تبیان، دستیار زندگی
سایر ائمه علیهم السلام چرا شهید شدند؟ آنها كه تاریخ نشان نمى ‏دهد كه در مقابل دستگاههاى جورِ زمان خودشان قیام كرده و شمشیر كشیده باشند. آنها كه ظاهر سیره‏ شان نشان مى‏ دهد كه روششان با روش امام حسین علیه السلام متفاوت بوده است.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

وحدت فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین در آثار اندیشمندان اسلامی

نقدی بر دوگانه انگاری فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین(2)

امام حسین

در مقاله گذشته با استناد به ویژگی های امامان معصوم-علیهم السلام- بیان شد که همه این گرامیان برای صیانت از اسلام و هدایت انسان ها، مجاهدت و مبارزه ای برخاسته از عقلانیت و محبت الهی سامان داده اند. در آغاز این نوشتار و به دنبال نقل قولی که از امام خمینی-قدس سره- در تأیید این رویکرد، در خاتمه مقاله پیشین به انجام رسید سخنان عده ای دیگر از اندیشمندان اسلامی را گزارش می کنیم. پس از آن و در مقاله بعدی ادعای دکتر حجاریان مبنی بر تفاوت میان فرهنگ اربعین با فرهنگ عاشورا را از زاویه ای دیگر به نقد می نشینیم.

قلمروی مقتضیات زمان تا شكل نه اصول

اولین این بیانات از آنِ آیة الله شهید مطهری-رضوان الله علیه- است. سخن ایشان آنقدر گویا ست که بدون هیچ توضیحی آن را گزارش می کنیم:

«اینجا این سخن به میان مى‏آید كه سایر ائمه -علیهم السلام- چرا شهید شدند؟ آنها كه تاریخ نشان نمى‏دهد كه در مقابل دستگاه هاى جورِ زمان خودشان قیام كرده و شمشیر كشیده باشند. آنها كه ظاهر سیره‏شان نشان مى‏دهد كه روششان با روش امام حسین -علیه السلام- متفاوت بوده است. بسیار خوب، امام حسین-علیه السلام- شهید شد، چرا امام حسن -علیه السلام- شهید بشود؟ چرا امام سجّاد -علیه السلام-شهید بشود؟ چرا امام باقر و امام صادق و امام كاظم-علیهم السلام-شهید بشوند؟ و همین‏طور سایر ائمه-علیهم السلام-.

جواب این است: اشتباه است اگر ما خیال كنیم روش سایر ائمه -علیهم السلام- با روش امام حسین -علیه السلام-در این جهت اختلاف و تفاوت داشته است. برخى این‏طور خیال مى‏كنند، مى‏گویند:

"در میان ائمه-علیهم السلام-، امام حسین-علیه السلام-بنایش بر مبارزه با دستگاه جور زمان خود بود ولى سایر ائمه -علیهم السلام-این اختلاف را داشتند كه مبارزه نمى‏كردند."

اگر این‏جور فكر كنیم سخت اشتباه كرده‏ایم. تاریخ خلافش را مى‏گوید و قرائن و دلایل همه برخلاف است. بله، اگر ما مطلب را جور دیگرى تلقى كنیم، كه همین جور هم هست، هیچ وقت یك مسلمان واقعى، یك مومن واقعى- تا چه رسد به مقام مقدس امام- امكان ندارد كه با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش كند و واقعاً بسازد، یعنى خودش را با آن منطبق كند، بلكه همیشه با آنها مبارزه مى‏كند. تفاوت در این است كه شكل مبارزه فرق مى‏كند.

یك وقت مبارزه علنى است، اعلان جنگ است، مبارزه با شمشیر است. این یك شكل مبارزه است. و یك وقت، مبارزه هست ولى نوع مبارزه فرق مى‏كند. در این مبارزه هم كوبیدن طرف هست، لجن مال كردن طرف هست، منصرف كردن مردم از ناحیه او هست، علنى كردن باطل بودن او هست، جامعه را بر ضد او سوق دادن هست، ولى نه به صورت شمشیر كشیدن.

