تبیان، دستیار زندگی
دیری نخواهد پایید که جامعه جهانی حکومت «تو» و «شما» ها را به سرنوشت حکومت «من» و «ما» ها دچار خواهد کرد و مضطربانه و از روی ناچاری به سمت حکومت «او» و «آن» ها پیش خواهد رفت! کس دیگر و حکومت دیگر و مدل اجتماعی دیگری را خواهد جست و انقلابی دیگر روی خواهد دا
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : عباس شیشه گر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از حکومت ناکارآمد «من» و «تو» تا حکومت جهانی «او»

«دهکده جهانی»، یا «جامعه جهانی اسلامی» (3)

جامعه

همانطور که در مقالات پیشین بیان شد، روح واحدی بر تک تک انسانها و نیز بر جامعه جهانی حکمفرماست؛ اگر این را پذیرفتیم، ناگزیریم بپذیریم این روح واحد جهانی به اجبار یا به اختیار به سمت قوانین و آداب و رسوم واحد جهانی پیش خواهد رفت ولی قوانین و آدابی که با روح تک تک افراد انسان همخوانی داشته باشد نه صرفا با تمایلات و خواسته های عده ای، ولو آن عده اکثریت جامعه باشند! و ناگزیر کسی را به عنوان حاکم این جامعه خواهند پذیرفت که تجسم تمام و کمال آن روح واحد باشد بلکه عین آن روح واحد باشد و آن کسی نیست جز ولیّ مطلق خدا، منجی امت ها، مهدی آخر الزمان، حجه بن الحسن – ارواحنا له الفداء –
بیایید این ادعا را کمی بیشتر بررسی کنیم!
گفتیم روح واحدی بر جامعه انسانی حاکم است، چه جوامع هم عصر ما و چه جوامع گذشته و گفتیم که جامعه یعنی مجموعه ای از انسانها که تحت لوای قوانین و آداب و رسومی با یکدیگر رابطه انسانی دارند؛ سوال این است که این قوانین و آداب و رسوم ساخته و طراحی کیست؟ مجری این قوانین کیست؟
در جواب این سوال، یا باید اینها را ساخته و پرداخته خود جامعه و انسانها بدانیم و مبدع و مجری را خود بشر معرفی کنیم (و بزرگان علمی هر جامعه ای مقننین آن باشند)، یا مبدأ و سرچشمه را باید جایی خارج از حیطه انسانی جستجو کنیم (یعنی جنیان، فرشتگان و یا خالق همه موجودات). 
انسان در طول قرون متمادی به تجربه درون گروهی (که مبدع و مجری، خود انسانها باشند) و تا حدودی برون گروهی دست زده، آنجا که موجوداتی مثل اجنه و فرشتگان و الهه های مختلف را قانونگذار و دارای اثر در عالم فرض کرده؛ اما همواره انسانهایی بوده و هستند که جامعه جهانی را متوجه خالق هستی و مقنن واقعی و حقیقی کرده اند و تنها انسانهای برگزیده او را لایق اجرای تمام و کمال قوانین آن ذات پاک دانسته اند ولی تاریخ گواه این مطلب است که جامعه جهانی از بدو خلقت تا کنون از پذیرش این امر سر باز زده و راهی خلاف فطرت در پیش گرفته است.
اما در عصر حاضر اتفاق جدیدی در حال شکل گرفتن است؛ جامعه جهانی هر چند به اجبار و اکراهی برآمده از سوء استفاده از اختیارش در طول تاریخ و با تکیه بر تجارب تلخ سالها زندگی بر کره زمین و آزمایش مدلهای مختلف قانونی و فرهنگی و سیاسی و... ، خود را در طلیعه وحدت و یکپارچگی می بیند!

دیری نخواهد پایید که جامعه جهانی حکومت «تو» و «شما» ها را به سرنوشت حکومت «من» و «ما» ها دچار خواهد کرد و مضطربانه و از روی ناچاری به سمت حکومت «او» و «آن» ها پیش خواهد رفت! کس دیگر و حکومت دیگر و مدل اجتماعی دیگری را خواهد جست و انقلابی دیگر روی خواهد داد، هر چند نداند او کیست

