تبیان، دستیار زندگی
برخی نگاه درست به نظام اسلامی ندارند یا اصلا از ابعاد ان چیزی نمی دانند نگاه به نظام اسلامی از دریچه بیان هدایتگر جمهوری اسلامی قطعا می تواند متفاوت باشد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نظامی اسلامی در نگاه رهبر چگونه است؟


برخی نگاه درست به نظام اسلامی ندارند یا اصلا از ابعاد ان چیزی نمی دانند نگاه به نظام اسلامی از دریچه بیان هدایتگر جمهوری اسلامی قطعا می تواند متفاوت باشد


رهبری

پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، سرآغاز نگاهی نو به حکومت دینی و پیاده سازی آن بود با وقوع آن باید در دل این مسئله به صورت اجرایی وارد می شدیم.

نظام اسلامی برای شکل گرفتن و پیشرفت خود مراحلی دارد. در واقع ملزوماتی را دارد که باید با آگاهی از آن سعی در پیاده سازی و رسیدن به این مهم  را در برنامه های بلند مدت و کوتاه مدت تعریف کنیم. نظام اسلامی محل گذاری است برای رسیدن به پله های مترقی بعدی اما همین نظام خصوصیات خاص خود را دارد مقدمه و متاخره هایی دارد در این رابطه بیان رهبری با توجه به هدایت کشتی انقلاب رو به جلو قطعا دارای اهمیت و جذابیت خاصی می باشد. رهبری انقلاب را نقطه پایانی نمی دانند و برای رسیدن به جامعه ایده آل مراحلی را قائل هستند و بارها در سخنان خود بدین مورد اشاره داشتند در ادامه به این مباحث مروری می کنیم

= مرحله اول)انقلاب اسلامی

* ما ملت مسلمانى هستیم. این ملت، با اراده‏ى راسخ عمومى توانسته است یك نظام مطابق با ایمان و اعتقاد خود را در این كشور سر كار بیاورد. هدف این نظام چیست؟ هدف این ملت چه بود؟ هدف این بود كه این كشور با این نظام بتواند از همه‏ى خوبى‏ها و پیشرفت‏ها و خیرات و بركاتى كه خداى متعال به ملتهاى مومن وعده داده است، برخوردار شود؛ یعنى یك كشورِ اسلامى بشود.(28/5/84)

* براى این كه این كار تحقق پیدا كند، در درجه‏ى اول ما یك حركت انقلابى لازم داشتیم؛ براى این‏كه بناى ضایع و پوسیده و كج و بدبنیان رژیم‏هاى استبدادى را از بین ببریم. این كار را ملت با كمال قدرت و با موفقیتِ كامل انجام داد.(28/5/84)

* قدم اوّل كه پُرهیجانتر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامى است. كار آسانى نبود؛ لیكن این آسانترین است. (21/9/80)

* ما مى‌خواهیم آن نظامى، آن تشكیلاتى و آن حكومتى را كه بتوان این هدفها را در آن محقّق كرد، به وجود آوریم. این یك فرآیند طولانى و دشوارى دارد و شروعش از انقلاب اسلامى است. البته انقلاب كه مى‌گوییم، حتماً به معناى زد و خورد و شلوغ كارى و امثال اینها نیست؛ برخلاف آن برداشتهایى است كه مى‌بینیم در بعضى از نوشته‌ها خوششان مى‌آید با كلمه‌ى انقلاب بازى كنند! گاهى مى‌خواهند انقلاب را به معناى شورش، اغتشاش، بى‌نظمى و بى‌سامانى وانمود كنند و بگویند ما انقلاب نمى‌خواهیم؛ یعنى انقلاب چیز بدى است! این برداشتهاى غلط از انقلاب است. انقلاب یعنى دگرگونى بنیادى. البته این دگرگونى بنیادى در اغلب موارد بدون چالشهاى دشوار و بدون زورآزمایى، امكانپذیر نیست؛ اما معنایش این نیست كه در انقلاب حتماً بایستى اغتشاش و شورش و امثال اینها باشد؛ نه، ولى هر شورش و هر اغتشاش و هر تهیّج عام و توده‌اى هم معنایش انقلاب نیست؛ هر تحولى هم معنایش انقلاب نیست؛ انقلاب آن‌جایى است كه پایه‌هاى غلطى برچیده مى‌شود و پایه‌هاى درستى به جاى آن گذاشته مى‌شود. این قدمِ اوّل است.(12/9/79)

نظام اسلامى یعنى چه؟ یعنى منبع تقنین و معیار و ملاك اجرا و اركان تصمیم‏ گیرى در كشور معلوم شد چیست؛ اركان حكومت- قوه ‏ى مجریه، قوه‏ى مقننه، رهبرى، قوه‏ى قضاییه و دیگر اركان- چیده شد و قانون اساسى آمد همه‏ ى اینها را تثبیت كرد؛ لذا پایه‏ گذارى‏ هاى اصولى انجام گرفت

