تبیان، دستیار زندگی
انتقاد عبدالله کوثری، از وضعیت فعلی ترجمه در ایران.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وضع نامطلوب ترجمه

انتقاد عبدالله کوثری، از وضعیت فعلی ترجمه در ایران.

بخش ادبیات تبیان
 عبدالله کوثری


همه چیز از جمله ترجمه در ایران در حال ساده شدن است. شعر و داستان را ساده گرفتیم و حالا هم نوبت به ترجمه شده است. ما در ایران واقع نویسی را به واقع نگاری مبدل کرده‌ایم. مثلا در شعر می‌گویند هر چه که ما می‌گوییم شعر است را باید قبول کنید که شعر است و در ترجمه نیز وضع به همین منوال است. در ترجمه همیشه بحث بوده که باید مرکزی برای استانداردسازی ترجمه درست کرد. بله این بحث‌های قدیمی بوده اما وضعیت فعلی همین است که گفتم در ترجمه های ما نه تخیل وارد می‌شود نه هیچ چیز دیگری.

ترجمه های غلط
بسیاری از ترجمه‌های موجود در بازار کتاب ایران فارسی نگاری است نه ترجمه ؛ ما در موارد بسیاری بدون اینکه نحو زبان را مورد توجه قرار دهیم، تنها کلمات را به فارسی ترجمه و جایگزین کرده‌ایم و همین مساله باعث شده که جملات بسیاری در ترجمه‌های ما بدون معنا بماند. یعنی در واقع ما با ترجمه‌هایی مواجهیم که در آن تنها نحو انگلیسی، فارسی شده است و یا اصطلاحات انگلیسی صرفا ترجمه شده که در فارسی اساس معنایی ندارد و مترجم کوچکترین تخصصی ندارد که برود درباره این اصطلاح تحقیق کند و حاصلش هم این شده که ترجمه جمله از کل غلط از آب درآمده است.

بسیاری از ترجمه‌های موجود در بازار کتاب ایران فارسی نگاری است نه ترجمه ؛ ما در موارد بسیاری بدون اینکه نحو زبان را مورد توجه قرار دهیم، تنها کلمات را به فارسی ترجمه و جایگزین کرده‌ایم و همین مساله باعث شده که جملات بسیاری در ترجمه‌های ما بدون معنا بماند.


سواد عمومی ترجمه
ولی امروز کار برای ترجمه ناشی از بیکاری است. ما فارغ التحصیلان دانشگاهی زیادی داریم که نه به خاطر پول که صرفا برای انجام دادن کاری، دست به ترجمه می‌زنند. فکر می‌کنند دانستن صرف یک زبان خارجی می‌تواند از آنها مترجم بسازد. درست است که اولین اصل ترجمه دانستن زبان غیر مادری است اما پس از آن سواد عمومی هم لازم است. سواد عمومی یعنی اینکه اگر ادبیات ترجمه می‌کنیم، ادبیات را و در کنارش تاریخ را خوانده باشیم و این مدل مترجم در میان نسل جوان بسیار کم است. در کنارش اصلا ما چند ناشر داریم که خودشان بتوانند سطح کار ترجمه را تشخیص بدهند و کیفیتش را بالا ببرند.

کتابی که به کالا تبدیل می شود
کتاب در کشور ما روز به روز در حال تبدیل شدن به کالاست. می‌گویند پانصد نسخه چاپ میکنیم و میریزیم در بازار. دویست نسخه هم که بفروشد پول تولیدش در آمده است. نگاه طوری شده که انگار داریم کالا تولید می‌کنیم. با این نگاه کار خوب تولید نمی‌شود. البته وقتی تیراژ به این مقدار رسید دیگر برای کسی مهم هم نیست که چطور کتاب چاپ می‌شود. ناشر می‌خواهد سرمایه اش بچرخد و کاری کرده باشد و بقیه هم به طبع آن وارد این چرخه می‌شوند.

در سال ۴۰ ما شاید هشت ناشر در ایران داشتیم که مطمئن بودیم کاری را منتشر میکنند که مترجم واقعی ترجمه کرده است. ولی الان ما نزدیک به هفت هزار ناشر داریم که همه خوراک میخواهند و باید از مترجمان دریافت کنند اما مگر مترجم خوب در سال چند کتاب می‌تواند ترجمه کند؟



منبع:
مهر