باید یک انسانی را فرض کنیم که دویست و پنجاه سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده است. تمام حرکات این انسان بزرگ و معصوم با این دید قابل فهم و توجیه خواهد بود

این است كه مقتضیات زمان در شكل مبارزه مى‏تواند تأثیر بگذارد. هیچ وقت مقتضیات زمان در این جهت نمى‏تواند تأثیر داشته باشد كه در یك زمان سازش با ظلم جایز نباشد ولى در زمان دیگر سازش با ظلم جایز باشد. خیر، سازش با ظلم هیچ زمانى و در هیچ مكانى و به هیچ شكلى جایز نیست، اما شكل مبارزه ممكن است فرق كند. ممكن است مبارزه علنى باشد، ممكن است مخفیانه و زیر پرده و در استتار باشد.

تاریخ ائمه اطهار -علیهم السلام- عموماً حكایت مى‏كند كه همیشه در حال مبارزه بوده‏اند... روى این حساب است كه ما مى‏بینیم همه ائمه اطهار -علیهم السلام-این افتخار را- آرى این افتخار را- دارند كه در زمان خودشان با هیچ خلیفه جُورى سازش نكردند و همیشه در حال مبارزه بودند».[1]

خواننده محترم مشاهده می کند که این اندیشمند بزرگ اسلامی برداشت هایی همانند برداشت دکتر حجاریان را از سیره امامان معصوم -علیهم السلام- چگونه معرفی می کنند و آن را اشتباهی سخت می دانند. گویا ایشان در مقام انتقاد از رویکرد دکتر حجاریان بوده اند!

اسلام کاغذی و راکد یا اسلام اقدام و مبارزه

قطع نظر از دلائل باطل کننده ی برداشت های آن چنانی، حداقل دو اثر سوء بر چنین برداشت هایی مترتب می شود:

یکی آنکه عقلانیت اسلامی، عقلانیتی کتابخانه ای و کاغذی معرفی می شود که در بهترین حالت فقط باید حافظ اندیشه باشد نه آنکه علاوه بر این حفاظت، به فکر اجرایی کردن آن اندیشه نیز باشد.

دوم آنکه اسلامی که اسلام اصیل و اسلام اقدام و مبارزه عاقلانه و عاشقانه است، تبدیل به اسلام راکد، ساکت و خنثی می شود. شاید به همین سبب باشد که در شماره های متعدد مجله وابسته به همفکران دکتر حجاریان این طور آمده است: «ما بر خلاف کارل مارکس به جای تغییر جهان در پی تفسیر جهان هستیم».

البته بدیهی است که منظور راقم این سطور، بحث در مورد نظرات کارل مارکس نیست بلکه منظور آن است که احتمالا در پی تحلیل هایی از سنخ تفکرات دکتر حجاریان بوده است که دوستان ایشان آن طور که خودشان می گویند روی به تفسیر جهان آورده اند نه تغییر جهان. در این باره نکات گفتنی فراوانی هست که مجالی ویژه می طلبد.

ائمه -علیهم السلام- بعد از حضرت امام حسین -علیه السلام- نیز در پی فرصت جهاد و قتال بوده اند. اگر به آن مبادرت نکرده اند هرگز به خاطر حفظ محمل مادی اندیشه یا مصلحت اندیشی، نبوده است. بلکه اگر افرادی شایسته و آماده برای جهاد به معنای کارزار نظامی پیدا می شدند آنگاه زمانه، همان جهادی را اقتضا می کرد که پدر بزرگوار امام سجاد-علیه السلام-به انجام رساندند

