اثرات دوره های داستان محور(٢)
در این مقاله مطالعه موردی را مورد بررسی قرار می دهیم که در آن ویژگی های یک آموزش الکترونیکی را بر اساس استراتژی یادگیری بر مبنای داستان مورد بررسی قرار می دهد. این مطلب سعی دارد تا برای طراحان آموزشی که قصد طراحی دوره های مختلف با محتواهای متفاوت، با روش های گوناگون را دارند مفید باشد.
این مطلب در ادامه مطلب اثرات دوره های داستان محور (1) آمده است، و به بررسی اثرات استراتژی یادگیری با استفاده از داستان سرایی می پردازد. این استراتژی نه تنها بروی کودکان و نوجوانان کاربرد دارد بلکه یادگیری روی بزرگسالان نیز اثرگذار است.
در مطلب قبل تحت عنوان اثرات دوره های داستان محور (1)که می توانید آن را از اینجا (لطفا لینک شود مطلب: ) بخوانید به مطالعه موردی پرداخته شد که بر مبنای رویکرد داستان سرایی انجام شده است. این استراتژی که نه تنها بروی کودکان و نوجوانان کاربرد دارد بلکه یادگیری روی بزرگسالان نیز اثرگذار است.
در مطلب قبل تعدادی از مزایای آن مطرح شد. برای ساخت فرآیند آموزش الکترونیک بر مبنای سناریو، رسالت یادگیری و چالش ها و راه حل های ارائه شده نیز عنوان شد.
به عنوان مثال، اولین چالش فرمت تکراری اطلاعات بود که به خاطر سپردن آن را برای یادگیرندگان مشکل می کرد، تکنیک تجسم بر تکنیک هایی چون بولت پوینت و یا لیست کردن اطلاعات ارجحیت داده شد، بنابراین داستان و قصه گویی در آموزش به میان آمد تا امکان به خاطر سپردن راحت تر شود، برای ساخت داستان سعی شد با چالش هایی محتوایی مانند یک مشکل در کسب وکار واقعی برخورد شود و به تشریح راه حل از طریق یک سری موقعیت های زندگی واقعی پرداخته شود.
این روش به یادگیرندگان کمک می کند تا با محتوای آموزشی ارتباط برقرار نمایند و در عمل بیاموزند. داستانی که ما در این مطالعه تعریف کردیم یک تیم طراحی بودند که قصد ایجاد یک دوره آموزش الکترونیک را دارند.آنها فرآیند را تحلیل می کنند، محتوای دوره را مورد بررسی و بحث قرار می دهند و به ارائه اطلاعات در مورد انواع محتوا می پردازند.
شخصیت های بازیگران سناریو:
داستان ما چندین بازیگر داشت:
1) Sandy (کارآموز است)
2) آقای Ruth (داور یا مربی است)
3) آقای Ken ( داور یا مربی دوم است که ایده های جدید می دهد)
داستان:
در ابتدا سناریویی که مقرون به صرفه نیز بود توسط این تیم داستانی برای دوره آموزشی آتش نشانی ارائه شده است و قرار است پس از این فرآیند افراد به نتیجه خاصی برسند و مثلا فرآیند خاموش کردن آتش را بیاموزند.
Story Board که Sandy ارائه داده است، توسط Ruth رد شده، او می گوید این سناریو چندان خوب نیست! سپس همانطور که در شکل شماره 3 مشاهده می شود یادگیری از طریق جلسات طوفان ذهنی (Brainstorming) بین Sandy، Ruth و ken سه شخصیت تعریف شده در داستان ادامه می یابد:
هر سه نفر نظرات خود را در زمینه Story Board ارائه کرده و به یک ارزیابی مشترک می رسند، سپس ایده های یکدیگر را نقد کرده و با هم بحث می کنند و روش های مختلف را ارائه می دهند ( که می تواند برای ایجاد یک تجربه یادگیری به طور قابل توجهی مفید باشد).
این داستان دارای اجزای مختلفی است به طور مثال تجزیه و تحلیل هایی که Sandy بر روی Story Board انجام می دهد. سپس اینکه چگونه می توان آنها را دوباره انجام داد (دوباره Story Board ساخت)، به طوری که گویا یک تجربه همه جانبه یادگیری داشت
بحث آنها منجر به مطالعه محتوای نقشه می شود(نقشه ای که قصد آموزش آن را داریم)
بعد از درک کامل 5 نوع محتوای ارائه شده در Story Board، سطوح مختلف تعامل ارائه می شود. دوره ادامه پیدا می کند تا جایی که خلاصه داستان ، محتوا و سطح تعامل آنها با هم ارائه شود.
نتیجه:
در آموزش با رویکرد داستان سرایی، ما می توانیم چالش های ذاتی را که در ارائه مطالب خشک و اطلاعات تکراری است را در شیوه های جذاب حل کنیم. شخصیت های داستان (طراحان دوره آموزشی) با هدف آموزش و چالش هایی واقعی که افراد در زمان آموزش با آنها همراه هستند آغاز شد و ادامه پیدا کرد.
این روش آموزش مانند قلابی است که افراد را در روند آموزش هوشیار نگه می دارد و باعث می شود تا آسان و سبک روایت ساخته شده و سرگرم کننده پیش برود و در نهایت همانطور که در ابتدا عنوان شد، یک داستان زیبا در ذهن همه ما باقی می ماند.