= مرحله دوّم)تشکیل نظام اسلامی

* انقلاب كه تحقّق پیدا كرد، بلافاصله بعد از آن، تحقّق نظام اسلامى است. نظام اسلامى، یعنى طرح مهندسى و شكل كلّى اسلامى را در جایى پیاده كردن. مثل این‌كه وقتى در كشور ما نظام سلطنتىِ استبدادىِ فردىِ موروثىِ اشرافىِ وابسته برداشته شد، به جاى آن، نظام دینىِ تقوایىِ مردمىِ گزینشى جایگزین مى‌شود؛ با همین شكل كلّى كه قانون اساسى برایش معیّن كرده، تحقق پیدا مى‌كند؛ یعنى نظام اسلامى.(12/9/79)

* قدم بعدى، ترتّب نظام اسلامى بر انقلاب اسلامى است؛ یعنى ایجاد نظام اسلامى، كه گفتیم نظام اسلامى، یعنى هندسه‌ى عمومى جامعه، اسلامى بشود؛ كه این هم شد. (21/9/80)

* بعد از آن كه این حركت عظیم را ملت عزیز ما انجام داد، حركت بعدى این بود كه یك نظام اسلامى یعنى ترتیب اداره‏ كشور، همان‏طورى كه اسلام گفته است- در این كشور به وجود بیاورید. این كار را هم ملت ما با موفقیت انجام داد. قانون اساسى تنظیم شد؛ آرایش و چینش سیاسى به وجود آمد؛ مردم‏سالارى دینى بر این مملكت حاكم شد و مردم مسوولان كشور را- از رهبرى گرفته تا ریاست جمهورى تا دیگر مسوولان- مستقیم یا غیر مستقیم انتخاب مى‏كنند. دین، مایه و پایه و محور قانون و اجرا در این كشور است. حركت مردم به سمت اهداف و آرمانهاى دینى است؛ این معناى نظام اسلامى است؛ این تحقق پیدا كرد؛ لیكن كافى نیست.(28/5/84)

* نظام اسلامى، پس از انقلاب اسلامى تشكیل شد. شورش انقلابى و نهضت انقلابى مى‏توانست انجام بگیرد، اما نظام غیراسلامى تشكیل شود. خیلى جاها این‏طور شده؛ در الجزایر همین‏ طور بود. در الجزایر، نهضت، اسلامى بود. اصلاً پایگاه نهضت و رهبران نهضت، مسلمانها بودند؛ اما بعد از آن‏كه نهضت به نتیجه رسید، كسانى كه اعتقادى به مبانى تفكر اسلامى نداشتند، آمدند قدرت را در دست گرفتند.

این‏جا هم همین كارها داشت مى‏شد. در همان روز 21 بهمن و 22 بهمن و 23 بهمن از این كارها داشت مى‏شد. بنده از نزدیك در جریان برخى از كارها بودم؛ داشتند حركت مى‏ كردند كه به اصطلاحِ خودشان یك جنبش كارگرى و یك حركت كارگرى را بر این حركت عمومى تغلیب كنند و همان فرمولى كه در روى كار آمدن نظامهاى سوسیالیستى در دنیا معمول است- یعنى انقلاب طبقه‏ ى كارگر- تحقق بدهند و بعد هم یك چند نفر سر كار بیایند؛ منتها امام را محاسبه نكرده بودند؛ یعنى این گوهر خدشه‏ ناپذیرِ شكست‏ ناپذیر را در محاسبات شان ندیده بودند؛ لذا سخت ضربه خوردند. حتّى روز سومِ بعد از پیروزى انقلاب راه افتادند آمدند جلوى بیت امام در مدرسه ‏ى علوى و تظاهرات كردند و مطالباتِ به ‏اصطلاح سوسیالیستى و كارگرى را مطرح كردند. ولى نظام اسلامى تشكیل شد.

نظام اسلامى یعنى چه؟ یعنى منبع تقنین و معیار و ملاك اجرا و اركان تصمیم‏ گیرى در كشور معلوم شد چیست؛ اركان حكومت- قوه ‏ى مجریه، قوه‏ى مقننه، رهبرى، قوه‏ى قضاییه و دیگر اركان- چیده شد و قانون اساسى آمد همه‏ ى اینها را تثبیت كرد؛ لذا پایه‏ گذارى‏ هاى اصولى انجام گرفت.(8/6/84)

انقلاب كه تحقّق پیدا كرد، بلافاصله بعد از آن، تحقّق نظام اسلامى است. نظام اسلامى، یعنى طرح مهندسى و شكل كلّى اسلامى را در جایى پیاده كردن. مثل این‌كه وقتى در كشور ما نظام سلطنتىِ استبدادىِ فردىِ موروثىِ اشرافىِ وابسته برداشته شد، به جاى آن، نظام دینىِ تقوایىِ مردمىِ گزینشى جایگزین مى‌شود؛ با همین شكل كلّى كه قانون اساسى برایش معیّن كرده، تحقق پیدا مى‌كند؛ یعنى نظام اسلامى

= مرحله سوّم)تشکیل دولت اسلامی

* این مرحله سوم است كه از آن تعبیر به ایجاد دولت اسلامى میكنیم. نظام اسلامى قبلاً آمده، اكنون دولت باید اسلامى شود. دولت به معناى عام، نه به معناى هیأت وزرا؛ یعنى قواى سه‌گانه، مسوولان كشور، رهبرى و همه.(12/9/79)

* قدم بعدى- كه از اینها دشوارتر است- ایجاد دولت اسلامى است. دولت نه به معناى هیأت وزیران؛ یعنى مجموعه‌ى كارگزاران حكومت؛ یعنى من و شما. ما باید به معناى واقعى كلمه، در درون این نظامِ اسلامى، اسلامى شویم. این مشكلتر از مراحل قبلى است.

