تبیان، دستیار زندگی
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی گفتگوی مفصلی با روزنامه شرق داشتند که اهم آن را در زیر می خوانید:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پیام احمدی نژاد به هاشمی


حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی گفتگوی مفصلی  با روزنامه شرق داشتند که اهم آن را در زیر می خوانید:


پیام احمدی نژاد به هاشمی

* به نظرم اینها خیلی تاثیر ندارد. به افرادی که این کارها را می‌کنند، نصیحت کردم در یک مساله به این مهمی مواظبت کنند و برداشت نشود که در ایران گروهی هستند که با اسراییل هم‌صدا می‌شوند. نه دولت روی اینها حساب جدی‌ای باز می‌کند و نه دنیا. طبیعی است در جامعه مخالفانی هستند که اظهارنظر می‌کنند. از این جهت درباره دلواپسان گفتم کارشان یک طنز تاریخی شده است. آقایانی که این حرف‌ها را می‌گویند، قطعا دشمنی‌شان با اسراییل کمتر نیست، ولی در این مساله یکی شده‌اند؛ یعنی الان هم نتانیاهو دلواپس است و هم اینها و هم اعراب همسایه.

* در خبرگان که در طول سال دوبار اجلاس داریم، گزارشی از اوضاع فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی استان‌ها را در نطق‌ها می‌گویند که گاه انتقاد است. ضمن اینکه اطلاعاتی را از جاهای مختلف به دست می‌آورند. به علاوه کمیسیون تحقیق داریم که ١٠ نفر از بزرگان خبرگان عضو آن هستند و آنها به دنبال مسایل مربوط به رهبری می‌روند و بررسی می‌کنند و با خود ایشان در میان می‌گذارند و اگر اعتراض یا ابهامی داشته باشند، در جلسه بعدی‌ای که تشکیل می‌شود، یکی از گزارش‌ها متعلق به کمیسیون تحقیق است که گزارش‌ها را می‌دهد. یعنی خبرگان می‌داند که در حوزه رهبری چه می‌گذرد.


* | در جواب گمانه بررسی شورایی شدن رهبری بعد از آیت الله خامنه ای | این مطالب در قانون اساسی آمده است. هم قبل از بازنگری و هم بعد از بازنگری به آن توجه شده است. قبل از بازنگری آمده بود «فعلا که کسی مثل امام(ره) مورد قبول اکثریت قاطع مردم نیست، همان می‌ماند، ولی اگر مثل امام(ره) و رهبری فعلی نباشد، شورایی می‌شود و شورایی پنج‌نفره از علما جای رهبری را می‌گیرند، در بازنگری هم همین آمده است که هم می‌تواند فرد و هم می‌تواند شورا باشد. این در قانون اساسی هست و لازم نیست روی آن بحث کنیم. چون بحث شده و مردم هم به آن رای داد‌ه‌اند و تمام شد. در اولین جلسه‌ای که بعد از رحلت امام(ره) برای تعیین جانشینی ایشان داشتیم، اولین بحث ما این بود که شورا باشد یا فرد. ما که جزو هیات‌رییسه خبرگان بودیم و باید برنامه‌ها را تنظیم می‌کردیم، نظر ما این بود که شورایی باشد و شورای سه‌نفره را در نظر گرفتیم که  آیت‌الله‌خامنه‌ای،‌آیت‌الله‌مشکینی‌و‌آیت‌الله‌موسوی ‌اردبیلی بودند. نظر جامعه مدرسین روی آیت‌الله گلپایگانی بود و فرد را پیشنهاد دادند. یک بحث جدی داشتیم و وقت زیادی از جلسه را گرفته بود که فرد یا شورا باشد. این در اختیار ما بود و باید انتخاب می‌کردیم. فرد ٤٥ رای و شورا ٣٥ رای آورد. نظر آیت‌الله‌خامنه‌ای روی شورا بود و سخنرانی خوبی هم کردند و توضیح دادند که شورا لازم است. اما وقتی که رای گرفتیم، این‌گونه شد. این با رای خود خبرگان است و اگر احساس شود که فردی آن برجستگی‌ها را ندارد و آماده نیست، می‌توانیم تبدیل به شورا کنیم.

