تبیان، دستیار زندگی
همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

روح زخمی

حضرت فاطمه

همین که روح زخمی ات، سبک شد از لباس ها
زدند روی دستشان مکاشفه شناس ها

چه سایه های مبهمی نشسته زیر پلک تو
چه کرده با ظرافتت غرور ناسپاس ها

به وقت غسل همچنان، گوش تو زنگ می زند
تو را رها نمی کند هنوز این تماس ها

جان سه تا امام را به لب رسانده ای، مرو!
توجهی نمی کنی چرا به التماس ها؟!

جز پر قو چه بستری مطابق است با تنت
بیم خراش دارم از خواب تو روی یاس ها

برو ولی حلال کن، جهان مزاحم تو شد
به درک تو نمی رسد شعور آس و پاس ها

خدا درِ بهشت را محو کند نبینی اش
مباد باز در دلت زنده شود هراس ها

به یاد قبر مخفی ات چو ابر گریه می کنم
گاه که می روم سر مزار ناشناس ها

تو درد و روضه نیستی، تو راز آفرینشی
تو را زدند کافران پرت شود حواس ها


بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


کاظم بهمنی

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.