تبیان، دستیار زندگی
می گوید همه ظاهر آدم را می بینند و کسی از دل او خبر ندارد. قدرت الله ایزدی یا همان «آقا رشید» همچنان با انرژی است . برغم بیماری دوست دارد «فقط»مردم را بخنداند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کمدینی که دلش خون است!

گفت و گو با قدرت الله ایزدی


می گوید همه ظاهر آدم را می بینند و کسی از دل او خبر  ندارد. قدرت الله ایزدی یا همان «آقا رشید» همچنان با انرژی است . برغم بیماری دوست دارد «فقط»مردم را بخنداند.

سریال شمعدونی

تازه ترین تصویر ایزدی سریال «شمعدونی» است ؛ در نقش دایی جلال. او در چند قسمت بازی کرد تا در قسمت های پایانی یک بار دیگر بازگردد. همین بهانه ای شد تا درباره این نقش ، دلیل تغییر مسیر دوباره از رشید به نقشی متفاوت و چند مساله دیگر با او گفت و گو کنیم:
* چه كار كرده اید كه همچنان طراوت رشید حفظ شده؟
اول خواست خدا بوده كه مردم شخصیت رشید را دوست دارند. دوم این كه سعی كرده ام خودم باشم و طوری بازی نكنم شكل تصنعی بگیرد. توی جامعه هم همین طور هستم یعنی با مردم راحت برخورد می كنم. مردم این شخصیت را همین طور دوست دارند. من شاكر خدا هستم كه این استعداد ذاتی را به من داده.
*علاوه بر ویژگی درونی تان كه به رشید اضافه شده چقدرش از بیرون تغذیه می شود؟ به رفتار مردم نگاه می كنید؟ مطالعه است؟ یا ...
خب به مردم خیلی نگاه می كنم و از همین رفتارها و برخوردها در نقش استفاده می كنم. البته در برخورد با مردم خیلی حواسم بوده كه خودم را نگیرم مثلا وقتی یك بچه می خواهد با من عكسی بگیرد نمی گویم وقت ندارم. از مردم متشكرم كه این قدر رشید را دوست دارند و به من انرژی می دهند.
*پیشواز موبایل تان آهنگی از علیرضا  افتخاری است. ادای دین به همشهری تان است یا موسیقی سنتی دوست دارید؟
بله دیگر. خواننده شهرمان است ؛ صدای قشنگی دارد. خوب می خواند و دوستش دارم. جالب است از من می پرسند طرفدار كدام تیم هستی می گویم «ذوباهان» یعنی ذوب آهن و سپاهان را قاطی می كنم. همانطور كه آن ها بازی من را می بینند من هم باید بازی شان را تماشا كنم. همان طور كه آن ها به من انرژی می دهند باید به آن ها انرژی بدهم.

سریال شمعدونی

* وقتی آهنگ افتخاری روی پیشواز قدرت الله ایزدی است به خاطر غمی كه دارد از شخصیت شما دور بنظر می رسد.
بالاخره ما هم دل مان خون است. من كه جلوی دوربین تماشاچی ها را می خندانم ناراحتی های روحی و گرفتاری های خودم را دارم ولی خب آن ها را عنوان نمی كنم كه بیننده ها ناراحت نشوند. الان توی رگ قلبم فنر گذاشته شده ، ناراحتی گوارش دارم ،‌پارسال جراحی كردم ولی باز هم ایام عید برای مردم تا سه سکانس برنامه اجرا می كردیم . بین دو پرده حتی من را می بردند بیمارستان. دكتر می گفت نباید دیگر روی صحنه برود اما می گفتم مردم بلیت گرفته اند و می خواهند رشید را ببینند. هر طور بود می رفتم و از خدا هم كمك می گرفتم و باز مردم می خندیدند.
*به شما كه زنگ زدم یك افسر راهنمایی رانندگی داشت با شما صحبت می كرد. از این موارد كه تخلفی مثل صحبت كردن با موبایل موقع رانندگی را زیر سبیلی رد كنند زیاد هست؟
یك بار دیگر هم  داشتم با موبایل صحبت می كردم افسری جلو ام را گرفت و گفت آقای ایزدی شما دیگر چرا؟ شما الگو هستید. عذرخواهی كردم و تمام شد. سعی كرده ام از این شخصیت كه محبوب مردم شده سوء استفاده نكنم .
*فیلم و سریال داخلی و خارجی هم می بینید؟
بله . اكثر سریال ها را دنبال می كنم مخصوصا اگر طنز باشد. كارهای مهران مدیری ، رضا عطاران و ... را حتما می بینم. هر چه می بینم كم است چون همه اش نكته است. بچه كه بودم وقتی سینما می رفتم خیلی ذوق داشتم و می گفتم خدایا می شود یك روز من هم روی پرده سینما بیایم؟ همیشه هرچی از خدا بخواهی می دهد فقط پشتكار می خواهد. خودم اصلا نمی دانم چطور وارد كار شدم كه مردم این طور به من انرژی می دهند. پدرم با این كه توی تخت بیمارستان بود و بالای سرش بودم ساعت پنج و شش كه می شد می گفت:« بابا وخی برو مردم منتظرند...» تشویق خانواده موثر بود. خیلی هنرمندان البته گمنام هستند و  كسی به آن ها بها نمی دهد. باید پیدایشان كرد ، حیف است. تا كی ما می توانیم كار كنیم؟ بویژه در اصفهان كه از این استعدادها فراوان می بینیم.