آقای احمدی‌نژاد هم وقتی نامزد شدم، به من پیام داده بود که اگر شما می‌خواهید، من کنار می‌روم که گفتم نه، حالا که نامزد شدم، هر کسی می‌خواهد، باشد. من می‌خواهم برای مردم اتمام‌حجت کنم که اگر مردم خواستند، حاضرم خدمت کنم.

* در همه مسوولیت‌ها، براساس احساس خودم که می‌توانم برای کشور و نظام مفید باشم و همچنین خواست امام و رهبری وارد شدم. من بعد از اینکه از ریاست‌جمهوری کنار رفتم، هیچ بنا نداشتم که رییس‌جمهور شوم، چون آن مقداری که بلد بودم، کار کرده بودم و می‌گفتم که آدم‌های جوان‌تر، قوی‌تر و با تجربه بیشتر بیایند. حتی وقتی که بعضی‌ها زمزمه لزوم تجدید یک دوره دیگر ریاست من را آغاز کردند، به آنها اخطار کردم که نباید این اظهارات ادامه یابد زیرا در ایران قحط‌الرجال نداریم. شرایطی پیش آمد و در انتخابات ٨٤ گروهی نامزد بودند که اکثرشان از نظر خود من قابل قبول نبودند. خیلی تلاش کردم، با رهبری و با خود آنها صحبت کردم. یکی، دو نفرشان را صالح دیدم و گفتم که اگر یکی از اینها باشند، نمی‌آیم و حمایت هم می‌کنم. یکی از همین نامزدها آقای دکتر ولایتی بود. اما تا لحظه آخر توافق نشد. آخرین جلسه‌ای که با رهبری داشتیم، نزدیک انتخابات بود و قرار ما بر این شد که این هفته هم تلاش کنیم تا اینها را به یک نفر برسانیم، نه اینکه همه را حذف کنیم، بلکه دیگران روی کسی که فکر می‌کردیم مناسب است، اجماع کنند. گفته بودم که اگر به یک نفر رسید، من نمی‌آیم. یک هفته هم تلاش کردیم، اما نشد. طبعا دیدم نمی‌توان کشور را به دست افرادی از آن نوع داد.

* من همه نامزدها را می‌شناختم. ایشان در دولت من فرماندار و استاندار بود. فقط ایشان نبود، سه نفر بودند که می‌گفتم ظرفیت کشوری مانند ایران با شرایط و مشکلات داخلی و خارجی خاص خودش خیلی بالاتر از توان این افراد است. البته آقای احمدی‌نژاد هم وقتی نامزد شدم، به من پیام داده بود که اگر شما می‌خواهید، من کنار می‌روم که گفتم نه، حالا که نامزد شدم، هر کسی می‌خواهد، باشد. من می‌خواهم برای مردم اتمام‌حجت کنم که اگر مردم خواستند، حاضرم خدمت کنم.

