سوره اعراف - آیات 148 الی 156-جزء نهم قرآن کریم
گوسالهی طلایى
حضرت موسى(ع) چهل روز در كوه طور به عبادت مشغول بود. در این وقت، سامرى كه مردى نیرنگباز بود و در ساختن بت، مهارت خاصى داشت، با سوءِ استفاده از فرصت، مردم را جمع كرد و گفت: «موسى ما را از سرزمین مصر بیرون آورد و آواره ساخت؛ و حال نمىدانیم كجاست و چه مىكند. هر چه طلا و جواهر دارید بیاورید تا برایتان خدایى بسازم كه او را پرستش كنید.» سپس گوسالهاى ساخت كه هنگام باد، صدایى شبیه صداى گاو، از آن به گوش مىرسید، و بنىاسرائیل را به پرستش آن دعوت كرد. بیشتر قوم بنىاسرائیل از او پیروى كردند و در مدت بسیار كوتاهى به بتپرستی روى آوردند و غوغاى عجیبى اطراف گوساله به راه انداختند. هر چه هارون با آنان صحبت كرد و تلاش كرد آنان را از این كار بازدارد، موفق نشد و به جز عدهی كمى، بقیه به گوسالهپرستى مشغول شدند. ماجرا را در قرآن چنین مىخوانیم:
و قوم موسى بعد از او، از زیورهاى خود، پیكر گوسالهاى ساختند كه صداى گاو داشت. آیا ندیدند كه او با آنان سخن نمىگوید؟ و به راهى هدایتشان نمىكند؟ آن را گرفتند و ستمكار بودند. و چون پشیمان شدند و دیدند كه واقعاً گمراه شدهاند، گفتند: اگر پروردگارمان به ما رحم نكند و ما را نبخشد حتماً از زیانكاران خواهیم بود.
آیات 148 و 149
چه جانشینان بدى
خداوند مهربان به حضرت موسى(ع) فرمود به سوى قومش بازگردد وبه او خبر داد كه قومش، در مدتى كه او نبوده، بتپرست شده اند، و او در حالى كه از كار آنان غمگین و عصبانى بود، بازگشت و ابتدا سراغ برادرش رفت. ماجرا در قرآن چنین آمده است:
و هنگامى كه موسى خشمگین و اندوهگین به سوى قومش بازگشت، گفت: پس از من، چه جانشینان بدى برایم بودید! آیا در مورد فرمان پروردگارتان عجله كردید؟ و لوحها را انداخت؛ و سر برادرش را گرفت، او را به سوى خود كشید. گفت: پسر مادرم! این قوم مرا ناتوان كردند و نزدیك بود مرا بكشند. پس كارى نكن كه دشمنان، مرا سرزنش كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار نده.
گفت: پروردگارا! مرا و برادرم را ببخش و ما را در رحمت خود داخل كن و تو مهربانترین مهربانانى.
آیات 150 و 151
خشم موسى آرام گرفت
بنىاسرائیل از كار خود پشیمان شدند و توبه كردند و از خدا تقاضا كردند كه آنان را ببخشد. خداوند بخشنده مىفرماید:
به راستى كسانى كه گوسالهپرستى كردند، به زودى به خشم پروردگارشان و خوارى در زندگى دنیا گرفتار مىشوند و اینگونه دروغسازان را كیفر مىدهیم. و كسانى كه كارهاى بد انجام دادند، آنگاه توبه كردند و ایمان آوردند، به راستى پروردگارت پس از آن، آمرزندهی مهربان است. و هنگامى كه خشم موسى آرام گرفت، لوحها را برداشت، و در نوشتههایش براى كسانى كه از پروردگارشان مىترسند، هدایت و رحمت بود.
آیات 152 الى 154
تا او را نبینیم ایمان نمىآوریم
قوم بنىاسرائیل با وجود این كه معجزات زیادى از حضرت موسى(ع) دیده بودند، اما براى ایمان آوردن به خداى بزرگ، بهانهجویى مىكردند. آنان به حضرت موسى(ع) گفتند: «براى آن كه به خدایت ایمان بیاوریم، باید حتماً او را با چشم خود ببینیم وگرنه هرگز ایمان نخواهیم آورد.» حضرت موسى(ع) هفتاد نفر از آنان را انتخاب كرد و همراه آنان به كوه طور رفت. در این هنگام خداوند یگانه، یكى از مخلوقات خود را به آنان نشان داد كه بدانند تحمل و طاقت دیدن مخلوقات پروردگار را هم ندارند، چه رسد به آن كه بخواهند وجود خالق را ببینند. صاعقهاى آمد و بر كوه اصابت كرد. برق خیرهكننده و صداى وحشتناك و زلزلهاى برخاست كه همگى بیجان روى زمین افتادند و هلاك شدند. حضرت موسى(ع) از خداوند بخشنده تقاضا كرد كه زندگى را به آنان بازگرداند و تقاضایش پذیرفته شد و آنان بار دیگر زنده شدند تا از سپاسگزاران باشند. ماجرا را در قرآن چنین مىخوانیم:
و موسى از قومش هفتاد مرد براى وعدهگاه ما انتخاب كرد. پس هنگامى كه زلزله آنان را گرفت، گفت: پروردگارا! اگر مىخواستى، آنان را و مرا پیش از این هلاك مىكردى. آیا ما را به سزاى آنچه كمخردان ما انجام دادهاند، هلاك مىكنى؟ این چیزى جز آزمایش تو نیست. هر كه را بخواهى به وسیلهی آن گمراه مىكنى و هر كه را بخواهى، هدایت مىكنى. تو سرپرست مایى، پس ما را ببخش و به ما رحم كن و تو بهترین بخشندگانى. و براى ما، در این دنیا و در آخرت نیكى مقرر فرما. به راستى كه ما به سوى تو بازگشتهایم. گفت:
عذابم را به هر كس بخواهم مىرسانم و رحمتم همه چیز را فرا گرفته است. پس به زودى آن را براى كسانى كه پرهیزكارند و زكات مىدهند و كسانى كه به آیات ما ایمان مىآورند، مقرر مىكنم.
آیات 155 و 156
فرزانه زنبقی
نشر لک لک
آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
سوره ی اعراف- آیات 88 الی 206-جزء نهم قرآن کریم