* بعد از آن كه نظام اسلامى پیش آمد، نوبت به تشكیل دولت اسلامى به معناى حقیقى مى‌رسد؛ یا به تعبیر روشنتر، تشكیل منش و روش دولتمردان- یعنى ماها- به گونه اسلامى؛ چون این در وهلهآ‌ ى اول فراهم نیست؛ بتدریج و با تلاش باید به وجود آید. مسوولان و دولتمردان باید خودشان را با ضوابط و شرایطى كه متعلق به یك مسوول دولت اسلامى است، تطبیق كنند. یا چنان افرادى- اگر هستند- سر كار بیایند؛ یا اگر ناقصند، خودشان را به سمت كمال در آن جهت حركت دهند و پیش ببرند.(21/9/80)

* براى این‏كه آن مقصود- یعنى كشور اسلامى- به طور كامل محقق شود، احتیاج است كه دستگاه حاكمه‏ كشور در عمل خود، در سازماندهى خود و در چگونگى رفتار خود، به طور كامل اسلامى عمل كند؛ كه من چند سال قبل عرض كردم كه مرحله‏ ى بعد از نظام اسلامى، دولت اسلامى است.

* در این راه هم حركت كردیم. مسوولان مومنى، وزراى خوبى، نمایندگان خوبى، روساى جمهور با ایمانى، یكى پس از دیگرى امور كشور را بر عهده گرفتند؛ اما دولت اسلامى‏ كه بتواند مقاصدى را كه ملت ایران و انقلاب عظیم آنها داشت، تأمین كند، دولتى است كه در آن رشوه نباشد، فساد ادارى نباشد، ویژه‏ خوارى نباشد، كم‏كارى نباشد، بى‏ اعتنایى به مردم نباشد، میل به اشرافى‏ گرى نباشد، حیف و میل بیت‏ المال نباشد، و دیگر چیزهایى كه در یك دولت اسلامى لازم است. در تعالیم امیرالمومنین(ع) در نهج ‏البلاغه، همه‏ ى اینها وجود دارد.

* نگویند اینها مربوط به هزار و چهارصد سال قبل است. این حرفهاى تكرارى و شبهه‏ هاى صدها بار رد شده را بعضى‏ ها باز تكرار مى‏ كنند. حقایق بشرى و اصالت هاى بشرى با گذشت زمان تغییر پیدا نمى‏ كنند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا پایان دنیا، همیشه عدالت را دوست داشته‏ اند و به عدالت نیازمند بوده ‏اند؛ این تغییر پیدا نمى‏ كند. انسانها از اول تاریخ تا امروز و از امروز تا آخر دنیا به مسوولانى كه نسبت به آنها وفادار باشند، در خدمت آنها باشند و براى آنها صادقانه عمل كنند، احتیاج دارند؛ اینها كه تغییرپذیر نیست. درس امیرالمومنین(ع) در نهج‏ البلاغه ناظر به این چیزهاست. این اصالت‌ها و این ثوابتِ حیات بشرى در طول تاریخ را امیرالمومنین(ع) بیان مى‏ كند؛ ما آنها را مى‏ خواهیم؛ والّا ما كه نمى‏ گوییم اگر خواستیم از این شهر به آن شهر برویم، مثل زمان امیرالمومنین(ع) برویم؛ نه، حالا با هواپیما بروید، ممكن است ده سال دیگر با یك وسیله‏ ى بسیار تندروتر از هواپیما حركت كنید. آن روز، نامه مى‏ فرستادند، كه دو ماه در راه بود؛ امروز شما با اینترنت لحظه به لحظه با آن طرف دنیا حرف مى‏ زنید. اینها متغیرات است، اما عدالت و صلاح مسوولان همیشه لازم است؛ حیف و میل نكردن اموال مردم كه دست من و امثال من است، همیشه لازم است؛ این‏كه تغییرپذیر نیست.(28/5/84)

نگاه آخر

برای پشت سر گذاشتن این مراحل و رسیدن به جامعه ایده آل همت ، تلاش  و نگاه درست همه احاد مردم و مسئولین نیاز است هر فرد به سهم خود و به اندازه توان؛ نباید فقط از یک طرف توقع داشت و سهم خود را در رسیدن به این نقطه فراموش کرد. اگر همه با هم به این سمت حرکت کنیم رسیدن سریع تر و بهتر خواهد بود اما یکی از مشکل ها این است که نقش خود را فراموش کرده ایم.

بخش سیاست تبیان


منابع: مشرق/ رادیو ایران