر آیینی در آیین شعرای گذشته، لااقل در میان غالب آنها، از جایگاه خاصی برخوردار بوده است. شاعر در گذشته در شعب متعددی از جمله فقه، کلام، زبان عرب، فنون بلاغت، الهیات، فلسفه و عرفان متبحر می‌ شده است و دوشادوش با آنها و یا بعد از آن به سرایش شعر می ‌پرداخته‌است. این‌گونه است که ما با شعرایی از قبیل ادیب نیشابوری اول و‌ دوم، آیت الله غروی اصفهانی، عمّان سامانی، نیّر تبریزی، صغیر اصفهانی و امثالهم مواجه می‌‌شویم که در کنار تسلط به زبان و‌ ادب فارسی، ذخایر معنوی فراوانی در شعرشان متبلور شده است.
نتیجۀ این‌گونه نگرش و سطح مطالعه، تجلّی جلال اهل بیت عصمت و طهارت علیهم صلوات الله در شعر است. این‌گونه نگاه جلال‌محور در شعر آیینی گذشته، صرف نظر از مدح و منقبت، در سوگ ‌سروده ‌ها نیز جلوه های فراوان داشته که نمونه‌های بی‌نظیر و‌کم‌ نظیری را رقم زده‌ است.
وقتی از نگاه جلال‌گونه به اهل بیت (علیهم السلام) سخن گفته میشود، منظور و حقیقت آن در درون شاعر نمود پیدا می‌کند. شاعر آگاه و توانمند در می‌یابد که اهل بیت (علیهم السلام)  مظهر جلال خدایند و مجلّای فضایل و مناقبی که منحصر به فرد و ربوبی‌ست، لذا هیچ ‌گاه فراموش نمی‌کند که روح بیان منقبت و ‌عظمت و جلال اهل بیت (صلوات الله علیهم اجمعین)، باید در گسترۀ الفاظ و مضامین شعر جاری باشد و دیده شود.
نمونۀ بارز این‌گونه نگاه، دو اثر فاخر ادب شیعی یعنی دوازده بند محتشم و غزل مرثیۀ فاطمی مرحوم آیت الله غروی اصفهانی است.
با بررسی و تدقیقی که در این‌ دو اثر با نگاه جلال ‌گونه داشته‌ام، در دوازده بند محتشم، قریب به بیست نمونۀ فاخر و در غزل مرثیۀ نه بیتی مرحوم غروی، شش بیت را با چنین نگاهی یافته‌ام.
به عنوان مثال وقتی محتشم در مقام بیان سوختن خیمۀ سید الشهدا (علیه السلام )و‌ به اسارت رفتن محارم او برمی‌ آید، چنین می‌نویسد:
آن خیمه ای که گیسوی حورش طناب بود
شد سرنگون ز باد مخالف حباب‌ وار
جمعی که پاس محملشان داشت جبرئیل
گشتند بی عماری محمل شتر سوار
شاعر حتّی در اوج مصیبت این نگاه جلال‌گونه را نسبت به جزء جزء مرتبط با اهل بیت (علیهم السلام)، فراموش نمیکند و طناب خیمۀ ابا عبدالله(علیه السلام) را گیسوی حور و  جبرئیل را نگاهبان و پاسبان اهل بیت (علیهم السلام )سیدالشهدا علیه السلام معرفی می‌کند.

هدف این یادداشت، تنها ایجاد دغدغه‌ای برای ما شاعران اهل بیت در ایجاد نوع نگاه جلالی در شعر بود، نگاهی که به ما و مخاطبمان کمک می‌ کند تا اهل بیت را بیشتر و بهتر همراه با زبانی استوار و صحیح و بی‌آلایش بشناسیم و بشناسانیم

به جهت اختصار در کلام به یک نمونۀ دیگر از همین ترکیب بند با این نوع نگاه اشاره می‌کنم.
شاعر وقتی به حنجر مبارک سیدالشهدا (علیه السلام )اشاره میکند، در اوج دقت و جلال این‌ گونه می‌سراید:
حلقی که سوده لعل لب خود نبی بر آن
آزرده‌اش به خنجر بیداد کرده‌ای؟!
یا در غزل مرحوم آیت الله غروی، در ابیات ابتدایی می ‌خوانیم:
سینه ای کز معرفت گنجینۀ اسرار بود
کی سزاوار فشار آن در و دیوار بود؟
طور سینای تجلّی مشعلی از نور بود
سینۀ سینای عصمت مشتعل از نار بود
آنکه کردی ماه تابان پیش او پهلو تهی
از کجا پهلوی او را تاب آن آزار بود؟
گردش گردون دون بین، کز جفای سامری 
نقطۀ پرگار وحدت، مرکز پرگار بود
شاعر فقیه و ادیب، سینه‌ ای را که مخزن الاسرار معرفت الله بوده است، معرفی می‌ کند و سپس اشاره ‌ای کاملاً ظریف و دقیق به مصیبت مشخص می‌کند، همان سینه‌ ای که سینای عصمت است.
پهلویی را معرفی می ‌کند که ماه در برابر آن پهلو تهی می ‌کند و مرکز وحدت خداوندست اما مورد  اصابت قرار می‌‌گیرد و مجروح می‌ شود.
نگاهی که بیان‌شد، درست نقطهای مفقود شده در شعر امروزدر بارۀ اهل بیت(علیهم السلام) ‌است. شعر امروز هیئتی، اگر در فضای مرثیه باشد، تنها در روضه و ذکر مصیبت باقی می‌ماند و گاه آن‌ قدر به ذکر مصیبت میپردازد که مکشوف و بی‌ پرده و بی ‌واهمه، تمام جنبه‌های رنج‌آور شهادت اولیاءالله را بیان می‌کند و قدمی از قتلگاه بیرون نمی‌آید، گویی شاعر تعمد دارد تا کاری کند که وقتی مدّاح شعرش را می‌خواند، مخاطب را تا سرحد بی‌هوشی و مرگ ببرد، بدون آنکه حتی گوشه ‌ای از فضائل اهل بیت(علیهم السلام) در شعرش دیده شود. در فضای مدح هم تنها در بیان ویژگیهای ظاهری حضرات باقی می‌‌ماند و از چشم و ابرو و قد و لب و... خارج نمی‌شود.
عموماً این‌ گونه اشعار با درون‌مایۀ مدح، بیش از هر چیز التذاذ و شور و ‌هیجان مخاطب را (که مخالف آن نیستم) برمی‌ انگیزد ولی برای مخاطب بار معرفتی و شناختی کمی ایجاد می‌‌کند.
این غفلتها، نوعاً برخاسته از عدم آشنایی و تسلّط شاعران به خاستگاه های دینی و ‌معرفتی‌ است و همان ‌گونه که گفته شد در میان شاعران گذشته این نقص به مراتب کمتر دیده می‌‌شود.
هدف این یادداشت، تنها ایجاد دغدغه‌ای برای ما شاعران اهل بیت( علیهم السلام )در ایجاد نوع نگاه جلالی در شعر بود، نگاهی که به ما و مخاطبمان کمک می‌ کند تا اهل بیت(علیهم السلام )را بیشتر و بهتر همراه با زبانی استوار و صحیح و بی‌آلایش بشناسیم و بشناسانیم.



منبع:
سلیس/مجید لشکری محقق ادبیات آئینی