به آغوش مردم پناه ببرید
ضرورت مشارکت مردم
ما بهصورت یک اصل، از اوایل انقلاب، روی مشارکت مردم تکیه کردیم. امام (رضوانالله تعالی علیه)، مکرر در مکرر، درباره مشارکت دادن مردم، توصیه میکردند و حرف میزدند. آن روزها، تفکری هم وجود داشت که مردم را تقریباً از میدانهای گوناگون دور میکرد. بعد هم بحمدالله همه به این رسیدند که نه؛ مردم بایستی در مسائل گوناگون کشور، چه مسائل اقتصادی و چه سایر زمینهها- در مسایل سیاسی که بحمدالله حالا هم دخالت دارند- شرکت و دخالت داشته باشند. امروز هم این طوری است؛ باید هم باشد.
این، یک اصل هم هست که مردم بایستی در کارهای دولت، سهیم، شریک، همکار و مباشر کار باشند؛ لیکن نکته اساسی که در اینجا وجود دارد، این است که نوع دخالت مردم، نباید منجر به این شود که بعضی از قشرهای مردم یا بعضی از افراد زرنگ در میان مردم، سودهای کلان و بادآورده ببرند؛ در حالی که عده دیگری از مردم، در اولویت های زندگی در بمانند. یعنی همان مساله اساسی عدالت اجتماعی و رسیدگی به همه قشرها در بخشهای مختلف، باید مورد توجه قرار گیرد. 1
اتکاء و ارتباط با مردم
در جامعه اسلامی، دستگاه مدیریت و حاکمیت جامعه، همه و همه، متکی به مردم، جزو مردم، همراه با مردم، متصل به مردم- به تمام معنای اتصال- هستند و جدا نیستند. 2
رابطه و نسبت معکوسی بین ارتباط با مردم و ارتباط با قدرتها و پناه بردن به آنها وجود دارد: هر حکومتی که ارتباطش با مردم خود صمیمانه است، به قدرتها بیاعتناست و به آنها نگاه و تکیه نمیکند و به حرف آنها محل نمیگذارد و دستور آنها را به گوش نمیگیرد و به سراغ آنها نمیرود؛ ولی هر حکومتی که با مردم خود رابطه ندارد، با قدرتهای بزرگ گرم میگیرد و به آغوش آنها پناه میبرد و به آنها تکیه میکند و قهراً از آنها حرف میشنود و دستور آنها را اجرا میکند! از آن طرف نیز همینطور است: هر حکومتی که به قدرتها نزدیک شد، از مردم خود دور میشود و هر حکومتی که از قدرتهای بزرگ جهانی دور شد، در دل مردم خود جای میگیرد. این، یک امر روشن و بدیهی در فرهنگ و معارف سیاسی امروز دنیاست. 3
نتیجه انقطاع از واقعیات و دوری از مردم
برای یک مسوول در دستگاه حکومتی- اعم از مسوولیتی که بنده دارم یا مسوولیتی که دیگر مسوولان دارند- انقطاع از واقعیات و دوری از مردم، عامل انحطاط است. معتقدم که یک مسوول نباید اجازه دهد که از واقعیات جامعه و از خبرهایی که در جامعه جاری است، دور بماند. 4
محبت و اعتماد مردم، از راه بیان صادقانه و صحیح واقعیتها حاصل میشود. 5
محبت و ارتباط مردم، یک امر دو جانبه است
یک وقت مخاطب، شما مسوولان کشورید. چیزی که میخواهم به شما بگویم، این است که: عزیزان من! در هر جایی که شما مسوول هستید، این را باید قدر بدانید، نگهش بدارید و حفظش کنید. ما باید این را حفظ کنیم.
اعتماد و اطمینان و پیوستگی و محبت مردم، حرکتی یکجانبه نیست که اگر مردم به کسی محبت کردند و دل بستند، هر کار هم بکنی، اینها محبت دارند. نخیر؛ اینطور نیست. محبت و ارتباط مردم، یک امر دو جانبه است. باید از طرف مسوولان در همه سطوح، به مردم پاسخ داده شود. البته این پاسخ، انواع و میدانهایی دارد. باید برای مردم کار شود. 6
همه باید بسیجی باشند
کسی خیال نکند که بسیج، یک حاشیه است و ملت و دولت و حکومت، به راهی میروند و بسیج هم در کناری نشسته و به خود مشغول است؛ خیر. «بسیج» متن حرکت نظام است. همه باید بسیجی باشند. دولت و مسوولان هم باید بسیجی باشند... بسیجی کسی است که برای ارزشهای اسلام، اهمیت قائل است و معتقد به خدا و خاضع و خاشع در مقابل پروردگار عالمیان است. در دل، مشتاق صلاح است و میخواهد صالح و پاک باشد و از رذایل اخلاقی دور بماند. میخواهد روز به روز اُنس خود را با خدا بیشتر کند و بنده او باشد و بر طبق فرمان او زندگی کند. بسیجی این راه را، راه سعادت میداند. او سعادت را در شهواب زودگذر زندگی و پوشیدن لباس الوان و رنگارنگ و قرار گرفتن در معرض دید این و آن به خاطر ارضای یک ساعته نمیداند. روح او با این چیزهای کوچک و حقیر، ارضا نمیشود؛ روح او با معارف الهی ارضا میگردد. 7
منبع: راهبردها در کلام رهبر
پینوشتها:
1- دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت 8/6/1375.
2- دیدار مسوولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران 20/4/1369.
3- دیدار فرماندهان بسیج 8/9/1374.
4- دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر 9/12/1379.
5- دیدار مسوولان و کارگزاران نظامجمهوری اسلامی ایران 23/5/1370.
6- دیدار مسوولان و کارگزاران به مناسبت عید غدیر خم 6/2/1376.
7- دیدار فرماندهان بسیج 8/9/1374