پیام احمدی نژاد به هاشمی

*هیچ تمایلی نداشتم. ولی مجموعه شرایط به آنجا رسید. در دوره بعد هم قطعا می‌گفتم که نمی‌آیم و نمی‌خواستم بیایم. اواخر خیلی تحت فشار قرار گرفتم. علما از قم و نجف، شخصیت‌های بزرگ، گروه‌های دانشجویی و غیردانشجویی و اقشار مختلف مردم فشار آوردند و گفتند شما چگونه می‌خواهید به خواست مردم بی‌اعتنا باشید؟ باید وظیفه‌تان را انجام دهید. درباره انتخابات قبلی که می‌گفتم نمی‌آیم، یک روز همسر امام(ره) که من خیلی برای ایشان احترام قایل بودم، به من گفتند: شما می‌خواهید مملکت را به دست چه کسی بسپارید؟ امام به دست امثال شما داد و شما می‌خواهید به چه کسی بسپارید؟ من از حرف ایشان تکان خوردم. در این دوره هم فشار خیلی زیاد شد. من عصر آخرین جمعه منتهی به انتخابات احساس کردم در مقابل درخواست مردم و بزرگان دچار استبداد شده‌ام و به نظرها توجه نمی‌کنم. بعد از نماز مغرب استخاره کردم و تصمیم گرفتم بیایم. فردایش هم آخرین روز اسم‌نویسی بود. واقعا برخلاف میل خودم بود؛ الان در خبرگان هم همین‌طور است. من هیچ آمادگی روحی‌ای ندارم که رییس خبرگان شوم. در مجمع تشخیص به اندازه کافی کار می‌کنم و بیشتر از این دیگر چه لزومی دارد؟ در خبرگان علمای دیگری هستند که کار می‌کنند و من هم عضو هستم. اگر لازم باشد، در آنجا تاثیرگذار هستم و اگر هم لازم نباشد، مستمع هستم؛ الان نظرم این است. البته بعضی‌ها هستند که من مصلحت نمی‌دانم در راس خبرگان باشند. روز رای‌گیری معلوم می‌شود چه کسانی می‌خواهند بیایند و همانجا تصمیم می‌گیرم. در دوره قبل هم در همان جلسه تصمیم گرفتم. یعنی شب قبل از اجلاس قرار شد که کس دیگری باشد، صبح که رفتیم، دیدم شخص دیگری، نامزد شده بنابراین من هم نامزد شدم.

* اولا من همیشه براساس اصول اسلامی که مبتنی بر اعتدال است، رفتار می‌کردم و حتی قبل از انقلاب هم همیشه چنین بودم. ثانیا انسان یک موجود اجتماعی است و اگر قرار باشد، همیشه یکسان باشد که اصلا درست نیست. اسلام هم چنین نمی‌خواهد. شرایط زمانه عوض می‌شود. ثالثا من هیچ‌وقت فکر نکردم که چرا این‌گونه شده‌ام. اگر شما تغییری می‌بینید، دلیلش این است که در گذشته افراد تندرو، چنان میدانی نداشتند که بیایند تریبون‌های اساسی را بگیرند و حرف‌های تندی بزنند و کارهای آن‌گونه بکنند و بتوانند در دانشگاه‌ها و اجتماعات، هر کاری بخواهند، انجام بدهند. در دوره من و در دوره آقای خاتمی این‌گونه نبود. بعدها به تدریج این‌گونه شد و طبعا من هم با این تندروی مخالفت می‌کنم. وقتی می‌بینم با این تندروی می‌خواهند حقوق مردم را ضایع و مردم را مأیوس کنند که در انتخابات شرکت کنند یا در مجامع حضور داشته باشند، براساس وظیفه اسلامی، انسانی و انقلابی‌ام وارد می‌شوم. اگر شما تفاوتی احساس می‌کنید، به خاطر این است. اگر مسوول بودم، باید حقوق مردم را مراعات می‌کردم و الان که مسوول نیستم، اگر دیگری مراعات نکند، باید بگویم.

*من اصلاح‌طلب و اصولگرایی را دو لفظ برای بازی‌های سیاسی می‌دانم. وگرنه کدام اصولگرایی، اصلاح‌طلب نیست و کدام اصلاح‌طلبی به اصول اسلام و انقلاب پایبند نیست؟ درخصوص من و احساس قرابت آنها، بیشتر به کارهای آنها برمی‌گردد. خود آنها گویا در مخالفت با من تقسیم کار کرده‌اند. زمانی اصلاح‌طلب‌ها و زمانی اصولگراها منتقدان تخریب‌گرای من بودند. البته هیچ وقت افراد معتدل دو جریان چنین نبودند و همیشه این تندروهای دو طرف بودند که چنین می‌کردند. من هیچ‌وقت این طرفی و آن طرفی نبودم. حتی در حزب جمهوری اسلامی هم که بودیم، دو جناح داشتیم، یک عده محافظه‌کار و یک عده رادیکال بودند و ما موضع میانه داشتیم. در مجلس هم که بودم، چنین بودم و سعی می‌کردم هر دو را مراعات کنم. رییس‌جمهور هم که شدم، کابینه‌ام را از دو گروه تشکیل دادم و توازن را حفظ کردم. چون می‌بایست استاندارها را تایید می‌کردم، در هر دو دوره به وزرای کشور می‌گفتم که توازن را حفظ کنید و در این حد حفظ می‌کردند.