انسان 250 ساله

اما در میان بیانات اندیشمندان بزرگ اسلامی که مربوط به موضوع این نوشتار می شوند یکی از رساترین و شیواترین آنها از آن رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای-دامت برکاته-می باشد. ایشان حیات امامان معصوم –علیهم السلام- را در بازه زمانی سال یازدهم هجری یعنی آغاز امامت امیر المومنین-علیه السلام- تا سال 260هجری یعنی آغاز غیبت صغری به مثابه حیات یک انسان معصوم و مبارز معرفی می کنند که دقیقا در پی تحقق هدفی یگانه اما با شیوه های متفاوت و مناسب با اوضاع روزگار خود بوده است. متن این سخنان چنین است:

«این بزرگواران یک واحدند، یک شخصیت اند. شک نمی شود کرد که هدف و جهت آنها یکی است. پس ما به جای اینکه بیاییم زندگی امام حسن مجتبی و امام حسین و امام سجاد -علیهم السلام- را جداگانه تحلیل کنیم- تا احیاناً در دام این اشتباه خطرناک بیفتیم که سیره این سه امام به خاطر اختلافات ظاهری با هم متعارض و مخالفند- باید یک انسانی را فرض کنیم که دویست و پنجاه سال عمر کرده و در سال یازدهم هجرت قدم در یک راهی گذاشته و تا سال دویست و شصت هجری این راه را طی کرده است. تمام حرکات این انسان بزرگ و معصوم با این دید قابل فهم و توجیه خواهد بود...با این دید زندگی امیر المومنین، زندگی امام مجتبی، زندگی حضرت اباعبدالله و زندگی هشت امام دیگر -علیهم السلام-، -تا سال 260- یک حرکت مستمر است.» [2]

اهل بیت

در لا به لای متون

در اینجا و نظر به مجال اندکی که در اختیار داریم تنها به نام و آثار عده ای دیگر از اندیشمندان و دانشمندان اسلامی اشاره می کنیم تا علاقه مندان، به این آثار ارزنده مراجعه کنند. البته بعضی از این آثار به زبان عربی نگارش یافته اند. تمامی این آثار مدعای این مقاله و مقاله پیشین را تأیید می کنند.

1-آیة الله العظمی شهید سید محمد باقر صدر-قدس سره-در "ائمة اهل البیت-علیهم السلام-و دورهم فی تحصین الرسالة الاسلامیة"،ص53-63.

2-علامه آیة الله سید مرتضی عسکری-رضوان الله علیه-در "نقش ائمه در احیای دین"،جلد دوم،ص389-391.

3-آیة الله جوادی آملی در "ادب فنای مقربان"جلد اول،ص382.

4-آیة الله سید کاظم حسینی حائری در "الامامة و قیادة المجتمع"ص158-161.

5- علامه آیة الله سید جعفر مرتضی عاملی در "در اسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام"جلد سوم،ص127-128.

هیچ وقت یك مسلمان واقعى، یك مومن واقعى- تا چه رسد به مقام مقدس امام- امكان ندارد كه با دستگاه ظلم و جور زمان خودش سازش كند و واقعاً بسازد، یعنى خودش را با آن منطبق كند، بلكه همیشه با آنها مبارزه مى‏كند. تفاوت در این است كه شكل مبارزه فرق مى‏كند

اگر جهادگری می بود...

مناسب است در پایان این مکتوب روایتی معتبر از حضرت امام صادق-علیه السلام-در باره عملکرد و رویکرد جد بزرگوارشان حضرت امام علی بن الحسین زین العابدین-علیهماالسلام-نقل کنیم. این روایت که تنها اندکی توجه به آن گویای آنست که:

اولاً: ائمه -علیهم السلام- بعد از حضرت امام حسین -علیه السلام- نیز در پی فرصت جهاد و قتال بوده اند.

