سوره ی اعراف - آیات 99 الی 112- جزء نهم قرآن کریم
سوره ی اعراف - آیات 99 الی 112- جزء نهم قرآن کریم
زیانكاران
گاه انسان چنان به كار دنیا مشغول و سرگرم مىشود كه متوجه بعضى از اشتباهات و گناهانش نمىشود. سپس ناگهان از سوى خداوند مهربان، برایش گرفتارى و مشكلى پیش مىآید تا متوجه شود و بار دیگر به سوى خدایش بازگردد و كارهاى شایسته انجام دهد. اگر لطف خدا نبود و انسان به حال خود رها مىشد، بىشك از زیانكاران بود. خداوند مهربان فرموده است:
آیا از مكر خدا ایمن شدهاند؟ پس، فقط مردمِ زیانكار، خود را از مكر خدا ایمن می دانند.
آیهی 99
دلهاى مُهر خورده
با مطالعهی تاریخ زندگى پیامبران متوجه مىشویم كه هر گاه مردمى به پیامبر خود ایمان نیاوردند و در بىایمانى و كفر لجاجت كردند، دچار عذاب الهى شدند. حتى اگر اقوام بعد از آنان نیز از سرنوشت گذشتگان درس نگرفتند و به همان روش با پیامبر خود مخالفت كردند، عذاب الهى بر آنان فرود آمد. خداوند مهربان مىفرماید:
آیا براى كسانى كه زمین را پس از ساكنانش به ارث مىبرند، روشن نشده كه اگر بخواهیم آنان را به سزاى گناهانشان مىرسانیم و بر دلهایشان مُهر مىزنیم تا دیگر نشنوند. این است آبادىهایى كه از خبرهاى آن بر تو حكایت مىكنیم. در حقیقت، پیامبرانشان با دلایل روشن به سوى آنان آمدند. آنان به آنچه از قبل دروغ خوانده بودند، ایمان نمىآوردند. اینگونه، خداوند بر دلهاى كافران مُهر مىزند و بیشتر آنان را بر سر پیمان نیافتیم و به درستى كه بیشترشان را نافرمان یافتیم.
آیات 100 الى 102
در كاخ ستم
پادشاهان مصر را فرعون مىنامیدند. فراعنه بسیار ظالم و ستمگر بودند و خود را خداى مردم مىدانستند. سالیان درازى بود كه قوم بنىاسرائیل در این سرزمین در رنج و بدبختى زندگى مىكردند. خداوند مهربان، حضرت موسى(ع) را به پیامبرى برگزید تا آنان را به خداپرستى دعوت كند و از ظلم و ستم فرعون نجات بخشد.
خداوند یگانه به موسى(ع) معجزاتى داد كه بتواند پیامبریش را ثابت كند و برادرش را كه بسیار خوب صحبت مىكرد، وزیر او قرار داد. سپس به آنان فرمان داد كه به كاخ فرعون بروند و او را به خداپرستى دعوت كنند و از او بخواهند كه از ظلم به قوم بنىاسرائیل دست بردارد. داستان رفتن حضرت موسى(ع) و برادرش به كاخ فرعون را در قرآن چنین مىخوانیم:
سپس بعد از آنان، موسى را با آیات خود به سوى فرعون و بزرگانش فرستادیم.
ولى به آن ستم كردند، پس ببین عاقبت كار فاسدان چگونه بود. و موسى گفت:
اى فرعون! من فرستادهی پروردگار جهانیان هستم. شایسته است كه دربارهی خدا جز به حق سخن نگویم. من در حقیقت از سوى پروردگارتان دلیلى روشن براى شما آوردهام. پس بنىاسرائیل را همراه من بفرست.
گفت: اگر راست مىگویى كه نشانهاى آوردهاى، آن را نشان بده. پس عصایش را انداخت. ناگهان اژدهایى آشكار شد و دستش را بیرون آورد، ناگهان براى بینندگان سفید شد.
آیات 103 الى 108
جادوگر است
در كاخ فرعون، موسى(ع) تمام تلاش خود را كرد. معجزاتش را نشان داد. از زمین و آسمان، باران و گیاهان سخن گفت. از نشانههاى خدا براى فرعون و بزرگانش صحبت كرد. اما هیچ یك از حرفهایش بر دل فرعون اثر نكرد و او ایمان نیاورد. فرعون با بزرگانش در مورد موسی(ع) مشورت كرد. آنان گفتند: «او جادوگر بزرگى است.» فرعون حضرت موسى(ع) را متهم كرد به این كه مىخواهد مردم را از مملكتى كه سرزمین خودشان است، بیرون كند و خودش قدرت را در دست بگیرد و به او گفت:
اى موسى! تو قصد نجات مردم و رهایى بنىاسرائیل را ندارى؛ اگر مىخواهى ما را با سحر و جادو مطیع خود كنى، بدان كه ما هم جادوگران بزرگى داریم كه مىتوانند با تو مبارزه كنند و تو را شكست بدهند. اگر موافق هستى روزى را معین كن كه در حضور ما و مردم، با جادوگران ما مبارزه كنى.
حضرت موسى(ع) پذیرفت و روز جشن و هنگام ظهر را انتخاب كرد كه مردم تعطیل باشند و همه بیایند و هوا كاملاً روشن باشد كه همه چیز به خوبى دیده شود. به هر حال، فرعون دستور داد تا تمام جادوگران ماهر را نزد او ببرند. در قرآن چنین مىخوانیم:
بزرگانى از قوم فرعون گفتند: بىشك، این جادوگرى دانا است. مىخواهد شما را از سرزمینتان بیرون كند. پس چه دستور مىدهید؟ گفتند: او و برادرش را نگهدار و گردآورندگان را به شهرها بفرست تا تمام جادوگران دانا را نزد تو بیاورند.
آیات 109 الى 112
منبع: آشنایی با قرآن کریم برای نوجوانان
سوره ی اعراف- آیات 88 الی 206-جزء نهم قرآن کریم