تبیان، دستیار زندگی
نوشته های این مجموعه شامل واکنش هایی است که نویسندگان آن به ماشین تحریر داشته اند. غالب آنها به ستایش ماشین تحریر پرداخته اند و آن را ستوده اند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نویسنده ها و ماشین تحریرهایشان

احمد اخوت و «داستان ماشین تحریر من»*

نوشته‌های این مجموعه شامل واکنش‌هایی است که نویسندگان  به ماشین‌تحریر داشته‌اند. غالب آنها به ستایش ماشین‌تحریر پرداخته‌اند و آن را ستوده‌اند.

فرآوری: زهره سمیعی- بخش ادبیات تبیان
احمد اخوت و «داستان ماشین تحریر من

احمد اخوت زیاد سفر نمی‌رود. گواهی‌نامه رانندگی ندارد. موبایل ندارد. مطالبش را هم گویا با دست می‌نویسد و بعد می‌دهد تایپ می‌کنند. از خرق‌عادت‌های دیگرش این است که خرده‌ریز جمع می‌کند. تکه‌کاغذهای مانده لای ‌کتاب‌هایی که از جمعه‌بازار کتاب می‌خرد، گاه آگهی بریده‌شده یک‌مجلس ترحیم متعلق به پنجاه‌‌سال پیش، گاه آگهی استخدامی یک وزارتخانه در همین حدود، گاهی عکسی پاره‌شده، گاهی قطعه‌شعری که با خط نستعلیق نوشته شده است، توی این کتاب‌ها پیدا می‌کند. کارت‌های زردرنگِ باقی‌مانده در جیب کتاب‌های کتابخانه‌ها را هم برمی‌دارد که الان دیگر بی‌فایده شده‌اند، چون کتاب‌ها حالا همه به‌صورت دیجیتالی ثبت می‌شوند و نرم‌افزار مخصوصی هم هست که امانت کتاب را ثبت می‌کند -کارت‌هایی که اجازه می‌داد ببینی مثلا این کتاب را قبل از تو کی گرفته و چرا هر کتابی که تو می‌گیری، او قبلا گرفته و همین شاید ترغیب‌ات می‌کرد بگردی ببینی می‌توانی آدرسی، خبری، از این آدم پیدا کنی؛ شاید این کارت تو را می‌رساند به‌ آن آدم. جز این، اخوت تیله و عینک‌ و دکمه سردست، چاقوهای قدیمی را هم جمع می‌کند. او گنجه‌ای دارد پر از هرچیز که نشانی از گذشته و خاطره دارد؛ گنجه‌ای پر از هرچیزی که روح گذشته و ارواح گذشتگان در آن سکونت کرده‌اند.

علاقه او به موضوع و شیی مثل ماشین‌تحریر از همین‌جا آب می‌خورد. اخیرا مجموعه‌ای از مقالات را، با عنوان «داستان ماشین‌تحریر من» ترجمه کرده است که حاوی مصاحبه‌ای هم با پل استر است، (پل استر، داستان ماشین‌تحریر من، با مقالاتی از مارتین هایدگر، مارک تواین، رابرت مسنجر، ماتیو سولان، میشل کونتات، اصفهان، نشرفردا، 1393).

نوشته‌های این مجموعه شامل واکنش‌هایی است که نویسندگان آن به ماشین‌تحریر داشته‌اند. غالب آنها به ستایش ماشین‌تحریر پرداخته‌اند و آن را ستوده‌اند. مارک‌ تواین از این بابت به خود می‌نازد که اولین نویسنده آمریکایی است که با ماشین‌تحریر رمان نوشته ‌است. مطلب او بیانگر اولین واکنش‌ها به ظهور این دستگاه جدید است: «کسی که این را داشت نادره‌فردی به‌حساب می‌آمد. حالا اما دنیا طور دیگری شده ‌است: کسی که ماشین‌تحریر نداشته باشد نادره است.» (ص28). او این حرف را در قرن نوزدهم می‌زند. حالا باید گفت کسی که ماشین‌تحریر داشته باشد و همچنان از آن استفاده کند، نادره است. چنانکه رابرت مسنجر، در مقاله «نویسندگان ماشین‌نویس» می‌گوید: «اینها گونه در معرض خطرند. اما هنوز وجود دارند و از بین نرفته‌اند. (ص35). به گفته او: «الان دوره‌ای است که مشکل می‌توان ماشین‌تحریری را از بخش بازرسی فرودگاه عبور داد (ص39). و مامورین بازرسی از خود رفتاری نشان می‌دهند که انگار توپ جنگی را با خودت به سفر می‌بری (ص39).

احمد اخوت، ترجمه ی کتاب« داستان ماشین تحریر من» را به آخرین ها تقدیم کرده است. «موجوداتِ در خطر نابودی» نویسندگان و اهالی قلمی که آثار خود را با دست می نویسند و «معدود نویسندگان ماشین نویس» همان ها که خط و ربط نوشتن را به نسلی که امروز با رایانه می نویسد آموخت.

