تبیان، دستیار زندگی
ابتدای سال «در حاشیه» و حالا «شمعدونی». هر دو یک نکته مشترک داشته اند : « جای پیمان قاسمخانی خالی است.»
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : منیژه خسروی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لطمه ای که قاسمخانی به صحت و مدیری زد


ابتدای سال «در حاشیه» و حالا «شمعدونی». هر دو  یک نکته مشترک داشته اند : « جای پیمان قاسمخانی خالی است.»



قاسمخانی

این شب های سریال «شمعدونی» در حال پخش از شبکه سه است. هنوز سریال داغ نشده که نظرات مختلف و گاه متضادی درباره آن شکل گرفته. بعضی ها از تجربه جدید سروش صحت لذت می برند و می گویند نمونه این نوع سریال طنز را در تلویزیون نداشته ایم؛ برخی اما معتقدند «شمعدونی» چیز خاصی ندارد. بعد هم آن را با دو سریال پرطرفدار و موفق قبلی صحت یعنی «ساختمان پزشکان» و «پژمان» قیاس می کنند.
نکته جالب این که درباره مهران مدیری هم چنین نظری وجود دارد. خیلی ها می گویند کارهای او از «مرد دو هزار چهره» تا حالا جانِ ساخته های پیشین را ندارد و گویی این کارگردان به مرور افت کرده.
اگر کارنامه صحت و مدیری را مرور کنیم متوجه می شویم دقیقا آن دسته از سریال های شان مورد توجه است که نام پیمان قاسمخانی به عنوان نویسنده پای شان قرار دارد.
قصد این نوشتار ارزیابی کیفی سریال«شمعدونی» نیست بلکه بهانه ای است برای مرور کارنامه پیمان قاسمخانی و لطمه ای که صحت و مدیری از نبودش می خورند.

در حاشیه

مسیر مدیری و قاسمخانی بعد از جدایی


«مرد هزار چهره» آخرین همکاری مشترک پیمان قاسمخانی و مهران مدیری است. این سریال نوروز 87 روی آنتن رفت و با استقبال فراوان موجه شد تا جایی که به عنوان بهترین سریال مهران مدیری در فهرست منتقدان قرار گرفت. حالا بیایید مسیر این دو بعد از جدایی را مرور کنیم:
مدیری بعد از جدایی، «مرد دو هزار چهره» را ساخت که هرگز به پای موفقیت «مرد هزار چهره» نرسید. بعد از آن سراغ «قهوه تلخ» رفت. این سریال هم از آثار شاخص مدیری است که البته در اوج محبوبیت و فروش چشمگیرش باز هم خیلی ها آرزو می کردند کاش قاسم خانی کنار او قرار داشت. برای همین مخاطبان سخت پسند از این کار لذت نبردند.«ویلای من» برای مدیری شکستی تمام عیار بود؛ نه فروش خوبی داشت و نه داستانش چنگی به دل می زد . «شوخی کردم!» به رغم نقاط قوت چندان نتوانست جای خود را باز کند و باز هم از آثار پر مخاطب مدیری نشد. «در حاشیه» اما حسابی دیده شد و جنجال آفرید اما نقدهایی جدی بر فیلمنامه اش وارد بود که البته بخش زیادی از آن به سانسور سریال باز می گشت.
پیمان قاسم خانی بعد از جدایی سریال «مسافران» و فیلم «ورود آقایان ممنوع» را با رامبد جوان کار کرد ، سریال های «ساختمان پزشکان» و «پژمان» را برای سروش صحت نوشت و در «سن پطرزبورگ» بهروز افخمی و «طبقه حساس» کمال تبریزی به عنوان نویسنده و بازیگر حضور داشت. بازیگر فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو » هم بود.
سریال «مسافران» نه تنها پرمخاطب ترین سریال سال 88 که بهترین سریال رامبد جوان هم هست. جوان بهترین فیلم سینمایی اش یعنی «ورود آقایان ممنوع» را بر مبنای فیلمنامه قاسمخانی ساخته. فیلم بشدت مورد توجه منتقدان و مخاطبان سینما قرار گرفت و برای بازیگر نقش اول زنش (ویشکا آسایش) سیمرغ به همراه آورد. در این میان تنها فیلمنامه ضعیف قاسمخانی «طبقه حساس» است.

اگر کارنامه صحت و مدیری را مرور کنیم متوجه می شویم دقیقا آن دسته از سریال های شان مورد توجه است که نام پیمان قاسمخانی به عنوان نویسنده پای شان قرار دارد.

صحت هم  ضرر کرده

پیمان قاسمخانی بعد از جدایی از مهران مدیری ، دو فیلمنامه «ساختمان پزشکان» و «پژمان» را برای سروش صحت نوشت. هر دو از بدیع ترین و پر مخاطب ترین سریال های چند سال اخیر تلویزیون هستند که به رغم بازپخش های متعدد باز هم بیننده دارند. این بار اما صحت در «شمعدونی» پیمان قاسمخانی را کنار خود نمی بیند و خیلی زود مورد نقد قرار گرفته.

