متاثر از سریال های فارسی زبان!
«همه چیز آنجاست» سریالی است كه از هر موضوعی میشود نمونهای در آن پیدا كرد. خیانت، عشق، مثلث عشقی، كلاه برداری، اعتیاد، احترام به پدر و مادر، دعوای عروس و مادرشوهر، تقلب، برادر گمشده، دفاع مقدس، شك، لزوم مشاوره قبل از ازدواج، مشكلات جراحی پلاستیك و خلاصه هرچه فكرش را بكنید. مسائلی كه شاید هركدامشان بتوانند به تنهایی موضوع یك سریال باشند اما اینجا همه باهم كنار هم قرار گرفتهاند؛ اتفاقی كه معمولا در سریالهای فارسی زبان ماهواره مشابهاش را دیدهایم. مواجهه کارگردان با این سوال خیلی خیلی منطقی بود :« این سوال كاملا منطقی است. یادمان باشد كه ما خودمان با خودمان نمیتوانیم مسابقه بدهیم باید با دیگران رقابت و سعی كنیم از آنها جلو بزنیم. مگر شبكههای یك و دو و سه چه دارند كه بخواهیم سریالهایشان را باهم مقایسه كنیم؟»
اما بحث رقابت با اثرپذیری، دو مقوله جدا از هم هستند. در وضعیت رقابت، باید سعی كرد خوراكی فراتر آنچه ماهوارهها برای مردم مهیا میكنند، به آنها داد اما در «همه چیز آنجاست» بیشتر بحث اثرپذیرفتن مطرح است. او در این باره هم كاملا مسئله را قبول میكند:« به نظرم هردوتایش خوب است. برای قدم اول همین اثر پذیرفتن هم قدم مناسبی است. باید به مخاطب بگوییم داریم خوراكی مشابه بهت می دهیم تا جایی كه به ما اعتماد كند. بعد كم كم سطح را ببریم بالا. آن موقع است كه می توانیم بگوییم خیانت خوب نیست.»
تاثیر از سریال های ماهواره؟
مسئله دیگری كه در سریال وجود دارد توجه ویژه به سوژهها و موضوعات همیشگی سریالهای خانوادگی ماهوارهای است. از عشق و خیانت گرفته تا كلاهبرداری و دعوای عروس و مادرشوهری و ... انگار کارگردان ذائقه مخاطبان ایرانی را از طریق توجهشان به سریالهای ماهوارهای شناخته و برای جذب مخاطب، از آنها اثر پذیرفته اند:« راستش این سوال را فیلمنامه نویس باید جواب دهد اما اگر از من میپرسید باید بگویم موضوع خیانت كی جذاب نبوده كه حالا با تماشای فیلمهای تركیهای بخواهد یادمان بیفتد؟ یا موضوع مرد دو زنه یا زن دومی كه باج بگیرد و ... این مسائل همیشه جذاب است. اگر بیاییم با اینها مقابله كنیم كار بزرگی كردیم اما باید بپذیریم كه آنها دستشان در نشان دادن خیانت خیلی بازتر است. آنها حتی در نوع دیالوگ گفتن، استفاده از پوشش و سایر جذابیتهای بصری از ما جلوتر هستند و ما نمیتوانیم در این موارد با آنها رقابت كنیم. با این حال من هیچ گاردی ندارم اگر نویسنده از این موضوعها استفاده كرده باشد.»
از شاه حسینی می پرسیم: اتفاقا المانهای جذابیتی كه می تواند مخاطب را جذب كند را در اجرا هم میبینیم. می گوید: « كاملا درست است. بالاخره باید یك جذابیتهایی داشته باشد كه فانی تصمیم بگیرد با وجود داشتن همسر، سراغ او برود. طبیعتا باید زیبایی بیشتری نسبت به زن اول داشته باشد، از لحن حرف زدن و مدل راه رفتن گرفته تا حتی طرز گوشی دست گرفتن، غذا پختن و خلاصه همه ویژگیهای رفتاریاش باید متفاوت باشد. »
بلافاصله از شاه حسینی می پرسیم: اتفاقا المانهای جذابیتی كه می تواند مخاطب را جذب كند را در اجرا هم میبینیم. درست مثل لوندیهایی كه برای كاراكتر زن دوم فانی در نظر گرفتهاید. درست است كه در تلویزیون ایران نمیشود خیلی به این مسائل ورود كرد اما با همین محدودیتها باز هم سعی كردید مسئله را آنطور كه هست به نمایش بگذارد. پاسخش را بخوانید: « كاملا درست است. بالاخره باید یك جذابیتهایی داشته باشد كه فانی تصمیم بگیرد با وجود داشتن همسر، سراغ او برود. طبیعتا باید زیبایی بیشتری نسبت به زن اول داشته باشد، از لحن حرف زدن و مدل راه رفتن گرفته تا حتی طرز گوشی دست گرفتن، غذا پختن و خلاصه همه ویژگیهای رفتاریاش باید متفاوت باشد. هرچند كه ما هیچ وقت عشق یا دوست داشتن را به آن معنای خاص، میانشان نمیبینیم. درواقع از وقتی وارد ماجرا میشویم كه بینشان جنگ و دعواست. بله همه سعیام را كردم از این وجه بصری استفاده كنم. »
تعدد شخصیتها و خرده قصهها
یكی از ویژگیهای سریال «همه چیز آنجاست» تعدد شخصیتها و خرده قصههایی است كه در آن وجود دارد؛ خرده قصههایی كه چندان خوب كنار هم چفت نشدهاند. اینطور به نظر میرسد كه شاید قصد داشتید برای بالا رفتن تعداد قسمتها، مدام شخصیت وارد كنید و برای هركدام قصه بسازید. اینطور نیست؟ شاه حسینی پاسخ می دهد: «قصه را درواقع علیرضا افخمی و فیروزه قشقایی نوشتهاند و زیاد دخالتی در آن نداشتم ولی باید بگویم كه تمام این قصهها در طرح اولیه وجود داشت. در طرح 25 صفحهای ابتدای كار تمام این شخصیتها را داشتیم و زمانی كه با 16 قسمت فیلمنامه آماده كار را شروع كردیم میدانستیم كه با این همه كاراكتر و قصه روبهروییم. ولی واقعا به دلیل افزایش تعداد قسمتها نیست. قسمتها را میشد با همین قصه فرهمند و فانی تعدادشان را زیاد كرد و اتفاقا خیلی هم جای كار داشت. ولی به نظرم خرده قصهها چندان هم بیربط با كل كار نیستند.»