من اصلاح‌طلب و اصولگرایی را دو لفظ برای بازی‌های سیاسی می‌دانم. وگرنه کدام اصولگرایی، اصلاح‌طلب نیست و کدام اصلاح‌طلبی به اصول اسلام و انقلاب پایبند نیست؟ درخصوص من و احساس قرابت آنها، بیشتر به کارهای آنها برمی‌گردد. خود آنها گویا در مخالفت با من تقسیم کار کرده‌اند.


*چون دادگاه علنی نیست، نمی‌توانم حرف‌های آنجا را بزنم. ولی ماحصلی که به من اطلاع داده شده، این است که اینها بدون هیچ دلیلی تعداد زیادی اتهام درست کرده بودند. مثلا همین قضیه استات‌اویل قبلا سه‌بار مطرح شده بود و هر سه‌بار گفتند که هیچ ردی از مهدی هاشمی در آن نیست و هیچ اسمی از مهدی هاشمی در قراردادی که عباس یزدان‌پناه بست، دیده نمی‌شود. یک‌بار چندگروه از اینجا فرستادند که برادر آیت‌الله خامنه‌ای هم در جمع آنها بود. مجلسی‌ها و اطلاعاتی‌ها بودند که رفتند و وقتی برگشتند، گفتند: ما چیزی ندیدیم. یک‌بار هم در مجلس تحقیق و تفحص گذاشتند. آنها هم کلی کار کردند و به خارج رفتند. اینها گزارش‌های کتبی دارد و الان موجود است. همه در دادگاه مطرح شد. آنها هم گفتند که ردپایی ندیدیم. یک‌بار دیگر مجلس از آقای زنگنه به عنوان وزیر نفت سوال کرد. آقای زنگنه به مجلس رفت و گزارش داد. آقای اعلمی سوال کرده بود. آقای زنگنه هم گزارشش را داد و بعد از آقای اعلمی پرسیدند که قانع شدید؟ گفته بود که اگر مجلس قانع شده باشد، من هم قانع هستم. فریاد نمایندگان بلند شد که ما قانع شدیم. او هم گفت: من هم قانع هستم. این موضوع سه‌بار اتفاق افتاده بود. وزارت اطلاعات آن‌زمان در گزارشی مهدی را مبرا اعلام کرد.
ولی این را هم در پرونده گذاشته بودند. بقیه هم عین همین‌ها بود. یعنی هیچ چیز نداشتند. تا به حال دادگاه دلیلی برای جرم مهدی پیدا نکرده است. البته هنوز حکم نداده است.
* | در جواب احتمال محکومیت مهدی هاشمی| اعتراض می‌کنم، دعوا نمی‌کنم. اگر قاضی به حکم برسد، هیچ حرفی ندارم، چون قانون است و اگر قاضی نرسد و دستور بدهند، طبعا هرکس هم باشد، اعتراض می‌کند.

*مجموعه اتفاقات امسال برای دنیای اسلام اصلا خوب نبود و در داخل کشور هم با وجود همدلی مردم، بعضی‌ها نخواستند با مردم همراه شوند که بعضا حرف‌های دلسرد و تفرقه‌انگیز می‌زدند. امیدوارم در سال آینده اولا مسلمانان به وحدت اسلامی برسند و دیگر نبینیم گروهی به اسم اسلام، مردم را بکشند. ثانیا در داخل هم اگر در زندگی فردی مردم ـ خدای نخواسته ـ کدورتی هست، نوروز بهترین فرصت است که به دیدار هم بروند. ان‌شاءالله سالی سرشار از موفقیت‌های فردی و اجتماعی برای مردم باشد.

بخش سیاست تبیان



منبع:جهان نیوز ( با تلحیص)