تبیان، دستیار زندگی
با آموختن نوشتن، به خصوص به نسل جوان و چشاندن لذت آن، می توان راه و بیراه را به آنان نشان داد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

لذت چشیدنِ نوشتن

با آموختن نوشتن، به خصوص به نسل جوان و چشاندن لذت آن، می‌توان راه و بیراه را به آنان نشان داد.

بخش ادبیات تبیان
نوشتن

نوشتن، بارانی است لطیف که از آسمان عشق بر ورق دل می‌بارد. هر که اوراق دلش گشوده باشد و پذیرای باران عشق، به لذتی می‌رسد عظیم که حظ آن با هیچ حظی قابل مقایسه و معامله نخواهد بود. نوشتن، نعمتی است بزرگ و حکمتی سترگ که خالق خلایق در نهاد اشرف مخلوقات به امانت نهاده است. هنر نوشتن آنچنان مورد ستایش است که خداوند کریم در قرآن مجید، هم از آن سخن گفته و هم به آن سوگند خورده است. از زمانی که بشر به سخن در آمد، همواره بر آن بود تا آنچه می‌گوید و می‌اندیشد را زینت اوراق کند. اختراع خط بی‌شک آغار تحول انسان بود. از همان آغازی که خط کشف و پخش شد، لذت نوشتن به نهاد مردم راه یافت. پس از اختراع خط، دانشمندان، مورخان، نویسندگان و شعرا با توسل به این نعمت توانستند کتب مهم و حیات آفرینی را از خود برای آیندگان به جای بگذارند.
با استفاده از همین نوشته‌های به یادگار مانده بود که دانش و هنر توانست بسیار سریع‌تر از آنچه می‌بایست جهانگیر شود.
نوشتن تنها هنری است که مردم با اندک سوادی می‌توانند به آن بپردازند، چه به صورت حرفه‌ای و چه غیرحرفه‌ای. گرچه نوشتن صحیح و حرفه‌ای دارای اصول و فروعی است، اما بدون فرا گرفتن این اصول و فروع هم می‌توان از نوشتن لذت برد. هر چند کتاب دوست آدمی در خلوت و جلوت است و خواندن آن لذتی خاص دارد، اما نوشتن چون نفس لذت آفرین و حیات آور است برای اهل ذوق. امروزه تقریباً همه مردم می‌توانند بخوانند و بنویسند، اما آنچه می‌خوانند و می‌نویسند، یا به عنوان تکرار درس است و یا کار یومیه، اما نوشتنی که از روی دل باشد با دیگر نوشته‌ها قابل مقایسه نیست. کسانی که هرگز قلم در دست نگرفته و آنچه در دل‌شان هست را روی کاغذ نیاورده‌اند، هرگز لذت نوشتن را درک نخواهند کرد. دلنوشته‌، نوعی از ادبیات است که در جهان فراگیر و محبوب شده است. بسیاری از نویسندگان بزرگ و مردم عادی برای خود دلنوشته‌هایی دارند که با آنها به آرامش رسیده و می‌رسند. هرکس به فراخور استعدادی که دارد می‌تواند غلیان دلش را روی کاغذ جاری سازد.

دلنوشته‌، نوعی از ادبیات است که در جهان فراگیر و محبوب شده است. بسیاری از نویسندگان بزرگ و مردم عادی برای خود دلنوشته‌هایی دارند که با آنها به آرامش رسیده و می‌رسند. هرکس به فراخور استعدادی که دارد می‌تواند غلیان دلش را روی کاغذ جاری سازد.


قلم به دستان، کاری دارند شریف و لذت آور. برای آنان نوشتن حکم نفس را دارد. مرگ واقعی آنان زمانی اتفاق می‌افتد که قلم‌شان از نفس بیفتد. همیشه انسان می‌خواسته و می‌خواهد که آنچه در درون دارد را روی کاغذ آورده تا به آرامش برسد. این آرامش برای انسان ضروری است، زیرا اگر این اتفاق نیفتد چون آتشفشانی خفته به یکباره دهان باز کرده و وجودش را به آتش می‌کشد. برخی با هنرهای دیگر این آتش را در درون خود مهار می‌کنند، اما نوشتن با آنها قابل مقایسه نیست. کسانی که بتوانند بنویسند، کمتر دچار افسردگی می‌شوند، نویسندگانی که دچار افسردگی شده‌اند، لذت و حکمت نوشتن را در نیافته‌اند، اگر در می‌یافتند، هرگز اسیر دیو افسردگی نمی‌شدند. در هر حرفه‌ای هستند کسانی که بر خلاف جهت رودخانه شنا می‌کنند. نویسندگانی که دچار افسردگی شده یا دست به انتحار زده‌اند، شاید به این دلیل باشد که توان نوشتن را از دست داده بودند، هر چند که هیچ انگیزه‌ای دلیل بر خودکشی نمی‌شود. در کنار این موضوع به افرادی فکر کنید که نوشتن باعث حیات یا تجدید حیات آنان شده است. نوشتن لذت و قدرتی دارد که می‌تواند از بسیاری از پیشامدهای ناگوار جلوگیری کند. در عرصه نویسندگی متاسفانه بوده و هستند نویسندگانی که در امانت خدا خیانت کرده و قلم خود را به پول یا بیگانگان فروخته‌اند، این گروه از دایره بحث خارجند و به آنان وقعی نخواهیم نهاد، زیرا روح نویسندگی، عشق و عدالت در وجود آنان و قلم شکسته‌شان جاری نیست.
با آموختن نوشتن، به خصوص به نسل جوان و چشاندن لذت آن، می‌توان راه و بیراه را به آنان نشان داد. نوشتن، یکی از هنرهایی است که می‌توان توسط آن بسیاری از افرادی را که دچار بیماری روانی هستند درمان کرد. اگر آنان بیاموزند آنچه در دل دارند را روی کاغذ بیاورند، مطمئناً از دردشان کاسته خواهد شد.
متاسفانه مدارس آن قدر دانش آموزان را درگیر درس و مشق کرده‌اند که ساعت‌های فوق برنامه را هم به آن اختصاص داده‌اند. وظیفه اولیای مدارس تنها آموزش نیست، پرورش هم جزو لاینفک وظیفه آنان است و باید به تکلیف خود عمل کنند. آموختن نوشتن درست از اموری است که آموزش و پرورش باید به طور جد پیگیر آن باشد. در زمانی نه چندان دور، آموزش نویسندگی، خوشنویسی، فن بیان، نقاشی و... در برنامه‌های آموزش و پرورش جایگاه خاصی داشتند، اما امروزه یا از بین رفته یا کمرنگ شده‌اند. شاید به همین دلیل است که جوانان از این هنرها دل کنده و به اینترنت چسبیده‌اند. باید به جوانان و حتی پیران لذت نوشتن را چشاند تا هم خود به آرامش برسند و هم جامعه را به آرامش برسانند.



منبع: هنرآنلاین- سیدرضا اورنگ