اینكه خواهر نامزد پسر فرهمند جراحی زیبایی انجام میدهد و از ترس پدرش در خانه دوستش پنهان میشود یا برای اینكه هم كلاسیها چهرهاش را نبینند ساعتها توی رستوران مینشیند و سوپ میخورد، چندان هم نمیتواند در جهت قصه اصلی باشد؟ البته از این دست نمونهها در كل سریال كم نیست. او می گوید: «چندان هم بیربط نیست. وقتی قصه نازنین را كه مهران، پسر خانواده فرهمند دوستش دارد را پیگیری میكنیم خب این نازنین خودش مهم میشود. طبیعتا خانوادهای دارد. برای اینكه ببینیم از چه طبقهای است و چگونه دارد زندگی میكند نمایش خانوادهاش اهمیت دارد. نمایش تضادی كه نازنین با خواهرش دارد، سادگی او و نوع رفتارش با خانواده، قصه را جذاب میكند. البته تا حدی موافقم كه این قصههای فرعی شاید به قصه كمك خاصی نكند اما نهایتا میتواند كمك خوبی برای قشر خاصی از مردم باشد. شاید قصه فرهمند و فانی و ... برای بعضیها غریبه باشد اما ممكن است برخی دختران جوان با مشكلات خواهر نازنین همذات پنداری كنند و از قصهاش چیزهایی یاد بگیرند.»
بیان آسیبهای اجتماعی
پس قبول دارید كه میخواستید در كنار داستان سریال، یك سری آسیبهای اجتماعی را هم مطرح كنید:«نمیتوانم این را كتمان كنم. حتما نویسنده این دغدغه را داشته كه مسائل اجتماعی را هم بازگو كند ولی واقعا نمیتوانستیم دختری را از بیرون وارد ماجرا كنیم كه به واسطهاش این حرفها را بزنیم. قصه همه كم كم شروع میشود. اینطوری نیست كه بعضیها كمرنگ باشند بعضیها پررنگ. به زودی قصه عمه هما، حمید، دختر مهدی و ... هم پررنگ میشود. نبض همه در این سریال به یك اندازه میزند. اتفاق اصلی در خانواده فرهمند میافتد اما سایرین هم قصههای خاص خودشان را دارند. ضمن اینكه منشی شركت فانی هم كم كم به بطن ماجرا ارتباط پیدا میكند.»
مخاطب شعار را دوست دارد؟
«همه چیز آن جا است» خیلی وقت ها بجای بیان سرراست و منطقی قصه ، به شعارهای گل درشت روی می آورد. این مساله را با شهرام شاه حسینی مطرح می کنیم و می پرسیم چرا فکر می کنید مخاطب شعار را دوست دارد:«چون كار دارد جواب میدهد. مخاطب دارد این كار را میبیند و لذت میبرد. من هم مثل شما فكر میكردم. بسیاری از دیالوگهایی كه در سناریو بود را میگفتم مگر امكان دارد تماشاچی دوست داشته باشد؟! باورتان نمیشود اما عینا سر همان جمله پنجاه نفر بهم زنگ زدند و گفتند آن جمله را كی نوشته بود؟»
او البته روی نکته دیگری هم پافشاری می کند:« ترجیح میدهم با مخاطبان عام روبهرو شوم تا مخاطبان خاص. چون میتوانی روی مخاطب عام كار كنی و سطح كیفی آنها را ارتقا دهی اما مخاطبان خاص میخواهند یك جا بمانند و حرف خودشان را بزنند. »
مصاحبه: مرجان فاطمی
بخش سینما و تلویزیون تبیان
مطالب مرتبط: