تبیان، دستیار زندگی
سعید تشکری نویسنده رمان «مفتون و فیروزه» چندی پیش به عنوان برگزیده سیزدهمین جایزه ادبی قلم زرین معرفی شد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مفتون و فیروزه و جایزه  قلم زرین

سعید تشکری نویسنده رمان «مفتون و فیروزه» چندی پیش به عنوان برگزیده سیزدهمین جایزه ادبی قلم زرین معرفی شد.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
سعید تشکری

نخستین جرقه در تالیف رمان دوجلدی «مفتون و فیروزه» پیشنهاد سیدمهدی شجاعی به سعید تشكری بود كه از او خواست رمانی درباره انقلاب اسلامی در مشهد مقدس بنویسد. از زمان طرح پیشنهاد تا لحظه انتشار ۶سال طول كشید و سرانجام كتاب از سوی انتشارات كتاب نیستان به بازار آمد. مفتون و فیروزه محصول گفت‌وگو و دیدار نویسنده با افراد بسیار زیادی است كه در جریان انقلاب اسلامی در دهه‌های 40و 50در مشهد نقش داشتند و حاصل این گفت‌وگوها به شكلی به مخاطب ارائه شد كه حس كند در حال خواندن داستانی امروزی در قالب رمان است. بخش‌هایی از كتاب هم به نقش تأثیرگذار رهبر معظم انقلاب در سازماندهی نیروهای انقلابی در مشهد مقدس اختصاص دارد.

روایت  سعید تشکری درباره اثرش:
در دهه ۴۰ و ۵۰ در مشهد اتفاقات بزرگی می افتد که نمونه خوبی برای نوشتن رمان است. در فاصله سال های ۵۵ تا ۵۷ در مشهد، جریان انقلاب اسلامی چنان در کنار مردم بروز و ظهور پیدا می کند که به وضوح می شد دید که مردم آن بسیار جلوتر از سایر بخش های کشور در جریان انقلاب هستند حتی ما در مدرسه برای صحبت کردن یا نکردن با دوستانمان از روی شغل پدرشان حدس می زدیم که انقلابی هستند یا نه. در کنار این مساله هنر تئاتر مشهد نیز در آن زمان به معنای واقعی هنری مبارز بود که چهره های شاخص و تماشاگران نابی نیز داشت که این تماشاگران به معنای واقعی از نخبگان جامعه بودند. این رمان شرح این مردم و این هنر است. مردم و هنری که در کنار رهبر خود ماندند و انقلاب را به نتیجه رساندند.

جایزه قلم زرین نه برای من که برای مفتون و فیروزه اهمیت داشت. این رمان باید دیده می شد و باور دارم که انجمن با دیدن این رمان به یک کشف ادبی نائل آمده است.

مفتون و فیروزه رمانی است که تک تک مخاطبانش می توانند در آن، خود را در آئینه ادبیات داستانی ببینند. شخصیت های حاضر در این کتاب همگی مستند هستند منتهی به خواست خودشان اسامی آنها را تغییر داده ام. من در این کتاب قهرمان هایی خلق نکردم که تنها محصول من نویسنده باشد. من با قهرمانانم بارها گفتگو کرده ام. بخش هایی از رمان که مربوط به آنهاست را برایشان خوانده ام و نظرشان را گرفته ام. پروسه تالیف این رمان به شکلی بود که انگار این کار در یک کارگاه جمعی نوشته شده است و نویسنده و قهرمانان داستان در حال دادن بینش به هم هستند.
من زیاد شنیده ام که رمان نویسان زیادی نتوانسته اند نمایشنامه نویس شوند و بالعکس. اگر نمایشنامه نویسی را هم پیدا کنید که رمانی نوشته است اثر تاثیرگذاری در سپهر ادبیات داستانی ما خلق نکرده است. من اما در این میان هم نمایشنامه نویس بودم، هم فیلم نامه نویس. رمان در واقع بخش اصلا دیده نشده ای بود که من به عنوان نمایشنامه و فیلم نامه نویس داشتم. به طور طبیعی برای این منظور امکان نداشت که اثری خلق کنم که از جریان ادبیات و نمایشنامه نویسی دور باشد.
برای نوشتن مفتون و فیروزه با خودم سه شرط بستم. نخست اینکه از ادب متعهدی که همواره دنبالش کردم پایین نیایم، دوم اینکه تمام ظرفیت تکنیکی ادبیات معاصر را برای خلق این رمان به کار ببندم و سوم اینکه چیزی بنویسم که مخاطب امروز دوست داشته باشد آن را بخواند. من با این رمان در صدد ایجاد پیوندی بیشتر میان ادبیات و مخاطب بوده ام. مفتون و فیروزه برای خود من حکم یک مرجع را داشت که پیشینه انقلاب در یک شهر و رابطه میان مردم و رهبری در قالب متنی که تکنیک نوشتنش را مخاطب اصلا حس نکند روایت کرده است.
جایزه قلم زرین نه برای من که برای مفتون و فیروزه اهمیت داشت. این رمان باید دیده می شد و باور دارم که انجمن با دیدن این رمان به یک کشف ادبی نائل آمده است.




منابع:
مهر
همشهری آنلاین