تبیان، دستیار زندگی
سخنان خسرو احتشامی (شاعر) در باب غزل معاصر.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

غزل معاصر، دچار بیماری است

سخنان خسرو احتشامی (شاعر) در باب غزل معاصر.

بخش ادبیات تبیان
خسرو احتشامی

اندیشه آدمی به باور من امری تغییر ناپذیر است و همین مساله در شعر نیز تجلی پیدا کرده است. احساسم این است که جهان پیرامونی ما بیش از اندازه در تسلط ابزار درآمده است و همه هستی به جای چرخش با عاطفه، در حال گردش با ابزار است. در این فضای که زیبایی و دوستی و محبت و عشق فراموش شده است لازم است که شعر به کار معنا دادن دوباره به این مفاهیم وارد شود. شاید لازم باشد که شاعران ما امروز همان کاری را انجام دهند که سهراب سپهری در زمان حیاتش انجام می داد. فضای اشعار او نیز در زمانه خودش بسیار مهجور بود و مورد انتقاد اما امروز وقتی آن اشعار را می خوانیم تازه حس میکنیم که آنها گم شده امروزمان هستند.
فضاهای روستایی حاکم بر محتوای اشعارم از کودکی با من همراه بوده است و حس میکنم انعکاس آنها در شعر امروز لازم است. ما نیاز داریم که ذهنیت شاعرانه مان به سمت طبیعت و زیباییهای خدادای منعکس و از مادیات دور شود و به نظرم شاعر امروز رسالت بازنمایی عشق و محبت و همدلی را دارد.
غزل قالبی است که از جوانی با آن آشنا شدم و با آن مانوس هستم. البته من اشعاری در قالبهای دیگر ماند هایکو و دو بیتی هم دارم اما فضایی که بر این مجموعه حاکم است میطلبید که قالب روایی اشعار غزل باشد که دارای ظرفیت و فرم مناسبی برای سرایش اشعار عاشقانه است.

به باور من غزل امروز ما دچار بیماری تکرار و تقلید شده است. ما دچار غزل زدگی نیستیم بلکه غزل است که دچار بیماری تقلید و تکرار شده است.


استقبال زیاد از غزل و مشکلات ناشی از آن تقصیر غزل نیست. شعر در این زمان گناهی ندارد. این قالب زیباییهایی دارد که جذبه اش جوانان را به سوی خود می‌کشد. از سوی دیگر قله های شعر ایران به طور عمده غزل سرا هستند و در جهان نیز شاعران بزرگی مانند لورکا و بودلر و الیوت زبان تغزلی داشتهاند.   غزل و بیان تغزلی زبانی است جهانی که با آن بشر خستگی خودش از مادیات را روایت می کند و سعی میکند توجه بیشتری به معنویات را با آن بروز دهد.
با این حال به باور من غزل امروز ما دچار بیماری تکرار و تقلید شده است. ما دچار غزل زدگی نیستیم بلکه غزل است که دچار بیماری تقلید و تکرار شده است. این مشکل را سابق بر این در اواخر دوران صفویه نیز شاهد بودیم  و دیدم که چگونه غزل از فخامت خودش دور شده بود و همه سعی در تقلید و تکرار داشتند. امروز نیز به همان شکل واژههای دمدستی و بازاری به غزل هجوم آوردهاند و فرمهای به اصطلاح من درآوردی تازه در حال صدمه زدن به غزل است.
اگر این بیماری در اواخر دوره صفویه به وجود نمی آمد ما بسیار زودتر به قالب شعر نو دست پیدا می کردیم اما شاعران قاجار نیز متاسفانه بیشتر به رونویسی از روی دست بزرگان تمایل نشان دادند و آثار تغزلی مطلوبی را خلق نکردند. حاصلش نیز آن شد که در کار غزل در این دوران قله های ادبی به وجود نیامدند و آنچه از میان تولیداتشان باقی ماند در واقع همان چیزی بود که زمانه میبایست بر اساس ذات خود نگاهش دارد.
رویکرد جدید شعر جوان کشور به انتشار دفاتر شعر متعدد از نظر من مثبت است هر چند که در ماندگاری بسیاری از این اشعار تردید وجود دارد. اما اگر این تکثر منجر به معرفی و شناسایی حداقل ۱۰ شاعر جوان درجه یک شود، میتوان امید داشت که کار بزرگی در حال انجام است.



منبع: مهر(این مطلب برای بازنشر در تبیان در قالب یادداشت تنظیم شده)