و ثانیا اگر به آن مبادرت نکرده اند هرگز به خاطر حفظ محمل مادی اندیشه یا مصلحت اندیشی، آن چنان که دکتر حجاریان مطرح می کند نبوده است. بلکه اگر افرادی شایسته و آماده برای جهاد به معنای کارزار نظامی پیدا می شدند و به عبارت دیگر اگر این شرطِ لازم، به وقوع می پیوست آنگاه زمانه، همان جهادی را اقتضا می کرد که پدر بزرگوار امام سجاد-علیه السلام-به انجام رساندند یا امیر المومنین و حضرت امام حسن مجتبی-علیهماالسلام-به آن پرداختند.

اما ترجمه آن حدیث مبارک چنین است:

عباد بصری (که گویا از عبّاد و صوفیانِ ساکن در مکه بود) در مسیر مکه با حضرت امام سجاد -علیه السلام-روبرو شد. (با حالتی جسارت آمیز) گفت: جهاد (یعنی جنگ در راه خدا) و دشواری آن را وانهاده ای و رو به حج و آسانی آن آورده ای! و حال آنکه خداوند می فرماید: «همانا خداوند جان ها و اموال مومنین را در مقابل بهشت می خرد تا بهشت را به آنها عطا کند. آنها در راه خداوند کارزار می کنند پس می کشند و کشته می شوند ...»

آنگاه امام سجّاد- علیه السلام- به وی فرمودند: جملات بعد از این آیه را هم بخوان.

راوی می گوید: آن مرد جملات بعدی را چنین خواند «توبه کنندگان، عبادت کنندگان، ستایش کنندگان، سیاحت کنندگان (آنان که به طرف عبادتگاه های الهی مانند مساجد، حرکت می کنند) رکوع کنندگان، سجده گزاران، آمران به معروف، نهی کنندگان از منکر و حافظان حدود الهی (حقیقتاً مومن هستند) و بر مومنان مژده بده».

روای می گوید: امام سجاد- صلوات الله علیه- فرمودند: اگر چنین انسان هایی را پیدا کنیم جهاد به همراهی این انسان ها افضل از حج خواهد بود.[3]

همان طور که عرض شد در مقاله بعدی ادعای دکتر حجاریان مبنی بر تفاوت میان فرهنگ اربعین با فرهنگ عاشورا را از زاویه ای دیگر به نقد می نشینیم.

پی نوشت:

[1] - مجموعه ‏آثار استاد شهید مطهرى ،ج‏18 ،ص96 -97؛ سیری در سیره ائمه اطهار-علیهم السلام-ص151-152.

[2] -صهبا، بیانات مقام معظم رهبری پیرامون عنصر جهاد، مبارزه و قیام در زندگی ائمه اطهار-علیهم السلام- . نیز می توان این بیانات را در اوائل کتاب "انسان 250ساله "مشاهده نمود.

- [3] وسائل الشیعة ؛ ج‏15 ؛ ص46: لَقِیَ عَبَّادٌ الْبَصْرِیُ‏ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ ع فِی طَرِیقِ مَكَّةَ- فَقَالَ لَهُ یَا عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ تَرَكْتَ الْجِهَادَ وَ صُعُوبَتَهُ وَ أَقْبَلْتَ عَلَى الْحَجِّ وَ لِینِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ‏ إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُوْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‏[سوره توبه،آیه111] الْآیَةَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (صلوات الله علیه)أَتِمَّ الْآیَةَ فَقَالَ‏ التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ[همان سوره،آیه112]‏ الْآیَةَ فَقَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع إِذَا رَأَیْنَا هَوُلَاءِ الَّذِینَ هَذِهِ صِفَتُهُمْ فَالْجِهَادُ مَعَهُمْ أَفْضَلُ مِنَ الْحَجِّ.

سید علی محمّد هاشمی رضوانی

مدّرس حوزه علمیه            

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


مطالب مرتبط:

نقدی بر دوگانه انگاری فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین

فرهنگ عاشورا و فرهنگ اربعین، یگانگی یا بیگانگی

مقّدمات بازخوانی حادثه‌ای بزرگ

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.