اولش ترس این را داشتم كه نكند به كاراكتر رشید لطمه بخورد ؛ خیلی نگران بودم. وقتی سریال پخش شد دیدم مخاطبان دوست دارند و می گویند تو چه رشید باشی ، چه محسن باشی چه اصغر و ... همین كه روی صحنه می آیی ما می خندیم.


* برویم سراغ «شمعدونی» مخاطبان تلویزیون تصویری تازه از شما دیدند كه با آن كاراكتر «رشید» متفاوت بود. دایی جلال چطور شكل گرفت؟
من جناب آقای صحت را از قبل می شناختم ؛ همشهری خودم است و با هم سلام علیك داریم . وقتی پیشنهاد بازی در «شمعدونی» را داد حتی فیلمنامه را نخواندم چون می دانستم كارش را بلد است. قرارداد را كه امضا كردم فیلمنامه را خواندم و دیدم این شخصیت مثل رشید نیست. رشید یك آدم ساده است ولی شخصیت دایی جلال آدم با نفوذی است كه با شهردار تهران و وزیر امور خارجه رفیق است و ارتباط دارد، پس نمی شد رشید باشد. من اول نگران بودم و  به آقای صحت تاكید كردم كه دایی جلال همان رشید باشد چون مردم دوستش دارند. گفت این نقش متفاوت است و نباید رشید باشد. حالا هم قضاوت را به عهده مخاطب گذاشته ام كه نظر بدهند این نقش متفاوت و جدی را دوست دارند یا نه؟

سریال شمعدونی

* نگرانی تان بابت پذیرفتن نقش دایی جلال این بود  كه نكند تصویر رشید برای مردم  از بین برود؟
بله اولش ترس این را داشتم كه نكند به كاراكتر رشید لطمه بخورد ؛ خیلی نگران بودم. وقتی سریال پخش شد دیدم مخاطبان دوست دارند و می گویند تو چه رشید باشی ، چه محسن باشی چه اصغر و ... همین كه روی صحنه می آیی ما می خندیم. البته باید تا پایان سریال صبر كنم ببینم همه مردم این تغییر را دوست دارند یا می خواهند رشید باشم؟ من مخلص همه مردم ایران هستم و هر چه آن ها بگویند همان را اجرا می كنم.
*یك جاهایی رگه هایی از رشید در بازی تان دیده می شد. مثلا زمین خوردن و حالت چشم و ابرو.
این اتفاق به خاطر همان نگرانی بود كه نكند مردم نقش جدی ام را نپذیرند. برای همین به آقای صحت گفتم یك مقدار دستم را باز بگذارد تا به رشید نزدیك شوم. خیلی از آقای صحت خواهش كردم ؛ گفتم دارم زجر می كشم ، بگذارید یك كم به رشید نزدیك شوم. خیلی جاها البته كات می داد و می گفت كاملا شدید رشید. ولی جاهایی كه می دید من ناراحتم دیگر چیزی نمی گفت.می گفت به نقش لطمه نخورد طوری نیست، اما جایی كه باید با شخصیت های سیاسی صحبت می كردم حتما باید جدی باشم .خودم داشتم حرص می خوردم ؛ وقتی جدی بازی می كردم خیلی سخت بود. پیش خودم می گفتم:« خدایا كی طنز می شه؟ تماشاگر منتظر كار طنز منه.»
*شوخی با شخصیت های سیاسی همه در فیلمنامه بود؟
آره ولی این صحنه ها را با دو برداشت گرفتیم كه اگر مشكلی پیش بیاید ، نسخه جایگزین پخش شود. برای همین در یك برداشت اسم دكتر ظریف یا آقای قالیباف را می آوردیم و  یك جا نه.

یك آقایی به من می گفت «شمعدونی» بد آموزی دارد. عرشیا (عرفان برزین) بی ادبی می كند. گفتم پدر و مادر عرشیا مشكل دارند. عطا قبلا معتاد بوده ، مادرش بلد نبوده درست بچه را تربیت كند.


*نگران دلخوری سیاسیون نبودید؟
فكر نكنم به سیاسیون بربخورد. آن ها اتفاقا از این شوخی ها كیف می كنند . منتهی باید شوخی درست باشد . حتی یك آقایی به من می گفت «شمعدونی» بد آموزی دارد. عرشیا (عرفان برزین) بی ادبی می كند. گفتم پدر و مادر عرشیا مشكل دارند. عطا قبلا معتاد بوده ، مادرش بلد نبوده درست بچه را تربیت كند. البته آخر سریال خیلی چیزها عوض می شود. اگر می خواستیم این بچه ها فقط چهار تا دیالوگ بگوید قشنگی و ظرافت نداشت .
*بازخوردها از نقش دایی جلال توی اصفهان جلال چطور بوده؟
اكثرا می گویند خوب است. نمی دانم می خواهند من ناراحت شوم یا .... البته مخاطبان با هم فرق دارند مثلا یكی می گوید (با لهجه غلیظ اصفهانی): « بابا یه چی بُگو بخندیم... چی چی اس كه تو ورداشتی این طوری حرف می زنی ... » یكی هم متوجه است كه بازیگر باید نقش های مختلف بازی كند و وقتی نقش جدی است انتظار رشید ندارد. به هر جهت قضاوت با مردم است.


مصاحبه : احمد رنجبر
بخش سینما و تلویزیون تبیان