امروز ماشین‌تحریر را نوعی باقی‌مانده، شیء بازمانده از عصرباستان دوران مدرن تلقی می‌کنند. در نتیجه باید مثل یک باستان‌شناس به جست‌وجو بپردازی بلکه ببینی در همین مثلا پنجاه، شصت‌سال پیش شاعران و نویسندگان محبوبت از این شی چطور استفاده می‌کردند: همینگوی، فاکنر، کرواک، استاینبک، فلانری اوکانر. بگردی ببینی شماره‌سریال فلان ماشین‌تحریر چه بوده، تکمه‌هایش سفید بوده یا سیاه، نوارش قرقره‌ای بوده یا بدون پوشش... پل استر در توصیف ماشین‌تحریر المپیای خود، از زبانی تقریبا عاشقانه استفاده می‌کند که شاید بیانگر تلقی ناخودآگاه او از جنس دیگر هم باشد. او ماشین‌تحریر دستی خود را با تایپ برقی مقایسه می‌کند که موتورشان مدام وزوز و قطعات‌شان خش‌خش و تق‌تق می‌کند. اما «من سکون ماشین‌تحریر المپیایم را ترجیح می‌دادم. از لمس‌کردنش لذت می‌بردم. نرم کار می‌کرد و قابل اعتماد بود. وقتی برصفحه کلیدش می‌کوبیدی ساکت بود.» (ص16) پل استر از کامپیوتر و واژه‌پرداز وحشت دارد. می‌ترسد دکمه‌ای بزند و همه زحمات‌اش به باد برود (ص20). ماشین‌تحریر برای پل استر نشانی از آینده خودش است. آنها هردو منقرض خواهند شد. (ص21) با عکس‌هایی که سم دوستش از ماشین‌تحریر او می‌گیرد این شی بی‌جان نزد او تبدیل به موجودی زنده می‌شود که خشم و آرزو دارد و حتی می‌شود صدای قلبش را شنید.

اگر بخواهیم مقایسه کنیم، می‌توان گفت که فقط هایدگر است که در مقاله خود به‌نام‌ »درباره دست و ماشین‌تحریر» ماشین‌تحریر را می‌نکوهد و آن را در زمره دستگاه‌های جدید مدرن قرار می‌دهد که اسباب دورشدن انسان را از وجود فراهم کرده‌اند. او ماشین‌تحریر را جزیی از تکنولوژی مدرن می‌داند و ابزاری مکانیکی که دست را از ساحت کلمه نوشتاری بی‌نصیب می‌کند و مقامش را به حد یک وسیله ارتباطی تنزل می‌دهد. علاوه‌بر این نوشتن مکانیکی به‌اصطلاح دارای این ویژگی است که دستخط و نهایتا شخصیت را پنهان می‌کند. ماشین‌تحریر همه نویسنده‌ها را یکسان نشان می‌دهد (ص61). به گفته او: «ماشین‌تحریر حجابی بر ذات نوشتن و دستخط است و بشر را از جایگاه ذاتی دست جدا می‌کند. بی‌آنکه او چنین جدایی را به شکل شایسته‌ای تجربه کرده باشد و اصلا بداند که ماشین‌تحریر استحاله‌ای در ارتباط میان وجود و ذات‌اش پدید آورده است. (همان).

ماشین‌تحریر برای هایدگر وحشت‌آفرین بود؛ نمادی بود از غلبه تکنولوژی و دورشدن بشر از هستی. برای نسل‌های بعد از او، ماشین‌تحریر مایه حسرت و برانگیزنده حس نوستالژی است. ماشین‌تحریر موجودی زنده است که قلبی تپنده دارد و هنگام تحریر متن با نویسنده می‌آمیزد. سرعت تغییرات تکنولوژیک این شیء زنده، این موجود ظریف را به وسیله‌ای بلااستفاده تبدیل می‌کند و به‌جای‌ آن اشیایی جدید می‌نشاند.

احمد اخوت در این کتاب، داستان خاطره ای هم از ماشین تحریر خودش آورده. یک ماشین تحریر نقره ای رنگِ رمینگتون، مدل سال 1960 که تا به اتاق کار او برسد، راه پرحرف و کلمه ای را پشت سر گذاشته. او پس از مدتی همراهی با این ماشین، یاد می گیرد که چگونه شب در تاریکی با چراغ قوه به نوار تایپ آن نور بتاباند و پشت آن یک صفحه ی سفید بگیرد و نوشته های روی نوار را بخواند.

کتاب«داستان ماشین تحریر من»با گفت و گوی مفصل میشل کونتات با پل استر پیرامون «نسخه ی کتابی دستنوشت» به پایان می رسد. دست نوشته هایی که باحاشیه ها و زیر نویسی ها و خط خطی کردن ها به کنجکاوی های ما در مورد چگونگی به وجود آمدن این شخصیت یا آن فضا در یک اثر، پاسخی لذت بخش و دقیق و صادقانه می دهند. ،لذتی که فن آوری با همه ی توانایی از ثبت و ضبط آن ناتوان است، همان فن آوری که هایدگر می گفت:«در تاریخ ما سنگر بسته است.»

احمد اخوت، ترجمه ی کتاب« داستان ماشین تحریر من» را به آخرین ها تقدیم کرده است. «موجوداتِ در خطر نابودی» نویسندگان و اهالی قلمی که آثار خود را با دست می نویسند و «معدود نویسندگان ماشین نویس» همان ها که خط و ربط نوشتن را به نسلی که امروز با رایانه می نویسد آموخت.

* داستان ماشین تحریر من و دستنوشته‌ها (نسخه كتابی دستونشت‌ها)؛نام اصلی کتاب: The Story of My Typewriter/ نویسنده: پل استر؛ مترجم / مصحح: احمد اخوت؛ قطع: رقعی؛ نوع جلد: شومیز؛ ناشر: فردا؛ تعداد صفحات: 160؛ سال انتشار: 1393؛ نوبت چاپ: 1؛ قیمت: 105,000 ریال


منابع:
شرق
مرور
ای فرهنگ