مرور دیگر آثار قاسمخانی

برای تکمیل گزارش نگاهی داریم به دیگر فیلمنامه های پیمان قاسمخانی. نخستین اثرش در سینما «من زمین را دوست دارم » است که توسط ابوالحسن داودی کارگردانی شد. این فیلم فانتزی مورد استقبال قرار گرفت اما نام فیلمنامه نویسش همه گیر نشد. دو سال بعد در فیلم «عاشقانه» علیرضا داود نژاد با بهاره رهنما همبازی شد و نقش جوانی عاشق پیشه را بازی کرد. طولی نکشید که داستان برای این دو بازیگر شکل واقعی گرفت و اصلش شد یک ازدواج پایدار. با «نان و عشق و موتور 1000 » نامش را به عنوان فیلمنامه نویس سر زبان ها انداخت ؛ فیلمی کمدی با اشاراتی مستقیم بر جریان های سیاسی دوران اصلاحات. بعد از آن فیلم جسورانه «مارمولک» را نوشت که البته فرصت قضاوت پیدا نکرد. در ادامه «مکس» را برای سامان مقدم نوشت و این بار در قالب طنز با اتفاقات جامعه شوخی کرد. «نقاب» از تولیدات ضعیف سینما است ؛ فیلم فروش خوبی داشت اما بیشترین لطمه را از اجرا و کارگردانی کاظم راست گفتار خورد.
در تلویزیون نام بهترین سریال های طنز در کارنامه قاسمخانی حک شده ؛ باید به سریال هایی که در بالا ذکرش رفت ، این ها را هم افزود: «پاورچین» ، «کمربندها را ببنیدیم» ،«شب های برره»،«باغ مظفر» و «گنج مظفر». این مجموعه ها همچنان جزو بهترین آثار کمدی تلویزیون هستند که با گذشت چند سال همچنان می توان دید و لذت برد. قاسمخانی این روزها در تدارک «پژمان 2 » است.

پیمان قاسم خانی

راز این موفقیت چیست؟


پیمان قاسمخانی الان به تنهایی عنوان بهتربن طنز نویس سینما و تلویزیون را یدک می کشد. راز این موفقیت چیست؟ او چه می کند که دیگران نمی توانند؟ بخشی از گفته های او شاید در برگیرنده پاسخی شفاف نباشد اما خواندش حکم انتقال تجربه دارد:« به خاطر علاقه ای که به سینما داشتم، رفتم و دوره فیلمنامه نویسی را در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی گذراندم. بعد از این دوره بود که نویسندگی برایم شکل جدی پیدا کرد. انتخاب طنز در واقع انتخاب شخصی و قطعی خودم نبود. اولین کاری که نوشتم یک فیلم کمدی بود به نام «من زمین را دوست دارم»، بعد از آن هم باتوجه به سفارش هایی که به دستم رسید و البته علاقه خودم، کمدی را دنبال کردم. البته چند مورد هم پیش آمده که کار جدی بنویسم اما کارهای جدی که نوشتم معمولا با مشکلاتی رو به رو شده و نتیجه دلخواه ام را کسب نکرده ام. فکر می کنم دوستان آن طور که فکر می کنند من کمدی را می شناسم، این احساس را در کارهای جدی به من ندارند. من هم ترجیح دادم در فضایی کار کنم که هم حرفم را بیشتر قبول دارند و هم خودم در آن راحت هستم....
زمانی که وارد دوره فیلمنامه نویسی شدم ناگهان حس بااستعداد بودن بهم دست داد. اتودها و طرحهایی می نوشتم که استادها دوست داشتند و کم کم کار به جایی رسید که باورم شد که استعداد درخشانی در حال ظهور است. شروع کردم به نوشتن فیلمنامه ای که خیلی سریع و روان نوشته شد و شخصیتها و موقعیتهای شیرینی هم داشت ولی به اواخرش که رسیدم نمی دانستم قرار است داستانم را به کدام سمت ببرم و کجا ختم کنم. مشکلات فینال کار وجود داشت تا یک روز بهرام بیضایی آمد سر کلاس و وقتی وضعیت را برایش توضیح دادم گفت این فیلمنامه به جایی نمی رسد اما من که درگیر آن قضیه استعداد درخشان بودم با خودم فکر کردم این اساتید دیگر پیر شده اند و منفی بافی می کنند، من خودم بلدم چکار کنم و حتما فکری برای آخرش خواهم کرد ولی حق با استاد بود و 150 صفحه نوشتم و کلی موقعیت بامزه برای شخصیتها خلق کردم اما آخرش مجبور شدم ولش کنم چون تکلیفم با داستان مشخص نبود و نمی دانستم بناست قصه به کجا ختم شود.برای همین فیلمی که 100 سال است میخواهم بسازمش رکورد یادداشت برداری را جابجا کرده ام و مدام نکته های ریزودرشتی را می نویسم و کنار می گذارم چون شخصیت محور است و لحنش نسبت به کارهای دیگر ناشناخته است اگر این یادداشتها نباشد نمی توانم کار کنم.»

منیژه خسروی
بخش سینما و تلویزیون تبیان