مدتی جوامع انسانی خود را اسیر حکومت «من» و «ما» ها می دید، یک نفر یا گروهی به زر و زور حاکم بودند و بقیه محکوم، شاهی بود و رعیتی، کلیسایی بود و مردمی، فرعونی بود و مستضعفینی(2)؛ مدتی بعد رنسانسی (نو زایش) در قرون 14 و 15 میلادی و به تبع آن نهضتهای سوسیالیستی و انقلابهای متعدد در قرون 17و 18 رخ داد که سردمداران آنها حرف از حق مالکیت عمومی و حکومت اکثریت و ... می زدند و این نبود مگر به خاطر شدت و سختی ای که مردم و طبعا متفکران، از مدلهای قبلی حکومتهای خودکامه دیده بودند، لذا دوران حکومت «تو» و «شما» ها شروع شد، اکثریت به عده ای رای دادند و آن عده بر «همه» حاکم شدند و برای جلوگیری از تعدی این حکومتهای گروهی و متکی به رای اکثریت، سازمانی متشکل از نمایندگان اینها شکل گرفت به نام « سازمان ملل متحد»!
اما اکنون در سطح جهان چه می گذرد؟ آیا مردم کشورها از حکومتهای برآمده از اکثریت خود راضی اند؟ آیا این حکومتها و سازمان مللِ ناظر بر این حکومتها توانسته اند حتی قوانین تصویب شده توسط خود را به طور کامل عملی کنند؟ یا همچنان جامعه بشری از استبداد و خودکامگی رنج می برد؟ استبدادی که این بار در پس شعار «دموکراسی» و «جمهوریت» شکل گرفته! واقعا نقش سازمان ملل متحد در حمله آمریکا به عراق یا حمله عربستان به یمن چیست؟ آیا سازمان ملل حاکم بر آمریکاست یا آمریکا حاکم بر اوست؟       
دیری نخواهد پایید که جامعه جهانی حکومت «تو» و «شما» ها را به سرنوشت حکومت «من» و «ما» ها دچار خواهد کرد و مضطربانه و از روی ناچاری به سمت حکومت «او» و «آن» ها پیش خواهد رفت! کس دیگر و حکومت دیگر و مدل اجتماعی دیگری را خواهد جست و انقلابی دیگر روی خواهد داد، هر چند نداند او کیست و آن مدلی که مطلوب است کدام است ولی همین قدر که می داند این مدلهای برآمده از فکر بشر جوابگو نیست کافی است تا انسان را به سمت موجود دیگری، برتر و خارج از دایره انسانهای معمولی سوق دهد که به قول شهید مطهری برای هر انقلابی دو عامل کافی است، عامل «خشم از وضع موجود» و توقع «وضع مطلوب»(3)
البته گاهی انسان دقیقا می داند چه نمی خواهد ولی ممکن است دقیقا نداند چه می خواهد! از این رو عامل نارضایتی از وضع موجود چیزی است که عموم مردم دقیقا آن را ادراک می کنند ولی وضع مطلوب چیزی است که علمای هر ملتی عهده دار بیان و تشریح آن هستند! و این بار نوبت علمای اسلام است که وضع مطلوب را تشریح کرده و مردم را به سوی حجت خدا سوق دهند!

ادامه دارد...

پاورقی ها:
1) برای مطالعه بیشتر به کتاب جامعه و تاریخ /استادشهیدمطهری/مجموعه آثار /ج2 مراجعه فرمایید.
2) إِنَ‏ فِرْعَوْنَ‏ عَلا فِی الْأَرْضِ وَ جَعَلَ أَهْلَها شِیَعاً یَسْتَضْعِفُ طائِفَةً مِنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْناءَهُمْ وَ یَسْتَحْیی‏ نِساءَهُمْ إِنَّهُ كانَ مِنَ الْمُفْسِدینَ : همانا فرعون (پادشاه مصر) در آن سرزمین برترى و تسلّط یافت و مردم آن را گروه‏هایى مختلف و پراكنده قرار داد (هر گروهى را در بخشى از كارهاى دولت خود، و هر گروهى را دشمن دیگرى مى‏نمود، و) گروهى از آنها را (كه بنى اسرائیل بودند) به ناتوانى (و بردگى) مى‏كشانید (و به قصد نابودى این نسل) پسرانشان را دسته‏جمعى سر مى‏برید و زن‏هایشان را زنده نگاه مى‏داشت. حقّا كه او از افسادگران بود.(قصص / 4)
3) مرتضی مطهری، پیرامون انقلاب اسلامی، قم؛ انتشارات صدرا، 1362، صص 29 – 30چکیده  

عباس شیشه گرها             
کارشناس سطوح عالی حوزه علمیه
بخش مهدویت تبیان             

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.